۱۰۶٬۴۱۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فـ' به 'ف') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
با انعقاد صلح، بسیاری از کسانی که پیشتر اسباب خروج از جنگ را مهیا نموده بودند، یا به هر دلیلی خلیفۀ خود، حسن بن علی(ع) را تنها گذاشتند، امام را در معاهده برخطا میدانستند و تصریح ایشان به وی، باعث میشد تا امام به سخن آمده، دلایل تن دادن به صلح را بیان دارد. مخالفتها از سوی کسانی با طیفهای فکری متفاوت همچون سفیان بن لیل (ابی لیلی)، سلیمان ابن صرد، حجر بن عدی، عبدالله بن زبیر، عدی بن حاتم و برخی دیگر، و پاسخ امام به آنها، در منابع یاد شده است. با نگاهی به مجموعۀ سخنان امام حسن(ع)، میتوان این دلایل را برای پذیرش صلح از سوی وی برشمرد: ناهماهنگی، چند رأیی و عدم آمادگی کامل برای جنگ در میان مردم کوفه و در نتیجه تحمل کشتۀ بسیار، خونریزی شدید و حتى احتمال به خطر افتادن بنیان امت اسلامی، تنها ماندن امام، بروز صدمات شدید به شیعیان، و سرانجام درک موقعیت و تشخیص مصلحت مسلمانان. آنچه به موضوع صلح امام حسن(ع) مربوط میشود، همیشه مورد توجه نویسندگان و اندیشمندان مسلمان بوده و افزونبرآن، سبب بروز بسیاری آراء و عقاید متفاوت کلامی گشته، و تألیف مجموعهای از آثار را نیز سبب شده است. | با انعقاد صلح، بسیاری از کسانی که پیشتر اسباب خروج از جنگ را مهیا نموده بودند، یا به هر دلیلی خلیفۀ خود، حسن بن علی(ع) را تنها گذاشتند، امام را در معاهده برخطا میدانستند و تصریح ایشان به وی، باعث میشد تا امام به سخن آمده، دلایل تن دادن به صلح را بیان دارد. مخالفتها از سوی کسانی با طیفهای فکری متفاوت همچون سفیان بن لیل (ابی لیلی)، سلیمان ابن صرد، حجر بن عدی، عبدالله بن زبیر، عدی بن حاتم و برخی دیگر، و پاسخ امام به آنها، در منابع یاد شده است. با نگاهی به مجموعۀ سخنان امام حسن(ع)، میتوان این دلایل را برای پذیرش صلح از سوی وی برشمرد: ناهماهنگی، چند رأیی و عدم آمادگی کامل برای جنگ در میان مردم کوفه و در نتیجه تحمل کشتۀ بسیار، خونریزی شدید و حتى احتمال به خطر افتادن بنیان امت اسلامی، تنها ماندن امام، بروز صدمات شدید به شیعیان، و سرانجام درک موقعیت و تشخیص مصلحت مسلمانان. آنچه به موضوع صلح امام حسن(ع) مربوط میشود، همیشه مورد توجه نویسندگان و اندیشمندان مسلمان بوده و افزونبرآن، سبب بروز بسیاری آراء و عقاید متفاوت کلامی گشته، و تألیف مجموعهای از آثار را نیز سبب شده است. | ||
پس از عقد صلح میان امام و معاویه، حسن بن علی(ع) اینبار نه بهعنوان امام و خلیفه، بلکه تنها بهعنوان امام معصوم به ایفای نقش خویش در احقاق حق مظلومان میپرداخت. درواقع زیر پانهادن تعهدات معاویه و نیز برخی عزل و نصبها و رفتارهای غیرقابل پذیرش سبب میشد تا امام در لحظههای حساس، گامی به میدان نهد و در قالب انتقاد، عملکردها را به سنجش آورد. این دوره از حیات امام حسن (ع) بهرغم گوشهگیری ظاهری و خانهنشینی، یکی از دورههای اثرگذار و بسیار دشوار در تاریخ حیات آن حضرت بهشمار میرود؛ چه، از یک سو امامت شیعیان برعهدۀ آن حضرت بود و از سوی دیگر تغییرات به وجود آمده در مناسبات وی با معاویه کار رسیدگی به امور