۱۰۶٬۴۱۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
قوت گرفتن تقابلهای سیاسی در خلافت عثمان، در نهایت سبب آن شد تا پایههای حکومت وی سست گردد و گروههای تشکیلشدۀ مردمی در قالب شورشیانی درصدد از میان برداشتن وی برآیند؛ قضیهای که به یورش ایشان به سمت خانۀ عثمان انجامید. در روایات تاریخی آمده است که [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] برای حفظ اسلام و برخی ملاحظات سیاسی بر آن بود از عثمان محافظت شود تا مبادا شورشیان پرحرارت، وی را به قتل رسانند. او به همین دلیل فرزندان جوان خود، حسنین(ع) را به خانۀ خلیفۀ وقت روانه کرد تا از سلامت وی اطمینان یابد؛ البته مقابله با شورشیان چندان دشوار بود که در نهایت عثمان کشته شد. گفتنی است اختلاف روایی در منابع این مبحث در ذکر جزئیات بسیار است. | قوت گرفتن تقابلهای سیاسی در خلافت عثمان، در نهایت سبب آن شد تا پایههای حکومت وی سست گردد و گروههای تشکیلشدۀ مردمی در قالب شورشیانی درصدد از میان برداشتن وی برآیند؛ قضیهای که به یورش ایشان به سمت خانۀ عثمان انجامید. در روایات تاریخی آمده است که [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] برای حفظ اسلام و برخی ملاحظات سیاسی بر آن بود از عثمان محافظت شود تا مبادا شورشیان پرحرارت، وی را به قتل رسانند. او به همین دلیل فرزندان جوان خود، حسنین(ع) را به خانۀ خلیفۀ وقت روانه کرد تا از سلامت وی اطمینان یابد؛ البته مقابله با شورشیان چندان دشوار بود که در نهایت عثمان کشته شد. گفتنی است اختلاف روایی در منابع این مبحث در ذکر جزئیات بسیار است. | ||
پس از کشته شدن عثمان و متعاقب آن بیعت با [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]]، فرزند آن بزرگوار، در آمادهسازی این بیعت میان مردم و [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] نقش مهمی ایفا نمود. امام حسن(ع) در طول خلافت آن حضرت همیشه یاریرسان پدر بود. در یک تقسیمبندی تاریخی براساس مهمترین رخدادهای دورۀ خلافت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]]، باید به حضور امام حسن(ع) در تمامی صحنههای اصلی در جنگ جمل، صفین، نهروان و نیز در جریان شهادت امام علی(ع) اشاره کرد. در نگاهی محدودتر باید گفت سفارت آن حضرت به همراه گروهی ۴ نفره، از جمله عمار یاسر، برای برکنار ساختن ابوموسى از ولایت کوفه در جنگ جمل از مهمترین نقشهای سیاسی او بهشمار میرود. [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] بارها از والی کوفه، ابوموسى اشعری، خواسته بود تا برای نبرد آماده باشند، اما ابوموسى طفره میرفت. چند بار ارسال سفیرانی برای همراه نمودن ابوموسى اثری نبخشید، تا آنکه [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] فرزند خود، حسن را با برخی از یاران چون عمار یاسر به سفارت به کوفه روان ساختند. مواجهۀ امام حسن(ع) با لجاجت ابوموسى و خطابههای آتشین ابوموسى و عمار و دیگران در تاریخ ثبت است. اما شکیبایی طولانی امام در برابر ابوموسى و سپس ایراد خطبهای اثرگذار برای او و مردم، حجت را بر همگان تمام کرد و این نمونه از مصادیق قابل ذکر دربارۀ قدرت کلام و منطق آن حضرت است. | پس از کشته شدن عثمان و متعاقب آن بیعت با [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]]، فرزند آن بزرگوار، در آمادهسازی این بیعت میان مردم و [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] نقش