۱۱۹٬۰۵۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURدیوان قطرانJ1.jpg | عنوان =دیوان قطران تبریزی | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = قطران، ابومنصور (نویسنده) عابدی، محمود (مصحح) جعفری، مسعود (مصحح) عطائی، تهمینه (با همکاری) معرفت، شهره (...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''دیوان قطران تبریزی''' تألیف ابومنصور قطران | '''دیوان قطران تبریزی''' تألیف [[قطران، ابومنصور|ابومنصور قطران تبریزی]]، مصحح [[عابدی، محمود|محمود عابدی]]، [[جعفری، مسعود|مسعود جعفری]] با همکاری [[عطائی، تهمینه|تهمینه عطائی]] و [[معرفت، شهره|شهره معرفت]]؛ [[قطران، ابومنصور|قطران تبریزی]] از گویندگان معروف قرن پنجم و بزرگترین شاعر آذربایجان پیش از [[نظامی، الیاس بن یوسف|نظامی]] و [[خاقانی، بدیل بن علی|خاقانی]] است. او در میانۀ سالهای 400 تا 485 قمری میزیست.در میان آثار منسوب به [[قطران، ابومنصور|قطران]] دیوان اشعار او از همه مهمتر است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
قطران تبریزی از گویندگان معروف قرن پنجم و بزرگترین شاعر آذربایجان پیش از نظامی و خاقانی است. او در میانۀ سالهای 400 تا 485 قمری میزیست. در این سالها با ناصرخسرو قبادیانی دیدار کرد. اشارۀ ناصرخسرو در سفرنامۀ خود به این دیدار مشهور است و دور نیست که اسدی طوسی مؤلف «لغت فرس» و نیز عنصر المعالی را هم در دستگاه امیران آذربایجان دیده باشد. | [[قطران، ابومنصور|قطران تبریزی]] از گویندگان معروف قرن پنجم و بزرگترین شاعر آذربایجان پیش از نظامی و خاقانی است. او در میانۀ سالهای 400 تا 485 قمری میزیست. در این سالها با ناصرخسرو قبادیانی دیدار کرد. اشارۀ ناصرخسرو در سفرنامۀ خود به این دیدار مشهور است و دور نیست که اسدی طوسی مؤلف «لغت فرس» و نیز عنصر المعالی را هم در دستگاه امیران آذربایجان دیده باشد. | ||
از نام و نسب قطران چنانکه باید اطلاعی در دست نیست. نام شعری یا تخلص او | از نام و نسب [[قطران، ابومنصور|قطران]] چنانکه باید اطلاعی در دست نیست. نام شعری یا تخلص او «[[قطران، ابومنصور|قطران]]» بوده و در دیوانش نیز به همین صورت آمده است. معاصران شاعر نیز او را به همین نام یاد کردهاند. بهدرستی دانسته نیست چرا این نام غیرمعمول را انتخاب کرده یا بر او نهادهاند. نسبت قطرات در قدیمترین منابع تبریزی و گاه ارموی ذکر شده است. زادگاه او به تصریح خودش «شادیآباد» بوده است که روستا و محلهای در حومۀ تبریز بوده است. | ||
قطران بیشتر ایام شاعری خود را در دربار حاکمان آذربایجان و ارّان و ارمینیه گذرانده و جمعی از آنان را ستوده است و به سبب همین پیوند بخشی از تاریخ شمال غربی ایران در شعر او انعکاس یافته است؛ چنانکه دیوان او از مهمترین منابع تاریخی و حتی گاه تنها منبع دورهای از تاریخ آن نواحی است. افزون بر این بسیاری از شخصیتهای مهم و مؤثر آن روزهای آذربایجان و ارّان را با شعر قطران میتوان شناخت و صورت کهن نامهای بعضی از شهرها را در سخن او میتوان یافت. گذشته از این بهرههای تاریخی و جغرافیایی، شعر او مجموعهای قابل ملاحظه از عناصر فرهنگی بخشهایی از ایران قرن پنجم را دربر دارد. | [[قطران، ابومنصور|قطران]] بیشتر ایام شاعری خود را در دربار حاکمان آذربایجان و ارّان و ارمینیه گذرانده و جمعی از آنان را ستوده است و به سبب همین پیوند بخشی از تاریخ شمال غربی ایران در شعر او انعکاس یافته است؛ چنانکه دیوان او از مهمترین منابع تاریخی و حتی گاه تنها منبع دورهای از تاریخ آن نواحی است. افزون بر این بسیاری از شخصیتهای مهم و مؤثر آن روزهای آذربایجان و ارّان را با شعر [[قطران، ابومنصور|قطران]] میتوان شناخت و صورت کهن نامهای بعضی از شهرها را در سخن او میتوان یافت. گذشته از این بهرههای تاریخی و جغرافیایی، شعر او مجموعهای قابل ملاحظه از عناصر فرهنگی بخشهایی از ایران قرن پنجم را دربر دارد. | ||