شیعیان را برای امام دشوار میساخت؛ حال آنکه معاویه هم به دلیل جایگاهی که برای امام قائل بود، ناگزیر بارها از آن حضرت درخواست همراهی با حکومت را داشت. درواقع پس از انعقاد معاهده، پیچشی در نوع مناسبات ایشان روی نمود و هر دو سو را به نوعی درگیر روابط ظریف و دقیق میکرد. دعوت به آرامش برادر مصداقی از درک امام(ع) از زمان خویش به مثابۀ دورۀ گذار، و نمود تلاشی عالمانه برای حفظ جایگاه شیعیان به روش سیاسی است. | پس از عقد صلح میان امام و معاویه، حسن بن علی(ع) اینبار نه بهعنوان امام و خلیفه، بلکه تنها بهعنوان امام معصوم به ایفای نقش خویش در احقاق حق مظلومان میپرداخت. درواقع زیر پانهادن تعهدات معاویه و نیز برخی عزل و نصبها و رفتارهای غیرقابل پذیرش سبب میشد تا امام در لحظههای حساس، گامی به میدان نهد و در قالب انتقاد، عملکردها را به سنجش آورد. این دوره از حیات امام حسن(ع) بهرغم گوشهگیری ظاهری و خانهنشینی، یکی از دورههای اثرگذار و بسیار دشوار در تاریخ حیات آن حضرت بهشمار میرود؛ چه، از یک سو امامت شیعیان برعهدۀ آن حضرت بود و از سوی دیگر تغییرات به وجود آمده در مناسبات وی با معاویه کار رسیدگی به امور شیعیان را برای امام دشوار میساخت؛ حال آنکه معاویه هم به دلیل جایگاهی که برای امام قائل بود، ناگزیر بارها از آن حضرت درخواست همراهی با حکومت را داشت. درواقع پس از انعقاد معاهده، پیچشی در نوع مناسبات ایشان روی نمود و هر دو سو را به نوعی درگیر روابط ظریف و دقیق میکرد. دعوت به آرامش برادر مصداقی از درک امام(ع) از زمان خویش به مثابۀ دورۀ گذار، و نمود تلاشی عالمانه برای حفظ جایگاه شیعیان به روش سیاسی است. | ||
معاویه بهرغم میل باطنی از آنجاکه مقام امام و جایگاه او نزد اصحاب و دیگر مسلمانان را میدانست، همیشه تلاش میکرد تا در ظاهرْ نهایت احترام را به امام داشته باشد. حتى آن هنگام که در مدینه میزان احترام و بزرگداشت و علاقۀ مردم نسبت به او را مشاهده کرد و حسادت وی برانگیخته شد، ضمن برخی مشاورهها برای چگونگی کاستن از این احترام عام برای امام، در محاجهای سعی کرد تا در حرمت نزد مردم از آن امام پیشی گیرد؛ اگرچه امام در مقابلْ به شیوایی، مقام خود و خاندانش را به یاد آورد و موجب خسران معاویه گشت. این نوع نمایشِ حفظ حرمت و ظاهرسازیها نمونههای دیگری نیز داشت؛ چنانکه در زمانی که زیاد بن ابیه در کوفه بر سر قدرت بود، طی رخدادی مربوط به آزار یکی از یاران امام، آن حضرت در نامهای، او را از رفتار ناشایست برحذر داشت. چون زیاد پاسخ نامۀ امام را با بیحرمتی داده بود، حضرت افزون بر جوابیهای تاریخی در قالب تنها یک حدیث از پیامبر (ص) و ارسال آن به زیاد، موضوع را به معاویه انتقال داد و معاویه همگام با خواست امام حسن(ع)، زیاد را به شدت نکوهید. برنامهریزی برای به قدرت رسیدن یزید بن معاویه توسط پدرش، یکی دیگر از مهمترین انتقادهای امام به وی بود؛ بر این مبنا که جوانی لاابالی و شرابخواره را بر مسندی عظیم بنشاند. البته رفتار آمر به معروف و ناهی از منکر توسط امام در برابر خود معاویه هم بسیار نمونه دارد تا آنجا که حتى در مواردی خلیفه را به پیروی از کتاب و سنت پیامبر (ص) دعوت مینمود. | معاویه بهرغم