۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '↵↵| ' به ' | ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اهل بیت' به 'اهلبیت') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مقدمه مؤلف نکته جدید و قابل ملاحظهای ندارد و پس از حمد و سپاس خدا و درود بر پیامبر(ص)، بهصورت مبالغهآمیزی «دولت علیه سعیده بنی مرین» و بهویژه از میان آنها «پادشاه زمان، چراغ اسلام و ایمان، امیرالمسلمین ابوسعید عثمان» را ستوده است<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | مقدمه مؤلف نکته جدید و قابل ملاحظهای ندارد و پس از حمد و سپاس خدا و درود بر پیامبر(ص)، بهصورت مبالغهآمیزی «دولت علیه سعیده بنی مرین» و بهویژه از میان آنها «پادشاه زمان، چراغ اسلام و ایمان، امیرالمسلمین ابوسعید عثمان» را ستوده است<ref>ر.ک: همان، ص71-72</ref>. | ||
مؤلف بیتردید به ادریسیان و علویان مغرب علاقه بسیار داشته و از آنان بهعنوان | مؤلف بیتردید به ادریسیان و علویان مغرب علاقه بسیار داشته و از آنان بهعنوان اهلبیت پیامبر یاد میکند؛ ادریس اول را مولای خود دانسته و ادریس دوم را مبالغهآمیز ستوده و کرارا بر امامان ادریسی دعا کرده است؛ بهگونهای که توان گفت پس از بنومرین، ادریسیان رفیعترین مرتبه را در نظر او دارند. بااینهمه، اطلاعات او در باب ادریسیان را بههیچوجه نباید بیچونوچرا پذیرفت؛ زیرا در باب شکلگیری دولت ادریسی به اشتباه، قیام نفس زکیه را با قیام فخ درآمیخته است و برخلاف گزارشهای فراوان تاریخی که به هنگام وقوع حادثه فخ، هادی را خلیفه عباسی میداند، او از مهدی بهعنوان خلیفه یاد کرده است. بههرروی اطلاعات او در باب شکلگیری دولت ادریسی با کهنترین تاریخ در دسترس از این خاندان، یعنی «أخبار فخ» رازی تناقض بسیار دارد<ref>ر.ک: همان، ص72-73</ref>. | ||
مؤلف در بخش دوم، یعنی تواریخ سلسلههای حکومتگر مغرب اقصی، نهتنها خود را به فاس محدود نکرده که بهتناسب از روابط این خاندانها با حاکمان اندلس نیز سخن گفته است؛ بهویژه، نبردهای مسلمانان و مسیحیان در اندلس را با همه جزئیات منعکس کرده است؛ روایت او از نبرد زلاقه بسیار کامل است و نبرد الارک را با جزئیات دقیق آن، علل و عوامل، شکلگیری، خطبههای فرماندهان متخاصم و تشویقهای تهییجآمیز آنان را بازتاب میدهد؛ روحیه جهادگرانه دینی طرفین درگیر و اینکه مؤلف آرزو میکرده تا مسلمانان پیروز شوند، از گفتارش آشکارا نمودار است. این نوع نگرش تعصبآمیز اعتقادی به حوادث تاریخی، در عصری که مؤلف در آن میزیسته و مسیحیان شهرهای اسلامی اندلس را یکی پس از دیگری تصرف میکردند، موجه مینماید؛ هم ازاینروست که بلافاصله پس از ذکر نام «الفونسو»، او را لعن میکند و مورد عتاب قرار میدهد<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>. | مؤلف در بخش دوم، یعنی تواریخ سلسلههای حکومتگر مغرب اقصی، نهتنها خود را به فاس محدود نکرده که بهتناسب از روابط این خاندانها با حاکمان اندلس نیز سخن گفته است؛ بهویژه، نبردهای مسلمانان و مسیحیان در اندلس را با همه جزئیات منعکس کرده است؛ روایت او از نبرد زلاقه بسیار کامل است و نبرد الارک را با جزئیات دقیق آن، علل و عوامل، شکلگیری، خطبههای فرماندهان متخاصم و تشویقهای تهییجآمیز آنان را بازتاب میدهد؛ روحیه جهادگرانه دینی طرفین درگیر و اینکه مؤلف آرزو میکرده تا مسلمانان پیروز شوند، از گفتارش آشکارا نمودار است. این نوع نگرش تعصبآمیز اعتقادی به حوادث تاریخی، در عصری که مؤلف در آن میزیسته و مسیحیان شهرهای اسلامی اندلس را یکی پس از دیگری تصرف میکردند، موجه مینماید؛ هم ازاینروست که بلافاصله پس از ذکر نام «الفونسو»، او را لعن میکند و مورد عتاب قرار میدهد<ref>ر.ک: همان، ص73</ref>. |