اولن حضور او در دربارها نه در زادگاهش تبریز، بلکه در گنجه بوده است. نخستین ممدوح قطران نیز امیر ابوالفتح شدادی است که در سال 422 قمری در گنجه به حکومت رسید و در سال 425 به دست پسرش کشته شد؛ بنابراین به احتمال زیاد قطران بعد از سال 422 که سال بهقدرترسیدن این امیر شدادی است، در گنجه بوده است. او در سالهای آخر زندگی خود دچار بیماری نقرس بود و بارها از بیماری خود شکوه کرده است. بر اساس برخی دلایل باید تاریخ درگذشت او را 485 قمری دانست. | اولن حضور او در دربارها نه در زادگاهش تبریز، بلکه در گنجه بوده است. نخستین ممدوح [[قطران، ابومنصور|قطران]] نیز امیر ابوالفتح شدادی است که در سال 422 قمری در گنجه به حکومت رسید و در سال 425 به دست پسرش کشته شد؛ بنابراین به احتمال زیاد [[قطران، ابومنصور|قطران]] بعد از سال 422 که سال بهقدرترسیدن این امیر شدادی است، در گنجه بوده است. او در سالهای آخر زندگی خود دچار بیماری نقرس بود و بارها از بیماری خود شکوه کرده است. بر اساس برخی دلایل باید تاریخ درگذشت او را 485 قمری دانست. | ||
قطران اساساً شاعری ستایشگر است و چنانکه از اشعار او برمیآید، گذشته از شدادیان گنجه و روادیان تبریز، بسیاری از حاکمان و بزرگان مناطق اطراف را نیز مدح گفته است که میان آنان ابوالفضل جعفر بن علی حکمران تفلیسۀ ابودلف شیبانی حاکم نخجوان و ابوالخلیل جعفر حکمران آذربایجان و امیر جستان از سلسلۀ کنگریان حاکم بر طارم و بسیاری افراد گمنامتر دیده میشوند. | [[قطران، ابومنصور|قطران]] اساساً شاعری ستایشگر است و چنانکه از اشعار او برمیآید، گذشته از شدادیان گنجه و روادیان تبریز، بسیاری از حاکمان و بزرگان مناطق اطراف را نیز مدح گفته است که میان آنان ابوالفضل جعفر بن علی حکمران تفلیسۀ ابودلف شیبانی حاکم نخجوان و ابوالخلیل جعفر حکمران آذربایجان و امیر جستان از سلسلۀ کنگریان حاکم بر طارم و بسیاری افراد گمنامتر دیده میشوند. | ||
میان آثار منسوب به قطران دیوان اشعار او از همه مهمتر است. اثر دیگران قطران که امروزه نسخهای اصیل از آن در دست نیست، اما صحت انتساب آن به او پذیرفتنی است، فرهنگی است که شامل برخی واژههای دشوار فارسی دری بوده است. «قوسنامه» (کوشنامه) اثر دیگری است که به قطران منسوب شده است. | میان آثار منسوب به [[قطران، ابومنصور|قطران]] دیوان اشعار او از همه مهمتر است. اثر دیگران [[قطران، ابومنصور|قطران]] که امروزه نسخهای اصیل از آن در دست نیست، اما صحت انتساب آن به او پذیرفتنی است، فرهنگی است که شامل برخی واژههای دشوار فارسی دری بوده است. «قوسنامه» (کوشنامه) اثر دیگری است که به [[قطران، ابومنصور|قطران]] منسوب شده است. | ||
