۱۰۶٬۸۲۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
}} | }} | ||
'''حسن بن علی بن ابیطالب(ع)''' (۳-۵۰ق)، مشهور به امام حسن مجتبی(ع)، امام دوم از ائمه اثناعشر شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم، فرزند امام علی(ع) و حضرت فاطمه (س) است که ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق) امام و حدود هفت ماه خلیفه مسلمانان بود. اهلسنت او را آخرین خلیفه از خلفای نخستین میدانند. او سرانجام در سال ۵۰ هجرى در حالی که ۴۸ سال سن داشت، با توطئه معاویه مسموم و به شهادت رسید. | '''حسن بن علی بن ابیطالب(ع)''' (۳-۵۰ق)، مشهور به امام حسن مجتبی(ع)، امام دوم از ائمه اثناعشر شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم، فرزند [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] و حضرت فاطمه(س) است که ۱۰ سال (۴۰-۵۰ق) امام و حدود هفت ماه خلیفه مسلمانان بود. اهلسنت او را آخرین خلیفه از خلفای نخستین میدانند. او سرانجام در سال ۵۰ هجرى در حالی که ۴۸ سال سن داشت، با توطئه معاویه مسموم و به شهادت رسید. | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
امام حسن(ع)، در مدینه و بنابر مشهور (به تعبیر ابن | امام حسن(ع)، در مدینه و بنابر مشهور (به تعبیر [[ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله|ابن عبدالبر]] صحیحترین قول) در نیمه رمضان سال سوم هجری زاده شد. طبق برخی روایات و نیز منابع تاریخی تولد وی در سال دوم هجرت بوده است. پس از تولد امام حسن، پیامبر اکرم(ص) در گوش وی اذان گفت و گوسفندی را برای وی عقیقه کرد. همچنین حضرت فاطمه(س) یا خود پیامبر اکرم(ص)، هم وزن موی تراشیده او نقره صدقه دادند.<ref> ر.ک: مهدوی دامغانی، محمود؛ باغستانی، اسماعیل، ص302</ref> سپس او را با الهام الهی «حسن» نامیدند.<ref> ر.ک: محمدی، رمضان، ص51</ref> | ||
سبطالنبی، سید، زکی، مجتبی، تقی، طیب و ولی از القاب آن حضرت هستند. امام مجتبی(ع) به دلیل بخششهای فراوان به «کریم اهلبیت» نیز مشهور بودند.<ref> ر.ک: محمدی، رمضان، ص52</ref> | سبطالنبی، سید، زکی، مجتبی، تقی، طیب و ولی از القاب آن حضرت هستند. امام مجتبی(ع) به دلیل بخششهای فراوان به «کریم اهلبیت» نیز مشهور بودند.<ref> ر.ک: محمدی، رمضان، ص52</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
هفت سال و اندی از عمر خود را در محضر رسول خدا(ص) سپری کرد و بسیاری از اعمال عبادی از جمله نمازهای پنجگانه خود را زا شخص حضرت آموختند. روایات زیادی نشستن امام حسن(ع) را بر دوش پیامبر(ص) در حال سجده و طولانی شدن سجده آن حضرت را تأیید میکنند. | هفت سال و اندی از عمر خود را در محضر رسول خدا(ص) سپری کرد و بسیاری از اعمال عبادی از جمله نمازهای پنجگانه خود را زا شخص حضرت آموختند. روایات زیادی نشستن امام حسن(ع) را بر دوش پیامبر(ص) در حال سجده و طولانی شدن سجده آن حضرت را تأیید میکنند. | ||
امام حسن(ع) علاوه بر درک محضر پیامبر(ص) در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بودند، گرچه اخبار اندکی در این زمینه رسیده است. مانند حادثه مهم مباهله که همه ادیان، نحلهها و گروههای سیاسی مدینه حضور داشتند. آن حضرت مشمول حدیث کساء و آیه تطهیر شدند که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن، همراه برادرش حسین(ع) در بیعت رضوان(سال ششم)، حاضر بودند. وی هنگام رحلت پیامبر(ص) همراه برادرش بالای سر آن حضرت آمدند.<ref> ر.ک: محمدی، رمضان، ص53-55</ref> | امام حسن(ع) علاوه بر درک محضر پیامبر(ص) در بسیاری از حوادث دوران هجرت همراه ایشان بودند، گرچه اخبار اندکی در این زمینه رسیده است. مانند حادثه مهم مباهله که همه ادیان، نحلهها و گروههای سیاسی مدینه حضور داشتند. آن حضرت مشمول حدیث کساء و آیه تطهیر شدند که از دلایل مهم بر عصمت آن حضرت است. علاوه بر آن، همراه برادرش [[امام حسین علیهالسلام|حسین(ع)]] در بیعت رضوان(سال ششم)، حاضر بودند. وی هنگام رحلت پیامبر(ص) همراه برادرش بالای سر آن حضرت آمدند.<ref> ر.ک: محمدی، رمضان، ص53-55</ref> | ||