میل باطنی از آنجاکه مقام امام و جایگاه او نزد اصحاب و دیگر مسلمانان را میدانست، همیشه تلاش میکرد تا در ظاهرْ نهایت احترام را به امام داشته باشد. حتى آن هنگام که در مدینه میزان احترام و بزرگداشت و علاقۀ مردم نسبت به او را مشاهده کرد و حسادت وی برانگیخته شد، ضمن برخی مشاورهها برای چگونگی کاستن از این احترام عام برای امام، در محاجهای سعی کرد تا در حرمت نزد مردم از آن امام پیشی گیرد؛ اگرچه امام در مقابلْ به شیوایی، مقام خود و خاندانش را به یاد آورد و موجب خسران معاویه گشت. این نوع نمایشِ حفظ حرمت و ظاهرسازیها نمونههای دیگری نیز داشت؛ چنانکه در زمانی که زیاد بن ابیه در کوفه بر سر قدرت بود، طی رخدادی مربوط به آزار یکی از یاران امام، آن حضرت در نامهای، او را از رفتار ناشایست برحذر داشت. چون زیاد پاسخ نامۀ امام را با بیحرمتی داده بود، حضرت افزون بر جوابیهای تاریخی در قالب تنها یک حدیث از پیامبر (ص) و ارسال آن به زیاد، موضوع را به معاویه انتقال داد و معاویه همگام با خواست امام حسن(ع)، زیاد را به شدت نکوهید. برنامهریزی برای به قدرت رسیدن یزید بن معاویه توسط پدرش، یکی دیگر از مهمترین انتقادهای امام به وی بود؛ بر این مبنا که جوانی لاابالی و شرابخواره را بر مسندی عظیم بنشاند. البته رفتار آمر به معروف و ناهی از منکر توسط امام در برابر خود معاویه هم بسیار نمونه دارد تا آنجا که حتى در مواردی خلیفه را به پیروی از کتاب و سنت پیامبر (ص) دعوت مینمود. | ||
به دور از انتقادهای امام معصوم و تن ندادن به خواستههای او، آن حضرت بر آن بود که تا از میان رفتن معاویه، مصلحت بر حرکت مقابلهجویانه نیست و بر همین اساس بر این معنا پای میفشرد. امام در زمان خروج از کوفه، یاران را دعوت میکند که خود را برای زمانی مناسب مهیا دارند. معاویه بارها در تقابلهای بیرونی لزوم هماهنگی با امام و تأییدهای وی را لازم میدانست. بههمین سبب، زمانی که در قضیۀ خروج برخی از هوازن در زیر پرچم مستورد بن عُلفّه، معاویه برای نبرد آماده میشد، ضمن درخواست تأیید، حضور امام را نیز در کنار خود ضروری میدید. در اینمیان عملکرد هوشمندانۀ امام و بهرهجویی و اعتباردهی به سخنی از حضرت علی (ع) در تفکیک بر خطا رفتگان از کافران، که نقدی بر خود معاویه نیز هست، و نیز با توجه به اینکه بنا بر شروط معاهده، امام معاویه را امیر مؤمنان نمیداند، لزومی بر پیروی و پذیرش درخواست وی نمیبیند؛ لذا از قرارگرفتن در زیر پرچم معاویه خودداری میکند، بدون آنکه خدشهای آشکار در مناسبات ایشان روی دهد. | به دور از انتقادهای امام معصوم و تن ندادن به خواستههای او، آن حضرت بر آن بود که تا از میان رفتن معاویه، مصلحت بر حرکت مقابلهجویانه نیست و بر همین اساس بر این معنا پای میفشرد. امام در زمان خروج از کوفه، یاران را دعوت میکند که خود را برای زمانی مناسب مهیا دارند. معاویه بارها در تقابلهای بیرونی لزوم هماهنگی با امام و تأییدهای وی را لازم میدانست. بههمین سبب، زمانی که در قضیۀ خروج برخی از هوازن در زیر پرچم مستورد بن عُلفّه، معاویه برای نبرد آماده میشد، ضمن درخواست تأیید، حضور امام را نیز در کنار خود ضروری میدید. در اینمیان عملکرد هوشمندانۀ امام و بهرهجویی و اعتباردهی به سخنی از حضرت علی(ع) در تفکیک بر خطا رفتگان از کافران، که نقدی بر خود معاویه نیز هست، و نیز با توجه به اینکه بنا بر شروط معاهده، امام معاویه را امیر مؤمنان نمیداند، لزومی بر پیروی و پذیرش درخواست وی نمیبیند؛ لذا از قرارگرفتن در زیر پرچم معاویه خودداری میکند، بدون آنکه خدشهای آشکار در مناسبات ایشان روی دهد. | ||
