پرش به محتوا

نظریه تصحیح: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ۲۸ ژوئیه
جز
جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف')
 
خط ۲۷: خط ۲۷:
'''نظریه تصحیح''' تألیف [[نصیری، علی|علی نصیری گیلانی]]، بر اساس دیدگاه مورد نظر نگارنده ضمن تاکید بر تقسیم ثنایی روایات، «صحیح حدیثی است منسوب به معصوم در منابع معتبر از طریق راویان موثق که متن آن در عین استواری، مخالف نصوص صریح قرآن و سنت صحیح و دستاوردهای قطعی عقل و علم و مخالف تاریخ صحیح نباشد.»
'''نظریه تصحیح''' تألیف [[نصیری، علی|علی نصیری گیلانی]]، بر اساس دیدگاه مورد نظر نگارنده ضمن تاکید بر تقسیم ثنایی روایات، «صحیح حدیثی است منسوب به معصوم در منابع معتبر از طریق راویان موثق که متن آن در عین استواری، مخالف نصوص صریح قرآن و سنت صحیح و دستاوردهای قطعی عقل و علم و مخالف تاریخ صحیح نباشد.»


برای این نظریه هشت مولفه می‌توان برشمرد که عبارت‌اند از: ۱. انتساب به معصوم؛ ۲. اعتبار منابع؛ ۳. وثاقت راویان؛ ۴. عدم مخالفت با دلالت صریح آیات قرآن؛ ۵. عدم مخالفت با روایات صحیح و صریح؛ ۶. عدم مخالفت با عقل قطعی؛ ۷. عدم مخالفت با علم قطعی؛ ۸. عدم مخالفت با تاریخ صحیح.
برای این نظریه هشت مؤلفه می‌توان برشمرد که عبارت‌اند از: ۱. انتساب به معصوم؛ ۲. اعتبار منابع؛ ۳. وثاقت راویان؛ ۴. عدم مخالفت با دلالت صریح آیات قرآن؛ ۵. عدم مخالفت با روایات صحیح و صریح؛ ۶. عدم مخالفت با عقل قطعی؛ ۷. عدم مخالفت با علم قطعی؛ ۸. عدم مخالفت با تاریخ صحیح.


در این تعریف به عکس تقسیم متاخران، تمام مولفه‌های تصحیح روی سند متمرکز نشده است و بخش قابل توجهی به منبع و متن روایات توجه شده است. بر این اساس، سه مولفه نخست ناظر به صدور و منبع و پنج مولفه دیگر ناظر به متن است. از سویی دیگر، یکی از مشکلات تعریف متاخران تاکید بر اتصال سند است که زمینه بیرون رفتن بسیاری از روایات از مدار صحت را فراهم می‌کند، اما در این تعریف به جای قید اتصال از قید انتساب به معصوم استفاده شده است.
در این تعریف به عکس تقسیم متاخران، تمام مؤلفه‌های تصحیح روی سند متمرکز نشده است و بخش قابل توجهی به منبع و متن روایات توجه شده است. بر این اساس، سه مؤلفه نخست ناظر به صدور و منبع و پنج مؤلفه دیگر ناظر به متن است. از سویی دیگر، یکی از مشکلات تعریف متاخران تاکید بر اتصال سند است که زمینه بیرون رفتن بسیاری از روایات از مدار صحت را فراهم می‌کند، اما در این تعریف به جای قید اتصال از قید انتساب به معصوم استفاده شده است.


از دیگر سو، در تعریف متاخران با دادن نقش بسیار زیاد به راویان، برای آنان دو شرط اعلام شده است: یک؛ دارای عدالت مصرَّح باشند؛ دو؛ امامی؛ یعنی شیعه دوازده امامی باشند. پیداست که یافتن تصریح بر عدالت راویان در منابع رجال دشوار است؛ چنان که بخشی از روایان از اهل سنت یا از سایر فرق شیعه نقل شده‌اند. بر این اساس، در تعریف مورد نظر تمام این قیودِ محدود کننده حذف شده و به جای آن وثاقت آمده است و در اعتبار سنجی روایات، به پنج معیار: قرآن، سنت؛ عقل، علم و تاریخ نقش اساسی داده شده است.
از دیگر سو، در تعریف متاخران با دادن نقش بسیار زیاد به راویان، برای آنان دو شرط اعلام شده است: یک؛ دارای عدالت مصرَّح باشند؛ دو؛ امامی؛ یعنی شیعه دوازده امامی باشند. پیداست که یافتن تصریح بر عدالت راویان در منابع رجال دشوار است؛ چنان که بخشی از روایان از اهل سنت یا از سایر فرق شیعه نقل شده‌اند. بر این اساس، در تعریف مورد نظر تمام این قیودِ محدود کننده حذف شده و به جای آن وثاقت آمده است و در اعتبار سنجی روایات، به پنج معیار: قرآن، سنت؛ عقل، علم و تاریخ نقش اساسی داده شده است.