شعر قطران دنبالۀ شعر عصر غزنوی است و از شعر فرخی، عنصری و ناصرخسرو تأثیر پذیرفته است؛ اما در روزگار خود به شهرت و سرعت انتشاری رسیده است که همین رابطه و پیوستگی را میان شعر او و امیر معزی شاعر معروف دربار سلجوقی نشان دادهاند. از سوی دیگر شعر قطران سند حضور شاهنامه در آذربایجان و ارّان قرن پنجم نیز هست. مضامین و تعابیری از سخن فردوسی و اشارات گوناگون به قهرمانان شاهنامه در آن آمده است که آشنایی و الفت او را با سخن حکیم توس تأیید میکند. اینکه یکی از ممدوحان او فرزندان خود را منوچهر، گودرز، نوشیروان و اردشیر نامیده است، خود به گونهای رابطۀ فرهنگی حوزۀ زیست شاعر را با شاهنامه و تاریخ ایران پیش از اسلام تقویت میکند. | شعر قطران دنبالۀ شعر عصر غزنوی است و از شعر فرخی، عنصری و ناصرخسرو تأثیر پذیرفته است؛ اما در روزگار خود به شهرت و سرعت انتشاری رسیده است که همین رابطه و پیوستگی را میان شعر او و امیر معزی شاعر معروف دربار سلجوقی نشان دادهاند. از سوی دیگر شعر [[قطران، ابومنصور|قطران]] سند حضور شاهنامه در آذربایجان و ارّان قرن پنجم نیز هست. مضامین و تعابیری از سخن فردوسی و اشارات گوناگون به قهرمانان شاهنامه در آن آمده است که آشنایی و الفت او را با سخن حکیم توس تأیید میکند. اینکه یکی از ممدوحان او فرزندان خود را منوچهر، گودرز، نوشیروان و اردشیر نامیده است، خود به گونهای رابطۀ فرهنگی حوزۀ زیست شاعر را با شاهنامه و تاریخ ایران پیش از اسلام تقویت میکند. | ||
بخش عمدۀ اشعار قطران در قالب قصیده است؛ چند ترجیعبند، ترکیببند، مسمط و تعدادی رباعی و یک مثنوی کوتاه نیز در دیوان او آمده است. مقطعات او هم بیش از آنکه شبیه به قطعه یا غزل به معنای اصطلاحی آن باشد، ظاهراً قصاید کوتاه یا بخشهایی بازمانده از قصیده است. برخی از این قطعات دقیقاً تشبیب و تغزل قصیدههایی بودهاند که اصل آنها باقی نمانده است. شعر او از لحاظ مضمون عمدتاً شامل مدح و تغزل است، اما قوت و امتیاز شعر او در هنر توصیفگری اوست. | بخش عمدۀ اشعار [[قطران، ابومنصور|قطران]] در قالب قصیده است؛ چند ترجیعبند، ترکیببند، مسمط و تعدادی رباعی و یک مثنوی کوتاه نیز در دیوان او آمده است. مقطعات او هم بیش از آنکه شبیه به قطعه یا غزل به معنای اصطلاحی آن باشد، ظاهراً قصاید کوتاه یا بخشهایی بازمانده از قصیده است. برخی از این قطعات دقیقاً تشبیب و تغزل قصیدههایی بودهاند که اصل آنها باقی نمانده است. شعر او از لحاظ مضمون عمدتاً شامل مدح و تغزل است، اما قوت و امتیاز شعر او در هنر توصیفگری اوست. | ||
شعر قطران به عنوان نمایندۀ شعر فارسی در آذربایجان و ارّان از جهت ادبی و زبانی هم تازگیهایی دارد. زبان شعرش به دورهای از تاریخ تحول زبان فارسی تعلق دارد که صاحبنظران آن را دوران رشد و تکوین این زبان نامیدهاند. برخی از مهمترین ویژگیهای زبان قطران عبارتاند از: مفردات و واژگان عصری، خاص و نادر؛ تأکید بر زبان فارسی؛ تأثیر زبان عربی در ذهن و زبان | شعر [[قطران، ابومنصور|قطران]] به عنوان نمایندۀ شعر فارسی در آذربایجان و ارّان از جهت ادبی و زبانی هم تازگیهایی دارد. زبان شعرش به دورهای از تاریخ تحول زبان فارسی تعلق دارد که صاحبنظران آن را دوران رشد و تکوین این زبان نامیدهاند. برخی از مهمترین ویژگیهای زبان [[قطران، ابومنصور|قطران]] عبارتاند از: مفردات و واژگان عصری، خاص و نادر؛ تأکید بر زبان فارسی؛ تأثیر زبان عربی در ذهن و زبان [[قطران، ابومنصور|قطران]]؛ ترکیبسازی. | ||
مصححان در این تصحیح افزون بر ده نسخۀ اساس، از 25 نسخه و جنگ دیگر نیز استفاده کردهاند.<ref> [https://literaturelib.com/books/7044 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | مصححان در این تصحیح افزون بر ده نسخۀ اساس، از 25 نسخه و جنگ دیگر نیز استفاده کردهاند.<ref> [https://literaturelib.com/books/7044 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> |