واهمۀ همیشگی معاویه از حکایتها و پشتیبانیهای شیعیان از امام و مخالفتهای ایشان، و نگاه دیگران نسبت به حسن بن علی (ع) ـ کـه در آن زمان همگـی شیعیان، او را امام خود میدانستند ـ معاویه را برمیآشفت و سبب میشد تا فارغ از نوع عملکردی فریبنده در جمع، گونهای دیگر رفتار نماید. آنچه دربارۀ رخداد تاریخی یادشده در دورۀ ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه اشاره شد، از رویهای دیگر هم اهمیت بسیار دارد. در این روایت، یکی از یاران امام هنگام بروز مشکل با زیاد، تنها راه حل معضل را رجوع به امام حسن (ع) میبیند؛ و این دقیقاً تبیین مفهوم امامت وی نزد شیعیان است. شاید هراس معاویه نیز از همین امر باعث شد تا شرط در امان ماندن شیعیان را زیر پا نهد و با تعقیب و آزاررسانی، در نهایت آنها را به شهادت رسانَد. | واهمۀ همیشگی معاویه از حکایتها و پشتیبانیهای شیعیان از امام و مخالفتهای ایشان، و نگاه دیگران نسبت به حسن بن علی(ع) ـ کـه در آن زمان همگـی شیعیان، او را امام خود میدانستند ـ معاویه را برمیآشفت و سبب میشد تا فارغ از نوع عملکردی فریبنده در جمع، گونهای دیگر رفتار نماید. آنچه دربارۀ رخداد تاریخی یادشده در دورۀ ولایت زیاد بن ابیه بر کوفه اشاره شد، از رویهای دیگر هم اهمیت بسیار دارد. در این روایت، یکی از یاران امام هنگام بروز مشکل با زیاد، تنها راه حل معضل را رجوع به امام حسن(ع) میبیند؛ و این دقیقاً تبیین مفهوم امامت وی نزد شیعیان است. شاید هراس معاویه نیز از همین امر باعث شد تا شرط در امان ماندن شیعیان را زیر پا نهد و با تعقیب و آزاررسانی، در نهایت آنها را به شهادت رسانَد. | ||
در روایت است که معاویه بهرغم رفتار موجه خود در جمع، در خفا حتى فرمان داده بود که ضمن تعقیب شیعیان علی (ع)، در منابر به سبّ وی پردازند. گماردن فردی مانند زیاد بر ولایت کوفه هم بر همین اساس بوده است. بدینترتیب، یاران امام ــ که برخی از آنها حتى در شمار صحابۀ گرامی پیامبر (ص) نیز بودند و با مشاهدۀ عملکرد معاویه و ولات او همچون زیاد بن ابیه، لب به انتقاد میگشودند ــ همیشه مورد آزار حکومتیان قرار داشتند. آنچه بر سر عمرو بن حَمِق خزاعی در دهههای پایانی عمر او آمد، نمونۀ آشکار از این امر است. عمرو به سبب نقد رفتار معاویه تعقیب، و در نهایت دستگیر شد و در زندان کوفه به شهادت رسید. امام حسن بن علی (ع) چون از شهادت عمرو، یار دیرین نیای گرامی و پدر بزرگوارش آگاه شد، طی نامهای به شدت معاویه را نکوهید. از دیگر نمونههای شیوۀ عملکرد معاویه در شکستن عهد خویش باید به رفتار او با حجر بن عدی و یارانش اشاره کرد که در ادامۀ انتقادهایی شدید، در کوفه دستگیر و به دمشق روان گشتند و سرانجام به شهادت رسیدند. به این فهرست میتوان نام رشید هَجَری از یاران پارسای امام