شباهت فراوان امام به پیامبر(ص) که تقریباً در بیشتر منابع مربوط یاد شده، باعث آن گشته تا به طور خاص از سیمای حضرت سخن به میان نیاید. در بسیاری از منابع تصریح شده که امام حسن(ع) بسیار به جد خود شباهت داشته و بیان حسن صورت وی، عملاً تبیینی از صورت زیبای رسول گرامی(ص) بوده است. در منابع همچنین به قامت میانه و محاسن انبوه حضرت هم اشارتی شده است.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | شباهت فراوان امام به پیامبر(ص) که تقریباً در بیشتر منابع مربوط یاد شده، باعث آن گشته تا به طور خاص از سیمای حضرت سخن به میان نیاید. در بسیاری از منابع تصریح شده که امام حسن(ع) بسیار به جد خود شباهت داشته و بیان حسن صورت وی، عملاً تبیینی از صورت زیبای رسول گرامی(ص) بوده است. در منابع همچنین به قامت میانه و محاسن انبوه حضرت هم اشارتی شده است.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
== در عهد خلفای راشدین== | == در عهد خلفای راشدین== | ||
با درگذشت پیامبر اکرم(ص) بخش نوینی از زندگی حسن بن علی(ع) آغاز گشت. اندوه از دست دادن پیامبر(ص) از سویی، و متعاقب آن کنارنهادن پدر بزرگوارش، علی(ع) از خلافت و برآمدن ابوبکر بهعنوان جانشین نبی(ص)، بهویژه با توجه به صغر سن امام حسن(ع)، اثر شگرفی بر روح وی نهاد. در همین دوره، آنچه در قضیۀ فدک و موضوع میراث فاطمۀ زهرا(ع) روی داد، بر این اندوه میافزود. درواقع بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانی امام حسن(ع) در زمان خلافت ابوبکر و عمر، با چنین شرایطی سپری شد. اندک روایات موجود دربارۀ این دورۀ زمانی، نشان از آن دارد که بهرغم سن کم، آن حضرت حضور اجتماعی قابل التفاتی داشتهاست. در برخی روایات مربوط به میراث فدک، از حسنین(ع) بهعنوان گواهانی یادشده که از سوی حضرت فاطمه(ع) برای شهادت دادن به صحت بیانات دخت پیامبر(ص)، در محضر ابوبکر حاضر شدهاند. برای نمونهای پراهمیت، در انتقال خلافت از عمر به خلیفۀ پسین و تشکیل شورایی که در نهایت به انتخاب عثمان بهعنوان خلیفۀ سوم انجامید، خواست عمر از امام حسن(ع) برای حضور در این شورای ۶ نفره بهعنوان شاهد از درجۀ اهمیت بالایی برخوردار است؛ این امر از سویی به جایگاه اجتماعی آن حضرت به مثابۀ یکی از اهل بیت پیامبر(ص) اشاره دارد و از سوی دیگر، از موقعیت فردی وی نزد انصار و مهاجرین خبر میدهد. | با درگذشت پیامبر اکرم(ص) بخش نوینی از زندگی حسن بن علی(ع) آغاز گشت. اندوه از دست دادن پیامبر(ص) از سویی، و متعاقب آن کنارنهادن پدر بزرگوارش، [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] از خلافت و برآمدن ابوبکر بهعنوان جانشین نبی(ص)، بهویژه با توجه به صغر سن امام حسن(ع)، اثر شگرفی بر روح وی نهاد. در همین دوره، آنچه در قضیۀ فدک و موضوع میراث فاطمۀ زهرا(ع) روی داد، بر این اندوه میافزود. درواقع بخش مهمی از دوران کودکی و نوجوانی امام حسن(ع) در زمان خلافت ابوبکر و عمر، با چنین شرایطی سپری شد. اندک روایات موجود دربارۀ این دورۀ زمانی، نشان از آن دارد که بهرغم سن کم، آن حضرت حضور اجتماعی قابل التفاتی داشتهاست. در برخی روایات مربوط به میراث فدک، از حسنین(ع) بهعنوان گواهانی یادشده که از سوی حضرت فاطمه(ع) برای شهادت دادن به صحت بیانات دخت پیامبر(ص)، در محضر ابوبکر حاضر شدهاند. برای نمونهای پراهمیت، در انتقال خلافت از عمر به خلیفۀ پسین و تشکیل شورایی که در نهایت به انتخاب عثمان بهعنوان خلیفۀ سوم انجامید، خواست عمر از امام حسن(ع) برای حضور در این شورای ۶ نفره بهعنوان شاهد از درجۀ اهمیت بالایی برخوردار است؛ این امر از سویی به جایگاه اجتماعی آن حضرت به مثابۀ یکی از اهل بیت پیامبر(ص) اشاره دارد و از سوی دیگر، از موقعیت فردی وی نزد انصار و مهاجرین خبر میدهد. | ||
