پرش به محتوا

مقتل امام‌ حسین(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۵: خط ۲۵:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''مقتل امام‌ حسین(ع)''' تألیف سيد مرتضى عسكرى (۱۲93 – ۱۳۸۶ش)، کتاب برگرفته از کتاب [[معالم المدرستين|معالم المدرستین]] [[عسکری، سید مرتضی|علامه سید مرتضی عسکری]] است که بعدها با عنوان بازشناسی دو مکتب، ترجمه و منتشر شد.
'''مقتل امام‌ حسین(ع)''' تألیف [[عسکری، سید مرتضی|سيد مرتضى عسكرى]] (۱۲93 – ۱۳۸۶ش)، کتاب برگرفته از کتاب [[معالم المدرستين|معالم المدرستین]] [[عسکری، سید مرتضی|علامه سید مرتضی عسکری]] است که بعدها با عنوان بازشناسی دو مکتب، ترجمه و منتشر شد.


این کتاب در مقایسه با سایر مقاتل به دلیل «کثرت استناد به کتب دست‌اوّل تاریخی» و «استفادهٔ وسیع از منابع و کتب اهل‌سّنت»، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است.
این کتاب در مقایسه با سایر مقاتل به دلیل «کثرت استناد به کتب دست‌اوّل تاریخی» و «استفادهٔ وسیع از منابع و کتب اهل‌سّنت»، از ویژگی‌های خاصی برخوردار است.
خط ۳۳: خط ۳۳:
ویژگی دیگر این مقتل، اظهاراتی است که خود مؤلّف در لابه‌لای نقل حوادث و معمولاً با عبارت: «مؤلّف گوید...»، ابراز می‌کند. این اظهارات غالباً نکاتی دقیق و تاریخی است.
ویژگی دیگر این مقتل، اظهاراتی است که خود مؤلّف در لابه‌لای نقل حوادث و معمولاً با عبارت: «مؤلّف گوید...»، ابراز می‌کند. این اظهارات غالباً نکاتی دقیق و تاریخی است.


این کتاب نقل و بررسی حوادث منجر به «حادثهٔ عاشورا» را از لحظهٔ مرگ معاویه و جانشینی فرزندش یزید آغاز می‌کند و سپس ماجرای عدم بیعت امام(ع)، دعوت مردم کوفه، پیمان‌شکنی آنان، ماجرای حُرّ بن یزید ریاحی (ره)، حوادث شب عاشورا، ظهر عاشورا و سرانجام حرکت پیامبرگونهٔ امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س)، پس از حادثهٔ ظهر عاشورا را بادقت علمی بسیار نقل و بررسی می‌کند.
این کتاب نقل و بررسی حوادث منجر به «حادثهٔ عاشورا» را از لحظهٔ مرگ معاویه و جانشینی فرزندش یزید آغاز می‌کند و سپس ماجرای عدم بیعت امام(ع)، دعوت مردم کوفه، پیمان‌شکنی آنان، ماجرای حُرّ بن یزید ریاحی (ره)، حوادث شب عاشورا، ظهر عاشورا و سرانجام حرکت پیامبرگونهٔ [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] و حضرت زینب(س)، پس از حادثهٔ ظهر عاشورا را بادقت علمی بسیار نقل و بررسی می‌کند.


کتاب «مقتل الحسین» علیه السلام حاوی مقدمه ای به قلم آیت الله محمدعلی جاودان در باب زندگی علامه عسکری و خدمات و آثار ایشان است.
کتاب «مقتل الحسین» علیه السلام حاوی مقدمه ای به قلم [[آیت‌الله محمدعلی جاودان]] در باب زندگی [[عسکری، سید مرتضی|علامه عسکری]] و خدمات و آثار ایشان است.


طراحی‌هنری‌ جلد کتاب، ۵ دایره ، اشاره به پنج تن آل عبا و نیزه هایی هم در حاشیه جلد تصویر شده که جهت نیزها متوجه مرکز دایره ۵ لایه جلد هستند. (به گفته ابومخنف امام حسین(ع) در هنگام شهادت ۳۳ جای زخم نیزه و شمشیر به تن داشت.)
طراحی‌هنری‌ جلد کتاب، ۵ دایره ، اشاره به پنج تن آل عبا و نیزه هایی هم در حاشیه جلد تصویر شده که جهت نیزها متوجه مرکز دایره ۵ لایه جلد هستند. (به گفته ابومخنف [[امام حسین علیه‌السلام|امام حسین(ع)]] در هنگام شهادت ۳۳ جای زخم نیزه و شمشیر به تن داشت.)


کتاب «مقتل الحسین» با نظارت آیت‌الله جاودان و تیم پژوهشی ۸ نفره تدوین شده که نظارت بر این تیم را نیز علی حدادی به عهده داشته است.
کتاب «مقتل الحسین» با نظارت آیت‌الله جاودان و تیم پژوهشی ۸ نفره تدوین شده که نظارت بر این تیم را نیز علی حدادی به عهده داشته است.
خط ۴۵: خط ۴۵:
««حسین (ع) که چنین دید، برافروخت و گفت: «یابن‌الزرقاءِ! تو مرا می‌کشی یا او؟ به‌خدا قسم که دروغ گفتی و به گناه افتادی!»
««حسین (ع) که چنین دید، برافروخت و گفت: «یابن‌الزرقاءِ! تو مرا می‌کشی یا او؟ به‌خدا قسم که دروغ گفتی و به گناه افتادی!»