علی (ع) را هم اضافه کرد که برخلاف خواست امام حسن (ع) در مجموعۀ شروط صلح، به شهادت رسید. | در روایت است که معاویه بهرغم رفتار موجه خود در جمع، در خفا حتى فرمان داده بود که ضمن تعقیب شیعیان علی(ع)، در منابر به سبّ وی پردازند. گماردن فردی مانند زیاد بر ولایت کوفه هم بر همین اساس بوده است. بدینترتیب، یاران امام ــ که برخی از آنها حتى در شمار صحابۀ گرامی پیامبر (ص) نیز بودند و با مشاهدۀ عملکرد معاویه و ولات او همچون زیاد بن ابیه، لب به انتقاد میگشودند ــ همیشه مورد آزار حکومتیان قرار داشتند. آنچه بر سر عمرو بن حَمِق خزاعی در دهههای پایانی عمر او آمد، نمونۀ آشکار از این امر است. عمرو به سبب نقد رفتار معاویه تعقیب، و در نهایت دستگیر شد و در زندان کوفه به شهادت رسید. امام حسن بن علی(ع) چون از شهادت عمرو، یار دیرین نیای گرامی و پدر بزرگوارش آگاه شد، طی نامهای به شدت معاویه را نکوهید. از دیگر نمونههای شیوۀ عملکرد معاویه در شکستن عهد خویش باید به رفتار او با حجر بن عدی و یارانش اشاره کرد که در ادامۀ انتقادهایی شدید، در کوفه دستگیر و به دمشق روان گشتند و سرانجام به شهادت رسیدند. به این فهرست میتوان نام رشید هَجَری از یاران پارسای امام علی(ع) را هم اضافه کرد که برخلاف خواست امام حسن(ع) در مجموعۀ شروط صلح، به شهادت رسید. | ||
در کلْ بخش پایانی زندگی امام حسن بن علی (ع) که دربردارندۀ برخی سفرها به حجاز و دمشق هم هست، دورهای دشوار بود و امام تنها با درایت و شکیبایی این دورۀ گذار را پشت سر نهاد و عملاً زمان را برای امامت برادر خویش، امام حسین (ع) مهیا نمود. | در کلْ بخش پایانی زندگی امام حسن بن علی(ع) که دربردارندۀ برخی سفرها به حجاز و دمشق هم هست، دورهای دشوار بود و امام تنها با درایت و شکیبایی این دورۀ گذار را پشت سر نهاد و عملاً زمان را برای امامت برادر خویش، امام حسین(ع) مهیا نمود. | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
[[پرونده: NURbaghihJ1.jpg|بندانگشتی|300px|قبرستان بقیع]] | [[پرونده: NURbaghihJ1.jpg|بندانگشتی|300px|قبرستان بقیع]] | ||
آخرین ضربۀ حکومت معاویه به امامت و شیعۀ علی(ع)، تلاش برای به شهادت رساندن امام حسن (ع) در قالب مسموم کردن آن حضرت بود. بر پایۀ روایات مشهور، امام توسط یکی از همسران خود، جعده، دختر اشعث بن قیس، در طی زمانی طولانی به سمی خوراکی مسموم شد و به همین طریق در صفر سال ۵۰/ مارس ۶۷۰ به شهادت رسید. | آخرین ضربۀ حکومت معاویه به امامت و شیعۀ علی(ع)، تلاش برای به شهادت رساندن امام حسن(ع) در قالب مسموم کردن آن حضرت بود. بر پایۀ روایات مشهور، امام توسط یکی از همسران خود، جعده، دختر اشعث بن قیس، در طی زمانی طولانی به سمی خوراکی مسموم شد و به همین طریق در صفر سال ۵۰/ مارس ۶۷۰ به شهادت رسید. | ||