به نظر میرسد با رسیدن آن حضرت به دورۀ بلوغ در زمان عثمان، این دوره را باید با حساسیت بیشتری نگریست. درست در همین زمان است که برخی رویاروییهای مسلمانان با ساکنان سرزمینهای دیگر فزونی مییابد و روایتهایی پیرامون امام حسن(ع) در قالب جنگاوری توانا در آن میادین نبرد بروز میکند؛ در برخی از پیروزیهای سپاه اسلام همچون در طبرستان و مناطق داخلی ایران در ۳۰ ق/۶۵۱ م، روایاتی دربارۀ حضور حسن بن علی(ع) به چشم میخورد؛ روایاتی که چه از صحت تاریخی برخوردار باشند و چه نباشند، در هر دو حالت بر اهمیت محوری آن شخصیت در وقایع آن عصر دلالت دارند. در این دوره یکی از مهمترین رخدادهای تاریخی مخالفت گروههایی از مسلمانان نسبت به نوع عملکرد عثمان در مقام خلیفه بود. درواقع مشاهدۀ آنچه عثمان در مدینه و کارگزار او، معاویه در دمشق، انجام میدادند همچون گماشتن خویشان بر امور مهم و اعطای مقرریهای کلان و ثروتاندوزیها و اسرافکاریها و بیپروایی برخی رجال سیاسی در برابر دستورهای پیامبر(ص)، مردم را به خشم آورد و کسی چون ابوذر غفاری را به رویارویی با خلیفه برانگیخت. در این میان در طول رخدادهای مرتبط با مخالفتهای ابوذر ــ که در نهایت به تبعید او به رَبَذه منجر شد ــ امام حسن(ع) به جِدّ در دفاع از حق در کنار ابوذر بود. در منابع آمده است که هنگام اخراج وی از شهر و تأکید حکومتیان به اینکه کسی با وی سخن نگوید، امام به همراه پدرش، حضرت علی(ع) به پاسداشت وی و تأییدی بر حقانیت ابوذر به کنار او رفته و به همدردی پرداختند؛ عملی که سبب درگیری ایشان با عثمان شد. | به نظر میرسد با رسیدن آن حضرت به دورۀ بلوغ در زمان عثمان، این دوره را باید با حساسیت بیشتری نگریست. درست در همین زمان است که برخی رویاروییهای مسلمانان با ساکنان سرزمینهای دیگر فزونی مییابد و روایتهایی پیرامون امام حسن(ع) در قالب جنگاوری توانا در آن میادین نبرد بروز میکند؛ در برخی از پیروزیهای سپاه اسلام همچون در طبرستان و مناطق داخلی ایران در ۳۰ ق/۶۵۱ م، روایاتی دربارۀ حضور حسن بن علی(ع) به چشم میخورد؛ روایاتی که چه از صحت تاریخی برخوردار باشند و چه نباشند، در هر دو حالت بر اهمیت محوری آن شخصیت در وقایع آن عصر دلالت دارند. در این دوره یکی از مهمترین رخدادهای تاریخی مخالفت گروههایی از مسلمانان نسبت به نوع عملکرد عثمان در مقام خلیفه بود. درواقع مشاهدۀ آنچه عثمان در مدینه و کارگزار او، معاویه در دمشق، انجام میدادند همچون گماشتن خویشان بر امور مهم و اعطای مقرریهای کلان و ثروتاندوزیها و اسرافکاریها و بیپروایی برخی رجال سیاسی در برابر دستورهای پیامبر(ص)، مردم را به خشم آورد و کسی چون ابوذر غفاری را به رویارویی با خلیفه برانگیخت. در این میان در طول رخدادهای مرتبط با مخالفتهای ابوذر ــ که در نهایت به تبعید او به رَبَذه منجر شد ــ امام حسن(ع) به جِدّ در دفاع از حق در کنار ابوذر بود. در منابع آمده است که هنگام اخراج وی از شهر و تأکید حکومتیان به اینکه کسی با وی سخن نگوید، امام به همراه پدرش، حضرت علی(ع) به پاسداشت وی و تأییدی بر حقانیت ابوذر به کنار او رفته و به همدردی پرداختند؛ عملی که سبب درگیری ایشان با عثمان شد. | ||
قوت گرفتن تقابلهای سیاسی در خلافت عثمان، در نهایت سبب آن شد تا پایههای حکومت وی سست گردد و گروههای تشکیلشدۀ مردمی در قالب شورشیانی درصدد از میان برداشتن وی برآیند؛ قضیهای که به یورش ایشان به سمت خانۀ عثمان انجامید. در روایات تاریخی آمده است که امام علی(ع) برای حفظ اسلام و برخی ملاحظات سیاسی بر آن بود از عثمان محافظت شود تا مبادا شورشیان پرحرارت، وی را به قتل رسانند. او به همین دلیل فرزندان جوان خود، حسنین(ع) را به خانۀ خلیفۀ وقت روانه کرد تا از سلامت وی اطمینان یابد؛ البته مقابله با شورشیان چندان دشوار بود که در نهایت عثمان کشته شد. گفتنی است اختلاف روایی در منابع این مبحث در ذکر جزئیات بسیار است. | قوت گرفتن تقابلهای سیاسی در خلافت عثمان، در نهایت سبب آن شد تا پایههای حکومت وی سست گردد و گروههای تشکیلشدۀ مردمی در قالب شورشیانی درصدد از میان برداشتن وی برآیند؛ قضیهای که به یورش ایشان به سمت خانۀ عثمان انجامید. در روایات تاریخی آمده است که [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] برای حفظ اسلام و برخی ملاحظات سیاسی بر آن بود از عثمان محافظت شود تا مبادا شورشیان پرحرارت، وی را به قتل رسانند. او به همین دلیل فرزندان جوان خود، حسنین(ع) را به خانۀ خلیفۀ وقت روانه کرد تا از سلامت وی اطمینان یابد؛ البته مقابله با شورشیان چندان دشوار بود که در نهایت عثمان کشته شد. گفتنی است اختلاف روایی در منابع این مبحث در ذکر جزئیات بسیار است. | ||