در تاریخ ابن‌اعثم، مقتل الحسین (ع) خوارزمی، ثیرالأحزان و اللهوف است که یزید به ولید نامه‌ای نوشت و چنین فرمانش داد که از همه‌ی مردم مدینه بیعت عمومی بگیرد و از حسین (ع) بیعت خصوصی؛ و چنین به او پیام داده بود: «اگر نپذیرفت گردنش را بزن!» تا آنجا که نقل می‌کنند که حسین (ع) به خشم آمد و به مروان گفت: «وای بر تو ای یابن‌الزّرقاء! تو دستور زدن گردن مرا می‌دهی؟ دروغ گفتی و به گناه افتادی. ما اهل‌بیت نبوّت و معدن رسالت هستیم؛ در حالی که یزید، فاسق، شراب‌خوار و آدم‌کش است و مثل منی با مثل او بیعت نمی‌کند.»
در تاریخ ابن‌اعثم، [[مقتل الحسين عليه‌السلام (خوارزمی)|مقتل الحسین(ع) خوارزمی]]، [[مثير الأحزان|مثیرالأحزان]] و [[الملهوف علی قتلی الطفوف|اللهوف]] است که یزید به ولید نامه‌ای نوشت و چنین فرمانش داد که از همه‌ی مردم مدینه بیعت عمومی بگیرد و از حسین (ع) بیعت خصوصی؛ و چنین به او پیام داده بود: «اگر نپذیرفت گردنش را بزن!» تا آنجا که نقل می‌کنند که حسین (ع) به خشم آمد و به مروان گفت: «وای بر تو ای یابن‌الزّرقاء! تو دستور زدن گردن مرا می‌دهی؟ دروغ گفتی و به گناه افتادی. ما اهل‌بیت نبوّت و معدن رسالت هستیم؛ در حالی که یزید، فاسق، شراب‌خوار و آدم‌کش است و مثل منی با مثل او بیعت نمی‌کند.»


طبری نقل می‌کند که ولید که مردی عافیت‌طلب بود، به حسین (ع) گفت: «با نام و یاد خدا باز گرد.»
طبری نقل می‌کند که ولید که مردی عافیت‌طلب بود، به [[امام حسین علیه‌السلام|حسین(ع)]] گفت: «با نام و یاد خدا باز گرد.»


روز بعد مروان به حسین (ع) رسید و گفت: «سخنم را بشنو تا رستگار شوی!» حسین (ع) فرمود: «بگو.» مروان گفت: «با امیرالمؤمنین یزید!!! بیعت کن که این برای تو در هر دو جهان بهتر است!» و حسین (ع) گفت: «انّا لله و انّا الیه راجعون! دیگر با اسلام باید وداع کرد که امّت را حاکمی چون یزید آمد!» امّا ابن‌زبیر را تحت فشار قرار دادند و او بهانه تراشید و پیش ولید نرفت.
روز بعد مروان به [[امام حسین علیه‌السلام|حسین(ع)]] رسید و گفت: «سخنم را بشنو تا رستگار شوی!» حسین (ع) فرمود: «بگو.» مروان گفت: «با امیرالمؤمنین یزید!!! بیعت کن که این برای تو در هر دو جهان بهتر است!» و [[امام حسین علیه‌السلام|حسین(ع)]] گفت: «انّا لله و انّا الیه راجعون! دیگر با اسلام باید وداع کرد که امّت را حاکمی چون یزید آمد!» امّا ابن‌زبیر را تحت فشار قرار دادند و او بهانه تراشید و پیش ولید نرفت.


ولید سپس عبدالله‌بن‌عمر را خواست و به او گفت: «با یزید بیعت کن!» عبدالله گفت: «هرگاه مردم بیعت کردند، بیعت می‌کنم.» و به انتظار نشست تا زمانی که خبر بیعت [اهالی] شهرها را شنید و نزد ولید آمد و با او بیعت کرد.
ولید سپس عبدالله‌ بن‌ عمر را خواست و به او گفت: «با یزید بیعت کن!» عبدالله گفت: «هرگاه مردم بیعت کردند، بیعت می‌کنم.» و به انتظار نشست تا زمانی که خبر بیعت [اهالی] شهرها را شنید و نزد ولید آمد و با او بیعت کرد.


در روایت دیگری نقل می‌کند که حسین (ع) پس از این واقعه، نزد قبر جدّش (ص) آمد و گفت: «سلام بر تو ای رسول‌خدا! من، حسین پسر فاطمه، نوه‌ی تو هستم؛ همان ثَقَلی [شیئ گران‌بهایی] که در امّت خود به جایش نهادی. ای نبیّ‌خدا! گواه آن‌ها باش که مرا رها کردند و حمایتم نکردند! این شکایت من است به تو، تا هنگامِ دیدار فرا برسد. درود خدا بر تو باد.» سپس به نماز ایستاد و تا طلوع فجر در رکوع و سجود بود.»»<ref> [https://hadith.net/post/76548 ر.ک: پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)]</ref>
در روایت دیگری نقل می‌کند که [[امام حسین علیه‌السلام|حسین(ع)]] پس از این واقعه، نزد قبر جدّش(ص) آمد و گفت: «سلام بر تو ای رسول‌خدا! من، [[امام حسین علیه‌السلام|حسین]] پسر فاطمه، نوه‌ی تو هستم؛ همان ثَقَلی [شیئ گران‌بهایی] که در امّت خود به جایش نهادی. ای نبیّ‌خدا! گواه آن‌ها باش که مرا رها کردند و حمایتم نکردند! این شکایت من است به تو، تا هنگامِ دیدار فرا برسد. درود خدا بر تو باد.» سپس به نماز ایستاد و تا طلوع فجر در رکوع و سجود بود.»»<ref> [https://hadith.net/post/76548 ر.ک: پایگاه اطلاع‌رسانی حدیث شیعه (حدیث نت)]</ref>