مهمی ایفا نمود. امام حسن(ع) در طول خلافت آن حضرت همیشه یاریرسان پدر بود. در یک تقسیمبندی تاریخی براساس مهمترین رخدادهای دورۀ خلافت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]]، باید به حضور امام حسن(ع) در تمامی صحنههای اصلی در جنگ جمل، صفین، نهروان و نیز در جریان شهادت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اشاره کرد. در نگاهی محدودتر باید گفت سفارت آن حضرت به همراه گروهی ۴ نفره، از جمله عمار یاسر، برای برکنار ساختن ابوموسى از ولایت کوفه در جنگ جمل از مهمترین نقشهای سیاسی او بهشمار میرود. [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] بارها از والی کوفه، ابوموسى اشعری، خواسته بود تا برای نبرد آماده باشند، اما ابوموسى طفره میرفت. چند بار ارسال سفیرانی برای همراه نمودن ابوموسى اثری نبخشید، تا آنکه [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] فرزند خود، حسن را با برخی از یاران چون عمار یاسر به سفارت به کوفه روان ساختند. مواجهۀ امام حسن(ع) با لجاجت ابوموسى و خطابههای آتشین ابوموسى و عمار و دیگران در تاریخ ثبت است. اما شکیبایی طولانی امام در برابر ابوموسى و سپس ایراد خطبهای اثرگذار برای او و مردم، حجت را بر همگان تمام کرد و این نمونه از مصادیق قابل ذکر دربارۀ قدرت کلام و منطق آن حضرت است. | ||
اما واقعیت این است که افزون بر کلام شیوا و اثرگذار، امام حسن(ع) را باید جنگجویی تمامعیار در میدان نبرد دانست. در جنگ جمل بنابر روایات تاریخی، امام علی(ع)، به ترتیب حسن و حسین(ع) را بر بازوی راست و چپ سپاه خود نهاد. امام حسن(ع) در این نبرد تواناییهای فراوانی از خود بروز داد. سپس با آغاز فتنۀ صفین، یکی از مهمترین کارهای اثرگذار امام حسن(ع)، آرام و همراه ساختن برخی کسان و بزرگانی بود که از حضور در جمل سر باز زده، و توسط [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] نکوهیده شده بودند. عملکرد آن حضرت نسبت به سلیمان بن صُرَد خزاعی نمونهای شایان توجه از حضور او در کنار پدر است. در میان اتفاقات روی داده در جریان جنگ صفین، برخی موارد بیانگر جایگاه مهم و کلیدی آن امام است. در خلال جنگ، معاویه ازآنرو که بروز و فزونی ضعف در سپاه خود را محتمل میدید، با توجه به شخصیت اثرگذار امام حسن(ع)، به واسطۀ عبیدالله بن عمر تلاش کرد تا به تطمیع و فریب حسن بن علی(ع) بپردازد. پیشنهاد اینکه امام حسن(ع)، پدرش را از خلافت خلع کند و خود خلافت را بهعهده بگیرد، از سوی ابن عمر در قالب روایات پرشماری در منابع آمده است، اما آشکار است که این پیشنهاد با برخورد قاطع و منفی امام(ع) مواجه شده است. | اما واقعیت این است که افزون بر کلام شیوا و اثرگذار، امام حسن(ع) را باید جنگجویی تمامعیار در میدان نبرد دانست. در جنگ جمل بنابر روایات تاریخی، امام علی(ع)، به ترتیب حسن و [[امام حسین علیهالسلام|حسین(ع)]] را بر بازوی راست و چپ سپاه خود نهاد. امام حسن(ع) در این نبرد تواناییهای فراوانی از خود بروز داد. سپس با آغاز فتنۀ صفین، یکی از مهمترین کارهای اثرگذار امام حسن(ع)، آرام و همراه ساختن برخی کسان و بزرگانی بود که از حضور در جمل سر باز زده، و توسط [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] نکوهیده شده بودند. عملکرد آن حضرت نسبت به سلیمان بن صُرَد خزاعی نمونهای شایان توجه از حضور او در کنار پدر است. در میان اتفاقات روی داده در