۱۰۱٬۹۳۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مقالۀ سوم: دربارۀ گلستان و آلاحمد؛ ساکنان چاه و برج عاج در این عرصات | مقالۀ سوم: دربارۀ گلستان و آلاحمد؛ ساکنان چاه و برج عاج در این عرصات | ||
مقالۀ چهارم: دربارۀ [[ناصر وثوقی]] و [[آل احمد، جلال|جلال آلاحمد]]؛ و ماجرای «سلونی قبل ان تفقدونی .... یا اشباه الرجال و لا رجال»! | مقالۀ چهارم: دربارۀ [[ناصر وثوقی]] و [[آل احمد، جلال|جلال آلاحمد]]؛ و ماجرای «سلونی قبل ان تفقدونی.... یا اشباه الرجال و لا رجال»! | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[آل احمد، جلال|جلال آلاحمد]] در کتاب «یک چاه و دو چاله؛ و مثلاً شرح احوالات» بسیار از [[ابراهیم گلستان]] سخن گفته است و گلستان نیز در مصاحبهها و یادداشتهای گوناگون خود که همگی مربوط به سالها پس از مرگ [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] میشوند، سخنان بسیاری دربارۀ او بر زبان آورده است. در نوشتار سوم این کتاب نویسنده کوشیده است بیشتر بر اساس همین سخنان، به بررسی روابط [[ابراهیم گلستان]] و جلال آلاحمد بپردازد و از این طریق هم تصویری از فضای حاکم بر جریانهای روشنفکری تاریخ معاصر ایران در فاصلۀ سالهای 1324 (زمان آشنایی آن دو) تا 1348 (زمان مرگ آلاحمد) به دست دهد هم برخی نکات پوشیده و مبهم را در این دوره در حد توان روشن کند. | [[آل احمد، جلال|جلال آلاحمد]] در کتاب «یک چاه و دو چاله؛ و مثلاً شرح احوالات» بسیار از [[ابراهیم گلستان]] سخن گفته است و گلستان نیز در مصاحبهها و یادداشتهای گوناگون خود که همگی مربوط به سالها پس از مرگ [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] میشوند، سخنان بسیاری دربارۀ او بر زبان آورده است. در نوشتار سوم این کتاب نویسنده کوشیده است بیشتر بر اساس همین سخنان، به بررسی روابط [[ابراهیم گلستان]] و جلال آلاحمد بپردازد و از این طریق هم تصویری از فضای حاکم بر جریانهای روشنفکری تاریخ معاصر ایران در فاصلۀ سالهای 1324 (زمان آشنایی آن دو) تا 1348 (زمان مرگ آلاحمد) به دست دهد هم برخی نکات پوشیده و مبهم را در این دوره در حد توان روشن کند. | ||
[[آل احمد، جلال|آلاحمد]] در مقالۀ سوم از بخش نخست کتاب «یک چاه و دو چاله؛ و مثلاً شرح احوالات» ناصر وثوقی را مانند ابراهیم گلستان در مقاله چالهای تصویر میکند که دست روزگار زمانی پیش پای وی قرار داده بود. در نوشتار پایانی کتاب ابتدا اندکی دربارۀ مجلۀ «اندیشه و هنر» سخن گفته شده است؛ سپس به ویژهنامۀ [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] در «اندیشه و هنر» (1343) پرداخته شده است و بعد از آن برخی از سخنان [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] در کتاب «یک چاه و ....» نقل و تحلیل شده است؛ در نهایت نویسنده کوشیده است به سه سؤال پاسخ دهد: آیا اقدام وثوقی در انتشار ویژهنامه از حیث اخلاقی صحیح بود؟ چرا وثوقی دست به چنین عملی زد؟ آیا واکنش تند آلاحمد توجیهپذیر است؟ | [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] در مقالۀ سوم از بخش نخست کتاب «یک چاه و دو چاله؛ و مثلاً شرح احوالات» ناصر وثوقی را مانند ابراهیم گلستان در مقاله چالهای تصویر میکند که دست روزگار زمانی پیش پای وی قرار داده بود. در نوشتار پایانی کتاب ابتدا اندکی دربارۀ مجلۀ «اندیشه و هنر» سخن گفته شده است؛ سپس به ویژهنامۀ [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] در «اندیشه و هنر» (1343) پرداخته شده است و بعد از آن برخی از سخنان [[آل احمد، جلال|آلاحمد]] در کتاب «یک چاه و....» نقل و تحلیل شده است؛ در نهایت نویسنده کوشیده است به سه سؤال پاسخ دهد: آیا اقدام وثوقی در انتشار ویژهنامه از حیث اخلاقی صحیح بود؟ چرا وثوقی دست به چنین عملی زد؟ آیا واکنش تند آلاحمد توجیهپذیر است؟ | ||
سخن پایانی کتاب به نوعی جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث کتاب است. در ضمیمهها نیز ابتدا نکاتی دربارۀ یادداشتهای [[آل احمد، جلال|جلال آلاحمد]] آورده شده است و سپس تصاویری از کتاب «از راه و رفته و رفتار» ابراهیم گلستان ضمیمۀ کتاب شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/6260 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> | سخن پایانی کتاب به نوعی جمعبندی و نتیجهگیری از مباحث کتاب است. در ضمیمهها نیز ابتدا نکاتی دربارۀ یادداشتهای [[آل احمد، جلال|جلال آلاحمد]] آورده شده است و سپس تصاویری از کتاب «از راه و رفته و رفتار» ابراهیم گلستان ضمیمۀ کتاب شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/6260 ر.ک: پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات]</ref> |