پس از کشته شدن عثمان و متعاقب آن بیعت با حضرت علی(ع)، فرزند آن بزرگوار، در آمادهسازی این بیعت میان مردم و علی(ع) نقش مهمی ایفا نمود. امام حسن(ع) در طول خلافت آن حضرت همیشه یاریرسان پدر بود. در یک تقسیمبندی تاریخی براساس مهمترین رخدادهای دورۀ خلافت امام علی(ع)، باید به حضور امام حسن(ع) در تمامی صحنههای اصلی در جنگ جمل، صفین، نهروان و نیز در جریان شهادت امام علی(ع) اشاره کرد. در نگاهی محدودتر باید گفت سفارت آن حضرت به همراه گروهی ۴ نفره، از جمله عمار یاسر، برای برکنار ساختن ابوموسى از ولایت کوفه در جنگ جمل از مهمترین نقشهای سیاسی او بهشمار میرود. حضرت علی(ع) بارها از والی کوفه، ابوموسى اشعری، خواسته بود تا برای نبرد آماده باشند، اما ابوموسى طفره میرفت. چند بار ارسال سفیرانی برای همراه نمودن ابوموسى اثری نبخشید، تا آنکه امام علی(ع) فرزند خود، حسن را با برخی از یاران چون عمار یاسر به سفارت به کوفه روان ساختند. مواجهۀ امام حسن(ع) با لجاجت ابوموسى و خطابههای آتشین ابوموسى و عمار و دیگران در تاریخ ثبت است. اما شکیبایی طولانی امام در برابر ابوموسى و سپس ایراد خطبهای اثرگذار برای او و مردم، حجت را بر همگان تمام کرد و این نمونه از مصادیق قابل ذکر دربارۀ قدرت کلام و منطق آن حضرت است. | پس از کشته شدن عثمان و متعاقب آن بیعت با [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]]، فرزند آن بزرگوار، در آمادهسازی این بیعت میان مردم و [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] نقش مهمی ایفا نمود. امام حسن(ع) در طول خلافت آن حضرت همیشه یاریرسان پدر بود. در یک تقسیمبندی تاریخی براساس مهمترین رخدادهای دورۀ خلافت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]]، باید به حضور امام حسن(ع) در تمامی صحنههای اصلی در جنگ جمل، صفین، نهروان و نیز در جریان شهادت امام علی(ع) اشاره کرد. در نگاهی محدودتر باید گفت سفارت آن حضرت به همراه گروهی ۴ نفره، از جمله عمار یاسر، برای برکنار ساختن ابوموسى از ولایت کوفه در جنگ جمل از مهمترین نقشهای سیاسی او بهشمار میرود. [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] بارها از والی کوفه، ابوموسى اشعری، خواسته بود تا برای نبرد آماده باشند، اما ابوموسى طفره میرفت. چند بار ارسال سفیرانی برای همراه نمودن ابوموسى اثری نبخشید، تا آنکه [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] فرزند خود، حسن را با برخی از یاران چون عمار یاسر به سفارت به کوفه روان ساختند. مواجهۀ امام حسن(ع) با لجاجت ابوموسى و خطابههای آتشین ابوموسى و عمار و دیگران در تاریخ ثبت است. اما شکیبایی طولانی امام در برابر ابوموسى و سپس ایراد خطبهای اثرگذار برای او و مردم، حجت را بر همگان تمام کرد و این نمونه از مصادیق قابل ذکر دربارۀ قدرت کلام و منطق آن حضرت است. | ||