جریان جنگ صفین، برخی موارد بیانگر جایگاه مهم و کلیدی آن امام است. در خلال جنگ، معاویه ازآنرو که بروز و فزونی ضعف در سپاه خود را محتمل میدید، با توجه به شخصیت اثرگذار امام حسن(ع)، به واسطۀ عبیدالله بن عمر تلاش کرد تا به تطمیع و فریب حسن بن علی(ع) بپردازد. پیشنهاد اینکه امام حسن(ع)، پدرش را از خلافت خلع کند و خود خلافت را بهعهده بگیرد، از سوی ابن عمر در قالب روایات پرشماری در منابع آمده است، اما آشکار است که این پیشنهاد با برخورد قاطع و منفی امام(ع) مواجه شده است. | ||
در صفین، امام حسن(ع) در مقام فرمانده قلب سپاه، یکی از جنگاوران میدان بود. پس از قضیۀ حکمیت، آنچه با سادهدلی ابوموسى اشعری بر سر خلافت آمد، زبان پرشکایت و ملامت مردم را به سوی امام علی(ع) گشود؛ امام حسن(ع) که بارها توانمندی خود در دفاع از حق، هواداری از پدر و البته قدرت در خطابت را تجربه کرده بود، در خطبهای تمامعیارْ شورای حکمیت، اعضا و شیوۀ عملکرد آن را به طور جدی به نقد کشید. دور نیست اگر گفته شود که شهادت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] از آغاز فتنه تا ضربت خوردن و سپس شهادت، از مهمترین رخدادهای این دوره از زندگی امام حسن(ع) بهشمار میرود. نگرانی امام حسن(ع) بر جان پدر که در برخی از روایات در قالب حضور شبانه به همراه آن حضرت نمود یافته، یا جایگاه فرزند ارشد نزد پدر که نمود و بروز آن را میتوان در وصیت تاریخی امام علی(ع) به فرزند مشاهده نمود، همه در همین حیطه جای دارد. | در صفین، امام حسن(ع) در مقام فرمانده قلب سپاه، یکی از جنگاوران میدان بود. پس از قضیۀ حکمیت، آنچه با سادهدلی ابوموسى اشعری بر سر خلافت آمد، زبان پرشکایت و ملامت مردم را به سوی امام علی(ع) گشود؛ امام حسن(ع) که بارها توانمندی خود در دفاع از حق، هواداری از پدر و البته قدرت در خطابت را تجربه کرده بود، در خطبهای تمامعیارْ شورای حکمیت، اعضا و شیوۀ عملکرد آن را به طور جدی به نقد کشید. دور نیست اگر گفته شود که شهادت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] از آغاز فتنه تا ضربت خوردن و سپس شهادت، از مهمترین رخدادهای این دوره از زندگی امام حسن(ع) بهشمار میرود. نگرانی امام حسن(ع) بر جان پدر که در برخی از روایات در قالب حضور شبانه به همراه آن حضرت نمود یافته، یا جایگاه فرزند ارشد نزد پدر که نمود و بروز آن را میتوان در وصیت تاریخی امام علی(ع) به فرزند مشاهده نمود، همه در همین حیطه جای دارد. | ||
امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، در مراسم خاکسپاری بر او نماز خواند و با مساعدت یاران مراسم را به جای آورد. در این میان خودداری و شکیبایی حسن بن علی(ع) در برابر قاتل پدر و گونۀ عملکرد او براساس فرمان برحق علی(ع) از شاخصههای رفتاری وی بهشمار میرود. در توضیح باید گفت امام حسن(ع) با آرام نمودن برادر خود، امام حسین(ع)، باتوجه به وصیت پـدر، ابنملجم را با ضربتی قصاص نمود.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، در مراسم خاکسپاری بر او نماز خواند و با مساعدت یاران مراسم را به جای آورد. در این میان خودداری و شکیبایی حسن بن علی(ع) در برابر قاتل پدر و گونۀ عملکرد او براساس فرمان برحق [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] از شاخصههای رفتاری وی بهشمار میرود. در توضیح باید گفت امام حسن(ع) با آرام نمودن برادر خود، امام حسین(ع)، باتوجه به وصیت پـدر، ابنملجم را با ضربتی قصاص نمود.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | ||