در وقت شهادت، امام حسین (ع) به خواست برادر به بالین امام حسن (ع) آمد و ایشان ضمن بیان برخی وصایا، از مدفن خویش سخن گفت. در برخی روایات اشاره شده است که امام حسن (ع) در زمان شهادت، ضمن آگاهی از کیستی قاتل خویش، تلاش نمود تا هویت وی برای کسی فاش نگردد تا با پیش آمدن قصاص، درگیری میان شیعیان و دشمنان ایشان روی ندهد. در روایات به میل باطنی امام دربارۀ دفن ایشان در کنار قبر پیامبر(ص) اشاره شده است. گویا امام با درنظرگرفتن حساسیت موضوع، پس از برخی رایزنیها و کنکاشها با برخی کسان، در صورت بروز هرگونه مشکل در روند دفن بر طبق وصیت، مکان جایگزینی را از پیش بهعنوان مدفن تعیین نمودند. این دقتهای امام در زمان حیات چندان هم شگفت نبود؛ چه، آنگونه که امام در نظر آورده بود، مراسم خاکسپاری وی به بلوایی تبدیل شد. امام حسین (ع) و یاران که دانستند امکان دفن در کنار قبر نبی (ص) ممکن نیست، پیکر امام حسن (ع) را برای دفن به جوار قبر جدش آوردند که با مخالفت و ممانعت شدید مروان، والی مدینه و سپاه او مواجه شدند؛ ناگزیر پیکر آن امام را در قبرستان بقیع در آن مکان معهود به خاک سپردند و سعید بن عاص، والی وقت مدینه بر پیکر امام نماز گزارد. در روایات به خودداری امام حسین (ع) نسبت به این بیحرمتی تنها به دلیل قولی که به برادر داده بود، اشاره شده است. پساز مراسم، محمد بن حنفیه در ازدحام به وجود آمده، طی خطبهای، مناقب و فضایل وی را برشمرد و بدینترتیب با شهادت آن امام، امامت به برادر بزرگوار وی امام حسین(ع) انتقال یافت و تاریخ یکی از باشهامتترین مردان خویش را از دست داد، مردی که در اوج قدرت، برای حفظ دین و حراست از جان و مال مردم تن به صلح داد.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | در وقت شهادت، امام حسین(ع) به خواست برادر به بالین امام حسن(ع) آمد و ایشان ضمن بیان برخی وصایا، از مدفن خویش سخن گفت. در برخی روایات اشاره شده است که امام حسن(ع) در زمان شهادت، ضمن آگاهی از کیستی قاتل خویش، تلاش نمود تا هویت وی برای کسی فاش نگردد تا با پیش آمدن قصاص، درگیری میان شیعیان و دشمنان ایشان روی ندهد. در روایات به میل باطنی امام دربارۀ دفن ایشان در کنار قبر پیامبر(ص) اشاره شده است. گویا امام با درنظرگرفتن حساسیت موضوع، پس از برخی رایزنیها و کنکاشها با برخی کسان، در صورت بروز هرگونه مشکل در روند دفن بر طبق وصیت، مکان جایگزینی را از پیش بهعنوان مدفن تعیین نمودند. این دقتهای امام در زمان حیات چندان هم شگفت نبود؛ چه، آنگونه که امام در نظر آورده بود، مراسم خاکسپاری وی به بلوایی تبدیل شد. امام حسین(ع) و یاران که دانستند امکان دفن در کنار قبر نبی (ص) ممکن نیست، پیکر امام حسن(ع) را برای دفن به جوار قبر جدش آوردند که با مخالفت و ممانعت شدید مروان، والی مدینه و سپاه او مواجه شدند؛ ناگزیر پیکر آن امام را در قبرستان بقیع در آن مکان معهود به خاک سپردند و سعید بن عاص، والی وقت مدینه بر پیکر امام نماز گزارد. در روایات به خودداری امام حسین(ع) نسبت به این بیحرمتی تنها به دلیل قولی که به برادر داده بود، اشاره شده است. پساز مراسم، محمد بن حنفیه در ازدحام به وجود آمده، طی خطبهای، مناقب و فضایل وی را برشمرد و بدینترتیب با شهادت آن امام، امامت به برادر بزرگوار وی امام حسین(ع) انتقال یافت و تاریخ یکی از باشهامتترین مردان خویش را از دست داد، مردی که در اوج قدرت، برای حفظ دین و حراست از جان و مال مردم تن به صلح داد.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | ||
==زنان و فرزندان== | ==زنان و فرزندان== |