اما واقعیت این است که افزون بر کلام شیوا و اثرگذار، امام حسن(ع) را باید جنگجویی تمامعیار در میدان نبرد دانست. در جنگ جمل بنابر روایات تاریخی، امام علی(ع)، به ترتیب حسن و حسین(ع) را بر بازوی راست و چپ سپاه خود نهاد. امام حسن(ع) در این نبرد تواناییهای فراوانی از خود بروز داد. سپس با آغاز فتنۀ صفین، یکی از مهمترین کارهای اثرگذار امام حسن(ع)، آرام و همراه ساختن برخی کسان و بزرگانی بود که از حضور در جمل سر باز زده، و توسط امام علی(ع) نکوهیده شده بودند. عملکرد آن حضرت نسبت به سلیمان بن صُرَد خزاعی نمونهای شایان توجه از حضور او در کنار پدر است. در میان اتفاقات روی داده در جریان جنگ صفین، برخی موارد بیانگر جایگاه مهم و کلیدی آن امام است. در خلال جنگ، معاویه ازآنرو که بروز و فزونی ضعف در سپاه خود را محتمل میدید، با توجه به شخصیت اثرگذار امام حسن(ع)، به واسطۀ عبیدالله بن عمر تلاش کرد تا به تطمیع و فریب حسن بن علی(ع) بپردازد. پیشنهاد اینکه امام حسن(ع)، پدرش را از خلافت خلع کند و خود خلافت را بهعهده بگیرد، از سوی ابن عمر در قالب روایات پرشماری در منابع آمده است، اما آشکار است که این پیشنهاد با برخورد قاطع و منفی امام(ع) مواجه شده است. | اما واقعیت این است که افزون بر کلام شیوا و اثرگذار، امام حسن(ع) را باید جنگجویی تمامعیار در میدان نبرد دانست. در جنگ جمل بنابر روایات تاریخی، امام علی(ع)، به ترتیب حسن و حسین(ع) را بر بازوی راست و چپ سپاه خود نهاد. امام حسن(ع) در این نبرد تواناییهای فراوانی از خود بروز داد. سپس با آغاز فتنۀ صفین، یکی از مهمترین کارهای اثرگذار امام حسن(ع)، آرام و همراه ساختن برخی کسان و بزرگانی بود که از حضور در جمل سر باز زده، و توسط [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] نکوهیده شده بودند. عملکرد آن حضرت نسبت به سلیمان بن صُرَد خزاعی نمونهای شایان توجه از حضور او در کنار پدر است. در میان اتفاقات روی داده در جریان جنگ صفین، برخی موارد بیانگر جایگاه مهم و کلیدی آن امام است. در خلال جنگ، معاویه ازآنرو که بروز و فزونی ضعف در سپاه خود را محتمل میدید، با توجه به شخصیت اثرگذار امام حسن(ع)، به واسطۀ عبیدالله بن عمر تلاش کرد تا به تطمیع و فریب حسن بن علی(ع) بپردازد. پیشنهاد اینکه امام حسن(ع)، پدرش را از خلافت خلع کند و خود خلافت را بهعهده بگیرد، از سوی ابن عمر در قالب روایات پرشماری در منابع آمده است، اما آشکار است که این پیشنهاد با برخورد قاطع و منفی امام(ع) مواجه شده است. | ||
در صفین، امام حسن(ع) در مقام فرمانده قلب سپاه، یکی از جنگاوران میدان بود. پس از قضیۀ حکمیت، آنچه با سادهدلی ابوموسى اشعری بر سر خلافت آمد، زبان پرشکایت و ملامت مردم را به سوی امام علی(ع) گشود؛ امام حسن(ع) که بارها توانمندی خود در دفاع از حق، هواداری از پدر و البته قدرت در خطابت را تجربه کرده بود، در خطبهای تمامعیارْ شورای حکمیت، اعضا و شیوۀ عملکرد آن را به طور جدی به نقد کشید. دور نیست اگر گفته شود که شهادت امام علی(ع) از آغاز فتنه تا ضربت خوردن و سپس شهادت، از مهمترین رخدادهای این دوره از زندگی امام حسن(ع) بهشمار میرود. نگرانی امام حسن(ع) بر جان پدر که در برخی از روایات در قالب حضور شبانه به همراه آن حضرت نمود یافته، یا جایگاه فرزند ارشد نزد پدر که نمود و بروز آن را میتوان در وصیت تاریخی امام علی(ع) به فرزند مشاهده نمود، همه در همین حیطه جای دارد. | در صفین، امام حسن(ع) در مقام فرمانده قلب سپاه، یکی از جنگاوران میدان بود. پس از قضیۀ حکمیت، آنچه با سادهدلی ابوموسى اشعری بر سر خلافت آمد، زبان پرشکایت و ملامت مردم را به سوی امام علی(ع) گشود؛ امام حسن(ع) که بارها توانمندی خود در دفاع از حق، هواداری از پدر و البته قدرت در خطابت را تجربه کرده بود، در خطبهای تمامعیارْ شورای حکمیت، اعضا و شیوۀ عملکرد آن را به طور جدی به نقد کشید. دور نیست اگر گفته شود که شهادت [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] از آغاز فتنه تا ضربت خوردن و سپس شهادت، از مهمترین رخدادهای این دوره از زندگی امام حسن(ع) بهشمار میرود. نگرانی امام حسن(ع) بر جان پدر که در برخی از روایات در قالب حضور شبانه به همراه آن حضرت نمود یافته، یا جایگاه فرزند ارشد نزد پدر که نمود و بروز آن را میتوان در وصیت تاریخی امام علی(ع) به فرزند مشاهده نمود، همه در همین حیطه جای دارد. | ||
امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، در مراسم خاکسپاری بر او نماز خواند و با مساعدت یاران مراسم را به جای آورد. در این میان خودداری و شکیبایی حسن بن علی(ع) در برابر قاتل پدر و گونۀ عملکرد او براساس فرمان برحق علی(ع) از شاخصههای رفتاری وی بهشمار میرود. در توضیح باید گفت امام حسن(ع) با آرام نمودن برادر خود، امام حسین(ع)، باتوجه به وصیت پـدر، ابنملجم را با ضربتی قصاص نمود.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | امام حسن(ع) پس از شهادت پدر، در مراسم خاکسپاری بر او نماز خواند و با مساعدت یاران مراسم را به جای آورد. در این میان خودداری و شکیبایی حسن بن علی(ع) در برابر قاتل پدر و گونۀ عملکرد او براساس فرمان برحق علی(ع) از شاخصههای رفتاری وی بهشمار میرود. در توضیح باید گفت امام حسن(ع) با آرام نمودن برادر خود، امام حسین(ع)، باتوجه به وصیت پـدر، ابنملجم را با ضربتی قصاص نمود.<ref> ر.ک: پاکتچی، احمد و دیگران، ج20، ص </ref> | ||
==خلافت== | ==خلافت== | ||
پس از شهادت امام علی(ع)، در ۲۱ رمضان ۴۰ق، مردم برای بیعت به سوی امام حسن(ع)، بهعنوان جانشین پدر شتافتند. بر پایۀ روایات تاریخی، آن حضرت بر منبر رفت و به ایراد خطبهای پرداخت که یادکردی از شرایط و نه دعوتی برای بیعت بود؛ اما با پایان یافتن خطبه، عبدالله بن عباس مردم را به بیعت فرا خواند. بدین ترتیب عملاً مسلمانان در سرزمینهای مختلف چون عراق و حجاز و ایران نیز خلافت حسن بن علی(ع) را به رسمیت شناختند. براساس آنچه امام در خطبۀ خود بیان داشت، شرط برای پذیرش خلافت، تمکین مردم از اوامر و تصمیمات وی بود. برخی چون سخن آن حضرت را حمل بر تلاشی در راه صلح با معاویه پنداشتند، در آغاز از بیعت سرباز زدند. ایشان به بیعت، سوی امام حسین(ع) شتافتند؛ اما آن حضرت خود را مطیع برادر بزرگ دانست و گروه رمیده که مانند بسیاری دیگر از مردم، خواهان نبرد با سپاه شام بودند، باری دیگر به سوی حسن بن علی(ع) رفتند و با وی بیعت کردند. در این میان منطقۀ شام که به شدت تحت نفوذ معاویه و یاران وی بود، در شمار بیعتکنندگان قرار نداشت. | پس از شهادت امام علی(ع)، در ۲۱ رمضان ۴۰ق، مردم برای بیعت به سوی امام حسن(ع)، بهعنوان جانشین پدر شتافتند. بر پایۀ روایات تاریخی، آن حضرت بر منبر رفت و به ایراد خطبهای پرداخت که یادکردی از شرایط و نه دعوتی برای بیعت بود؛ اما با پایان یافتن خطبه، عبدالله بن عباس مردم را به بیعت فرا خواند. بدین ترتیب عملاً مسلمانان در سرزمینهای مختلف چون عراق و حجاز و ایران نیز خلافت حسن بن علی(ع) را به رسمیت شناختند. براساس آنچه امام در خطبۀ خود بیان داشت، شرط برای پذیرش خلافت، تمکین مردم از اوامر و تصمیمات وی بود. برخی چون سخن آن حضرت را حمل بر تلاشی در راه صلح با معاویه پنداشتند، در آغاز از بیعت سرباز زدند. ایشان به بیعت، سوی [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] شتافتند؛ اما آن حضرت خود را مطیع برادر بزرگ دانست و گروه رمیده که مانند بسیاری دیگر از مردم، خواهان نبرد با سپاه شام بودند، باری دیگر به سوی حسن بن علی(ع) رفتند و با وی بیعت کردند. در این میان منطقۀ شام که به شدت تحت نفوذ معاویه و یاران وی بود، در شمار بیعتکنندگان قرار نداشت. | ||
از مهمترین نکات در این زمان شخصیت دووجهی امام است؛ چه، ایشان از یکسو بهعنوان خلیفه، زمام امور مسلمانان را در دست داشت و از سوی دیگر در مقام امام معصوم، رهبری دستکم بخشی از جامعه بر عهدۀ ایشان بود. در یک تقسیمبندی از لایههای فرهنگی و گرایشهای اعتقادی میان بیعتکنندگان، میتوان آنها را در چند گروه مجزا نهاد. در این تقسیمبندی، ابتنای سخن بر دو نوع رویکرد عام در میان مردم است: رویکرد اعتقادی و رویکرد دنیایی. بر این اساس در هر بخش گروههایی متشکل از همفکرانی قرار دارند که دارندۀ مجموعهای از گرایشهای متفاوتاند. | از مهمترین نکات در این زمان شخصیت دووجهی امام است؛ چه، ایشان از یکسو بهعنوان خلیفه، زمام امور مسلمانان را در دست داشت و از سوی دیگر در مقام امام معصوم، رهبری دستکم بخشی از جامعه بر عهدۀ ایشان بود. در یک تقسیمبندی از لایههای فرهنگی و گرایشهای اعتقادی میان بیعتکنندگان، میتوان آنها را در چند گروه مجزا نهاد. در این تقسیمبندی، ابتنای سخن بر دو نوع رویکرد عام در میان مردم است: رویکرد اعتقادی و رویکرد دنیایی. بر این اساس در هر بخش گروههایی متشکل از همفکرانی قرار دارند که دارندۀ مجموعهای از گرایشهای متفاوتاند. | ||