==خلافت== | ==خلافت== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
در رویکرد دنیایی، دو گروه بسیار اثرگذار وجود داشتند: سودجویانی که بهرههای فردی اصلیترین ایدهآل آنها بهشمار میرفت. در مرحلهای که معاویه شیوۀ تطمیع را برای گسستن سپاه امام برگزید، این گروه بسیار مخرب عمل نمود. متعصبان به قوم و قبیله، برسازندۀ دستۀ دیگری از افراد سپاه امام بودند؛ ایشان بهطور کامل از رؤسای قبایل خویش پیروی و اطاعت میکردند؛ حالآنکه این رؤسا، چه برای حفاظت از قبیلۀ خود و چه به دلیل سودجوییهای شخصی، به هر کاری حتى برخلاف مصالح مسلمین دست میزدند. | در رویکرد دنیایی، دو گروه بسیار اثرگذار وجود داشتند: سودجویانی که بهرههای فردی اصلیترین ایدهآل آنها بهشمار میرفت. در مرحلهای که معاویه شیوۀ تطمیع را برای گسستن سپاه امام برگزید، این گروه بسیار مخرب عمل نمود. متعصبان به قوم و قبیله، برسازندۀ دستۀ دیگری از افراد سپاه امام بودند؛ ایشان بهطور کامل از رؤسای قبایل خویش پیروی و اطاعت میکردند؛ حالآنکه این رؤسا، چه برای حفاظت از قبیلۀ خود و چه به دلیل سودجوییهای شخصی، به هر کاری حتى برخلاف مصالح مسلمین دست میزدند. | ||
در چنین اوضاعی خلیفه، امام حسن(ع)، با استقرار حکومت خویش، حکام و عمال انتخابی خود را به سوی ولایات مختلف گسیل داشت؛ اگرچه بیشتر ولات را بر منصب خود ابقا نمود. از سوی دیگر معاویه با شنیدن کشته شدن [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] درصدد نیرنگ برآمد و با اعزام جاسوسانی به عراق، به کسب اخباری از شهرهای کوفه و بصره اهتمام ورزید. امام حسن(ع) با آگاهی از این امر، جاسوس کوفی را که بنابر روایات از قبیلۀ حمیر بود، دستگیر و اعدام نمود و به والی بصره، عبدالله بن عباس هم فرمان داد تا با جاسوس بنی قین چنین کنند. امام و | در چنین اوضاعی خلیفه، امام حسن(ع)، با استقرار حکومت خویش، حکام و عمال انتخابی خود را به سوی ولایات مختلف گسیل داشت؛ اگرچه بیشتر ولات را بر منصب خود ابقا نمود. از سوی دیگر معاویه با شنیدن کشته شدن [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] درصدد نیرنگ برآمد و با اعزام جاسوسانی به عراق، به کسب اخباری از شهرهای کوفه و بصره اهتمام ورزید. امام حسن(ع) با آگاهی از این امر، جاسوس کوفی را که بنابر روایات از قبیلۀ حمیر بود، دستگیر و اعدام نمود و به والی بصره، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|عبدالله بن عباس]] هم فرمان داد تا با جاسوس بنی قین چنین کنند. امام و [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] هر کدام به تفکیک، نامههایی در تقبیح اینگونه اعمال به معاویه فرستادند. امام در پایانِ نامۀ خویش عملاً به گونهای معاویه را در صورت ادامه دادن این رفتارها تهدید به جنگ کرد. دنبالهدار بودن رفتارهای فریبکارانۀ معاویه و گسترش آنها سبب شد تا باری دیگر امام در طی نامهای، اینبار به تفصیل، معاویه را از اعمال خویش برحذر دارد. وی در این نامه با ذکری از جایگاه خود و خاندانش، حقانیت خویش برای خلافت را بیان نمود و از معاویه خواست تا بدان گردن نهد و تهدید کرد که در غیراینصورت ناگزیر به اقدامات نظامی خواهد شد. معاویه که نه از منظر نسب و نه از بابت دیانت، یارای هماوردی با جایگاه امام حسن(ع) را ـ که از اهل بیت پیامبر(ص) بود ـ نداشت، در پاسخ به سفیران امام، جُندُب بن عبدالله ازدی و حارث بن سوید تمیمی، با عنایت به کبر سن و پیشینه و تجربۀ خویش در حکومتداری، خود را بر حسن بن علی(ع) برتر دانست. او در ادامه بر آن شد تا با تهدید و تطمیع و دستیازی به فریبکاری، امام حسن(ع) را ــ که دیگر خلیفۀ مؤمنان بود ـ به تسلیم آوَرَد. | ||