در رویکرد اعتقادی نخست باید از شیعیان علی(ع) یاد کرد که پس از شهادت آن امام، در رکاب فرزند و وصی او بودند و مسائل خود را از آن طریق حلوفصل مینمودند و دستکم به دلیل ارادت به اهل بیت(ع) و اعتقاد به عصمت امامان، به رأی امام به مثابۀ حجت مینگریستند. دیگر، گروهی که در شمار محکّمه بودند و همّ ایشان مبارزه با بنیامیه بود و دوستی با امام حسن(ع) برای ایشان، به معنای مطلقِ دشمنی با بنیامیه و تنها راهبردی برای از میان بردن معاویه بود. در رویکرد اعتقادی، گروه سوم، معتقدان کممایهای بودند که دو طیف مخرب خوارج و بنیامیه از دو سو با القائات اعتقادی، ایشان را تحت تأثیر قرار میداد و سبب غوطهور شدن آنها در شک و عملاً اتخاذ شیوههای انفعالی بود. | در رویکرد اعتقادی نخست باید از شیعیان [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] یاد کرد که پس از شهادت آن امام، در رکاب فرزند و وصی او بودند و مسائل خود را از آن طریق حلوفصل مینمودند و دستکم به دلیل ارادت به اهل بیت(ع) و اعتقاد به عصمت امامان، به رأی امام به مثابۀ حجت مینگریستند. دیگر، گروهی که در شمار محکّمه بودند و همّ ایشان مبارزه با بنیامیه بود و دوستی با امام حسن(ع) برای ایشان، به معنای مطلقِ دشمنی با بنیامیه و تنها راهبردی برای از میان بردن معاویه بود. در رویکرد اعتقادی، گروه سوم، معتقدان کممایهای بودند که دو طیف مخرب خوارج و بنیامیه از دو سو با القائات اعتقادی، ایشان را تحت تأثیر قرار میداد و سبب غوطهور شدن آنها در شک و عملاً اتخاذ شیوههای انفعالی بود. | ||
در رویکرد دنیایی، دو گروه بسیار اثرگذار وجود داشتند: سودجویانی که بهرههای فردی اصلیترین ایدهآل آنها بهشمار میرفت. در مرحلهای که معاویه شیوۀ تطمیع را برای گسستن سپاه امام برگزید، این گروه بسیار مخرب عمل نمود. متعصبان به قوم و قبیله، برسازندۀ دستۀ دیگری از افراد سپاه امام بودند؛ ایشان بهطور کامل از رؤسای قبایل خویش پیروی و اطاعت میکردند؛ حالآنکه این رؤسا، چه برای حفاظت از قبیلۀ خود و چه به دلیل سودجوییهای شخصی، به هر کاری حتى برخلاف مصالح مسلمین دست میزدند. | در رویکرد دنیایی، دو گروه بسیار اثرگذار وجود داشتند: سودجویانی که بهرههای فردی اصلیترین ایدهآل آنها بهشمار میرفت. در مرحلهای که معاویه شیوۀ تطمیع را برای گسستن سپاه امام برگزید، این گروه بسیار مخرب عمل نمود. متعصبان به قوم و قبیله، برسازندۀ دستۀ دیگری از افراد سپاه امام بودند؛ ایشان بهطور کامل از رؤسای قبایل خویش پیروی و اطاعت میکردند؛ حالآنکه این رؤسا، چه برای حفاظت از قبیلۀ خود و چه به دلیل سودجوییهای شخصی، به هر کاری حتى برخلاف مصالح مسلمین دست میزدند. | ||
در چنین اوضاعی خلیفه، امام حسن(ع)، با استقرار حکومت خویش، حکام و عمال انتخابی خود را به سوی ولایات مختلف گسیل داشت؛ اگرچه بیشتر ولات را بر منصب خود ابقا نمود. از سوی دیگر معاویه با شنیدن کشته شدن علی(ع) درصدد نیرنگ برآمد و با اعزام جاسوسانی به عراق، به کسب اخباری از شهرهای کوفه و بصره اهتمام ورزید. امام حسن(ع) با آگاهی از این امر، جاسوس کوفی را که بنابر روایات از قبیلۀ حمیر بود، دستگیر و اعدام نمود و به والی بصره، عبدالله بن عباس هم فرمان داد تا با جاسوس بنی قین چنین کنند. امام و ابنعباس هر کدام به تفکیک، نامههایی در تقبیح اینگونه اعمال به معاویه فرستادند. امام در پایانِ نامۀ خویش عملاً به گونهای معاویه را در صورت ادامه دادن این رفتارها تهدید به جنگ کرد. دنبالهدار بودن رفتارهای فریبکارانۀ معاویه و گسترش آنها سبب شد تا باری دیگر امام در طی نامهای، اینبار به تفصیل، معاویه را از اعمال خویش برحذر دارد. وی در