آمده است که در یکی از این نامهها، معاویه، امام حسن(ع) را عملاً تهدید به قتل کرد و این چنان بود که از آن پس امام در زیر لباس خویش، زرهی به تن میکرد تا از حملههای احتمالی در امان ماند. در حرکتی دیگر، معاویه توسط سفیران خود به حسن بن علی(ع) پیغام داد که در صورت پذیرش صلح، هرچه از اموال عراق بخواهد، به وی داده خواهد شد و نیز پس از مرگش، خلافت به حسن بن علی(ع) رسد. بیشک این روش، بیشتر برای تحریک به جنگ بود؛ از سویی، عراقیان نیز مشتاقانه امام را به جنگ ترغیب میکردند؛ چه، معاویه با سپاه عظیمی که در اختیار داشت و نیز با آگاهی از تفرقههای موجود در سپاه امام حسن(ع) ـ که البته خود نیز بر آن دامن میزد ـ هرگونه حرکت قهرآمیز منجر به نبرد را به سود خود میدانست. | آمده است که در یکی از این نامهها، معاویه، امام حسن(ع) را عملاً تهدید به قتل کرد و این چنان بود که از آن پس امام در زیر لباس خویش، زرهی به تن میکرد تا از حملههای احتمالی در امان ماند. در حرکتی دیگر، معاویه توسط سفیران خود به حسن بن علی(ع) پیغام داد که در صورت پذیرش صلح، هرچه از اموال عراق بخواهد، به وی داده خواهد شد و نیز پس از مرگش، خلافت به حسن بن علی(ع) رسد. بیشک این روش، بیشتر برای تحریک به جنگ بود؛ از سویی، عراقیان نیز مشتاقانه امام را به جنگ ترغیب میکردند؛ چه، معاویه با سپاه عظیمی که در اختیار داشت و نیز با آگاهی از تفرقههای موجود در سپاه امام حسن(ع) ـ که البته خود نیز بر آن دامن میزد ـ هرگونه حرکت قهرآمیز منجر به نبرد را به سود خود میدانست. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
واهمۀ همیشگی معاویه از حکایتها و پشتیبانیهای شیعیان از امام و مخالفتهای ایشان، و نگاه دیگران نسبت به حسن بن علی(ع) ـ کـه در آن زمان همگـی شیعیان، او را امام خود میدانستند ـ معاویه را برمیآشفت و سبب میشد تا فارغ از نوع عملکردی فریبنده در جمع، گونهای دیگر رفتار نماید. آنچه دربارۀ رخداد تاریخی یادشده در دورۀ ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه اشاره شد، از رویهای دیگر هم اهمیت بسیار دارد. در این روایت، یکی از یاران امام هنگام بروز مشکل با زیاد، تنها راه حل معضل را رجوع به امام حسن(ع) میبیند؛ و این دقیقاً تبیین مفهوم امامت وی نزد شیعیان است. شاید هراس معاویه نیز از همین امر باعث شد تا شرط در امان ماندن شیعیان را زیر پا نهد و با تعقیب و آزاررسانی، در نهایت آنها را به شهادت رسانَد. | واهمۀ همیشگی معاویه از حکایتها و پشتیبانیهای شیعیان از امام و مخالفتهای ایشان، و نگاه دیگران نسبت به حسن بن علی(ع) ـ کـه در آن زمان همگـی شیعیان، او را امام خود میدانستند ـ معاویه را برمیآشفت و سبب میشد تا فارغ از نوع عملکردی فریبنده در جمع، گونهای دیگر رفتار نماید. آنچه دربارۀ رخداد تاریخی یادشده در دورۀ ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه اشاره شد، از رویهای دیگر هم اهمیت بسیار دارد. در این روایت، یکی از یاران امام هنگام بروز مشکل با زیاد، تنها راه حل معضل را رجوع به امام حسن(ع) میبیند؛ و این دقیقاً تبیین مفهوم امامت وی نزد شیعیان است. شاید هراس معاویه نیز از همین امر باعث شد تا شرط در امان ماندن شیعیان را زیر پا نهد و با تعقیب و آزاررسانی، در نهایت آنها را به شهادت رسانَد. | ||
در کلْ بخش پایانی زندگی امام حسن بن علی(ع) که دربردارندۀ برخی سفرها به حجاز و دمشق هم هست، دورهای دشوار بود و امام تنها با درایت و شکیبایی این دورۀ گذار را پشت سر نهاد و عملاً زمان را برای امامت برادر خویش، امام حسین(ع) مهیا نمود. | در روایت است که معاویه بهرغم رفتار موجه خود در جمع، در خفا حتى فرمان داده بود که ضمن تعقیب شیعیان [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]]، در منابر به سبّ وی پردازند. گماردن فردی مانند زیاد بر ولایت کوفه هم بر همین اساس بوده است. بدینترتیب، یاران امام ــ که برخی از آنها حتى در شمار صحابۀ گرامی پیامبر(ص) نیز بودند و با مشاهدۀ عملکرد معاویه و ولات او همچون زیاد بن ابیه، لب به انتقاد میگشودند ــ همیشه مورد آزار حکومتیان قرار داشتند. آنچه بر سر عمرو بن حَمِق خزاعی در دهههای پایانی عمر او آمد، نمونۀ آشکار از این امر است. عمرو به سبب نقد رفتار معاویه تعقیب، و در نهایت دستگیر شد و در زندان کوفه به شهادت رسید. امام حسن بن علی(ع) چون از شهادت عمرو، یار دیرین نیای گرامی و پدر بزرگوارش آگاه شد، طی نامهای به شدت معاویه را نکوهید. از دیگر نمونههای شیوۀ عملکرد معاویه در شکستن عهد خویش باید به رفتار او با حجر بن عدی و یارانش اشاره کرد که در ادامۀ انتقادهایی شدید، در کوفه دستگیر و به دمشق روان گشتند و سرانجام به شهادت رسیدند. به این فهرست میتوان نام رشید هَجَری از یاران پارسای [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را هم اضافه کرد که برخلاف خواست امام حسن(ع) در مجموعۀ شروط صلح، به شهادت رسید. | ||
در کلْ بخش پایانی زندگی امام حسن بن علی(ع) که دربردارندۀ برخی سفرها به حجاز و دمشق هم هست، دورهای دشوار بود و امام تنها با درایت و شکیبایی این دورۀ گذار را پشت سر نهاد و عملاً زمان را برای امامت برادر خویش، [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] مهیا نمود. | |||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
[[پرونده: NURbaghihJ1.jpg|بندانگشتی|300px|قبرستان بقیع]] | [[پرونده: NURbaghihJ1.jpg|بندانگشتی|300px|قبرستان بقیع]] | ||
آخرین ضربۀ حکومت معاویه به امامت و شیعۀ علی(ع)، تلاش برای به شهادت رساندن امام حسن(ع) در قالب مسموم کردن آن حضرت بود. بر پایۀ روایات مشهور، امام توسط یکی از همسران خود، جعده، دختر اشعث بن قیس، در طی زمانی طولانی به سمی خوراکی مسموم شد و به همین طریق در صفر سال ۵۰/ مارس ۶۷۰ به شهادت رسید. | آخرین ضربۀ حکومت معاویه به امامت و شیعۀ [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]]، تلاش برای به شهادت رساندن امام حسن(ع) در قالب مسموم کردن آن حضرت بود. بر پایۀ روایات مشهور، امام توسط یکی از همسران خود، جعده، دختر اشعث بن قیس، در طی زمانی طولانی به سمی خوراکی مسموم شد و به همین طریق در صفر سال ۵۰/ مارس ۶۷۰ به شهادت رسید. | ||