این نامه با ذکری از جایگاه خود و خاندانش، حقانیت خویش برای خلافت را بیان نمود و از معاویه خواست تا بدان گردن نهد و تهدید کرد که در غیراینصورت ناگزیر به اقدامات نظامی خواهد شد. معاویه که نه از منظر نسب و نه از بابت دیانت، یارای هماوردی با جایگاه امـام حسن(ع) را ـ که از اهل بیت پیامبر(ص) بود ـ نداشت، در پاسخ به سفیران امام، جُندُب بن عبدالله ازدی و حارث بن سوید تمیمی، با عنایت به کبر سن و پیشینه و تجربۀ خویش در حکومتداری، خود را بر حسن بن علی(ع) برتر دانست. او در ادامه بر آن شد تا با تهدید و تطمیع و دستیازی به فریبکاری، امام حسن(ع) را ــ که دیگر خلیفۀ مؤمنان بود ـ به تسلیم آوَرَد. | در چنین اوضاعی خلیفه، امام حسن(ع)، با استقرار حکومت خویش، حکام و عمال انتخابی خود را به سوی ولایات مختلف گسیل داشت؛ اگرچه بیشتر ولات را بر منصب خود ابقا نمود. از سوی دیگر معاویه با شنیدن کشته شدن [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] درصدد نیرنگ برآمد و با اعزام جاسوسانی به عراق، به کسب اخباری از شهرهای کوفه و بصره اهتمام ورزید. امام حسن(ع) با آگاهی از این امر، جاسوس کوفی را که بنابر روایات از قبیلۀ حمیر بود، دستگیر و اعدام نمود و به والی بصره، عبدالله بن عباس هم فرمان داد تا با جاسوس بنی قین چنین کنند. امام و ابنعباس هر کدام به تفکیک، نامههایی در تقبیح اینگونه اعمال به معاویه فرستادند. امام در پایانِ نامۀ خویش عملاً به گونهای معاویه را در صورت ادامه دادن این رفتارها تهدید به جنگ کرد. دنبالهدار بودن رفتارهای فریبکارانۀ معاویه و گسترش آنها سبب شد تا باری دیگر امام در طی نامهای، اینبار به تفصیل، معاویه را از اعمال خویش برحذر دارد. وی در این نامه با ذکری از جایگاه خود و خاندانش، حقانیت خویش برای خلافت را بیان نمود و از معاویه خواست تا بدان گردن نهد و تهدید کرد که در غیراینصورت ناگزیر به اقدامات نظامی خواهد شد. معاویه که نه از منظر نسب و نه از بابت دیانت، یارای هماوردی با جایگاه امـام حسن(ع) را ـ که از اهل بیت پیامبر(ص) بود ـ نداشت، در پاسخ به سفیران امام، جُندُب بن عبدالله ازدی و حارث بن سوید تمیمی، با عنایت به کبر سن و پیشینه و تجربۀ خویش در حکومتداری، خود را بر حسن بن علی(ع) برتر دانست. او در ادامه بر آن شد تا با تهدید و تطمیع و دستیازی به فریبکاری، امام حسن(ع) را ــ که دیگر خلیفۀ مؤمنان بود ـ به تسلیم آوَرَد. | ||
آمده است که در یکی از این نامهها، معاویه، امام حسن(ع) را عملاً تهدید به قتل کرد و این چنان بود که از آن پس امام در زیر لباس خویش، زرهی به تن میکرد تا از حملههای احتمالی در امان ماند. در حرکتی دیگر، معاویه توسط سفیران خود به حسن بن علی(ع) پیغام داد که در صورت پذیرش صلح، هرچه از اموال عراق بخواهد، به وی داده خواهد شد و نیز پس از مرگش، خلافت به حسن بن علی(ع) رسد. بیشک این روش، بیشتر برای تحریک به جنگ بود؛ از سویی، عراقیان نیز مشتاقانه امام را به جنگ ترغیب میکردند؛ چه، معاویه با سپاه عظیمی که در اختیار داشت و نیز با آگاهی از تفرقههای موجود در سپاه امام حسن(ع) ـ که البته خود نیز بر آن دامن میزد ـ هرگونه حرکت قهرآمیز منجر به نبرد را به سود خود میدانست. | آمده است که در یکی از این نامهها، معاویه، امام حسن(ع) را عملاً تهدید به قتل کرد و این چنان بود که از آن پس امام در زیر لباس خویش، زرهی به تن میکرد تا از حملههای احتمالی در امان ماند. در حرکتی دیگر، معاویه توسط سفیران خود به حسن بن علی(ع) پیغام داد که در صورت پذیرش صلح، هرچه از اموال عراق بخواهد، به وی داده خواهد شد و نیز پس از مرگش، خلافت به حسن بن علی(ع) رسد. بیشک این روش، بیشتر برای تحریک به جنگ بود؛ از سویی، عراقیان نیز مشتاقانه امام را به جنگ ترغیب میکردند؛ چه، معاویه با سپاه عظیمی که در اختیار داشت و نیز با آگاهی از تفرقههای موجود در سپاه امام حسن(ع) ـ که البته خود نیز بر آن دامن میزد ـ هرگونه حرکت قهرآمیز منجر به نبرد را به سود خود میدانست. |