در وقت شهادت، امام حسین(ع) به خواست برادر به بالین امام حسن(ع) آمد و ایشان ضمن بیان برخی وصایا، از مدفن خویش سخن گفت. در برخی روایات اشاره شده است که امام حسن(ع) در زمان شهادت، ضمن آگاهی از کیستی قاتل خویش، تلاش نمود تا هویت وی برای کسی فاش نگردد تا با پیش آمدن قصاص، درگیری میان شیعیان و دشمنان ایشان روی ندهد. در روایات به میل باطنی امام دربارۀ دفن ایشان در کنار قبر پیامبر(ص) اشاره شده است. گویا امام با درنظرگرفتن حساسیت موضوع، پس از برخی رایزنیها و کنکاشها با برخی کسان، در صورت بروز هرگونه مشکل در روند دفن بر طبق وصیت، مکان جایگزینی را از پیش بهعنوان مدفن تعیین نمودند. این دقتهای امام در زمان حیات چندان هم شگفت نبود؛ چه، آنگونه که امام در نظر آورده بود، مراسم خاکسپاری وی به بلوایی تبدیل شد. امام حسین(ع) و یاران که دانستند امکان دفن در کنار قبر نبی(ص) ممکن نیست، پیکر امام حسن(ع) را برای دفن به جوار قبر جدش آوردند که با مخالفت و ممانعت شدید مروان، والی مدینه و سپاه او مواجه شدند؛ ناگزیر پیکر آن امام را در قبرستان بقیع در آن مکان معهود به خاک سپردند و سعید بن عاص، والی وقت مدینه بر پیکر امام نماز گزارد. در روایات به خودداری امام حسین(ع) نسبت به این بیحرمتی تنها به دلیل قولی که به برادر داده بود، اشاره شده است. پساز مراسم، محمد بن حنفیه در ازدحام به وجود آمده، طی خطبهای، مناقب و فضایل وی را برشمرد و بدینترتیب با شهادت آن امام، امامت به برادر بزرگوار وی امام حسین(ع) انتقال یافت و تاریخ یکی از باشهامتترین مردان خویش را از دست داد، مردی که در اوج قدرت، برای حفظ دین و حراست از جان و مال مردم تن به صلح داد.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | در وقت شهادت، امام حسین(ع) به خواست برادر به بالین امام حسن(ع) آمد و ایشان ضمن بیان برخی وصایا، از مدفن خویش سخن گفت. در برخی روایات اشاره شده است که امام حسن(ع) در زمان شهادت، ضمن آگاهی از کیستی قاتل خویش، تلاش نمود تا هویت وی برای کسی فاش نگردد تا با پیش آمدن قصاص، درگیری میان شیعیان و دشمنان ایشان روی ندهد. در روایات به میل باطنی امام دربارۀ دفن ایشان در کنار قبر پیامبر(ص) اشاره شده است. گویا امام با درنظرگرفتن حساسیت موضوع، پس از برخی رایزنیها و کنکاشها با برخی کسان، در صورت بروز هرگونه مشکل در روند دفن بر طبق وصیت، مکان جایگزینی را از پیش بهعنوان مدفن تعیین نمودند. این دقتهای امام در زمان حیات چندان هم شگفت نبود؛ چه، آنگونه که امام در نظر آورده بود، مراسم خاکسپاری وی به بلوایی تبدیل شد. [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] و یاران که دانستند امکان دفن در کنار قبر نبی(ص) ممکن نیست، پیکر امام حسن(ع) را برای دفن به جوار قبر جدش آوردند که با مخالفت و ممانعت شدید مروان، والی مدینه و سپاه او مواجه شدند؛ ناگزیر پیکر آن امام را در قبرستان بقیع در آن مکان معهود به خاک سپردند و سعید بن عاص، والی وقت مدینه بر پیکر امام نماز گزارد. در روایات به خودداری [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] نسبت به این بیحرمتی تنها به دلیل قولی که به برادر داده بود، اشاره شده است. پساز مراسم، محمد بن حنفیه در ازدحام به وجود آمده، طی خطبهای، مناقب و فضایل وی را برشمرد و بدینترتیب با شهادت آن امام، امامت به برادر بزرگوار وی [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] انتقال یافت و تاریخ یکی از باشهامتترین مردان خویش را از دست داد، مردی که در اوج قدرت، برای حفظ دین و حراست از جان و مال مردم تن به صلح داد.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | ||
==زنان و فرزندان== | ==زنان و فرزندان== |