۱۱۱٬۷۳۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '= ' به '= ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
طبق تصريح مؤلف کتاب در مقدمۀ آن نام کتاب «اساس الاقتباس» است و در وجه نامیدن آن به این نام مىگوید: | طبق تصريح مؤلف کتاب در مقدمۀ آن نام کتاب «اساس الاقتباس» است و در وجه نامیدن آن به این نام مىگوید: | ||
«و چون این علم به نسبت با ديگر علوم خاصه اقسام حكمت به مثابت قاعده و بنياد است، این مجموع را بر اساس الاقتباس موسوم كرد».<ref>اساس الاقتباس، تصحيح مدرسى رضوى، ص3</ref> | «و چون این علم به نسبت با ديگر علوم خاصه اقسام حكمت به مثابت قاعده و بنياد است، این مجموع را بر اساس الاقتباس موسوم كرد».<ref>اساس الاقتباس، تصحيح مدرسى رضوى، ص3</ref> | ||
با این حال جاى شگفتى است كه مصحح دانشمند کتاب، [[مدرس رضوی، محمدتقی|مرحوم مدرس رضوى]] در مورد وجه تسمیۀ کتاب به اساس الاقتباس با وجود تصريح مصنف آن هم در مقدمۀ کتاب، مىگوید: | با این حال جاى شگفتى است كه مصحح دانشمند کتاب، [[مدرس رضوی، محمدتقی|مرحوم مدرس رضوى]] در مورد وجه تسمیۀ کتاب به اساس الاقتباس با وجود تصريح مصنف آن هم در مقدمۀ کتاب، مىگوید: | ||
«وجه تسمیۀ این کتاب به اساس الاقتباس بدرستى معلوم نيست و شايد از آن روى كه این کتاب در فن منطق است و منطق هم اساس اقتباس و كسب علوم مىباشد [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] این نام را برای این کتاب مناسب ديده و تأليف خود را بدين نام نامیده است».<ref>مدرسی رضوى، مقدمۀ اساس الاقتباس، ص35</ref> | «وجه تسمیۀ این کتاب به اساس الاقتباس بدرستى معلوم نيست و شايد از آن روى كه این کتاب در فن منطق است و منطق هم اساس اقتباس و كسب علوم مىباشد [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] این نام را برای این کتاب مناسب ديده و تأليف خود را بدين نام نامیده است».<ref>مدرسی رضوى، مقدمۀ اساس الاقتباس، ص35</ref> | ||
==انگیزۀ تأليف== | ==انگیزۀ تأليف== | ||
مؤلف کتاب در مورد انگیزۀ تأليف اساس الاقتباس در مقدمه چنين آورده است: «در تحرير این مجموع شروع كرده آمد، بر عزم آنكه طرفى صالح از آنچه از اهل علم منطق در این فن استفاده كرده است يا بحسب قواعد و اصول این صناعت استنباط نموده بر وجهى كه او را روشن شده است ايراد كند، و از ابطال مذاهب باطل در هر بابى كه مؤدى باشد به اطناب بقدر امكان احتراز كند و اگر در بعضى مواضع بذكر مذهبى فاسد احتياج باشد به اشارتى موجز اقتصار كند و...». | مؤلف کتاب در مورد انگیزۀ تأليف اساس الاقتباس در مقدمه چنين آورده است: «در تحرير این مجموع شروع كرده آمد، بر عزم آنكه طرفى صالح از آنچه از اهل علم منطق در این فن استفاده كرده است يا بحسب قواعد و اصول این صناعت استنباط نموده بر وجهى كه او را روشن شده است ايراد كند، و از ابطال مذاهب باطل در هر بابى كه مؤدى باشد به اطناب بقدر امكان احتراز كند و اگر در بعضى مواضع بذكر مذهبى فاسد احتياج باشد به اشارتى موجز اقتصار كند و...». | ||
بنابراین غرض مؤلف از تأليف این کتاب ارزشمند، ارائۀ اثرى فنى و تحقيقى و جامع در علم منطق بوده كه هم آموختههاى او را از ديگران در برگیرد و هم بر آراء و انديشههاى شخصى او در این علم مشتمل باشد. | بنابراین غرض مؤلف از تأليف این کتاب ارزشمند، ارائۀ اثرى فنى و تحقيقى و جامع در علم منطق بوده كه هم آموختههاى او را از ديگران در برگیرد و هم بر آراء و انديشههاى شخصى او در این علم مشتمل باشد. | ||
امّا در مورد علت نگارش این اثر به زبان فارسی توضيحى نداده است. ممكن است این اثر نيز مانند برخى ديگر از آثار فارسی خواجه به درخواست فرد يا افرادى به این زبان تأليف شده باشد و ممكن است احساس ضرورت وجود کتابى جامع در علم منطق به زبان فارسی خواجه را به تأليف این اثر ارزشمند برانگیخته باشد. | امّا در مورد علت نگارش این اثر به زبان فارسی توضيحى نداده است. ممكن است این اثر نيز مانند برخى ديگر از آثار فارسی خواجه به درخواست فرد يا افرادى به این زبان تأليف شده باشد و ممكن است احساس ضرورت وجود کتابى جامع در علم منطق به زبان فارسی خواجه را به تأليف این اثر ارزشمند برانگیخته باشد. | ||
==تاريخ تأليف== | ==تاريخ تأليف== | ||
در آخر برخى از نسخ خطى این کتاب سال تأليف آن 642 ق ثبت گرديده است بنابراین کتاب اساس الاقتباس دو سال قبل از اتمام شرح خواجه بر اشارات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به پایان رسيده است زيرا در آخر بعضى از نسخ خطى شرح اشارات چنين آمده است: | در آخر برخى از نسخ خطى این کتاب سال تأليف آن 642 ق ثبت گرديده است بنابراین کتاب اساس الاقتباس دو سال قبل از اتمام شرح خواجه بر اشارات [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] به پایان رسيده است زيرا در آخر بعضى از نسخ خطى شرح اشارات چنين آمده است: | ||
«و نقل ما وجد بخطه رحمهاللّه تعالى في آخر المسورة بعد قوله و إليه المعاد. و قد فرغت من تسویده في أواسط صفر سنة أربع و أربعين و ستمائة حامدا مصليا و داعيا و مستغفرا».<ref>مدرسى رضوى، احوال و آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، ص434</ref> | «و نقل ما وجد بخطه رحمهاللّه تعالى في آخر المسورة بعد قوله و إليه المعاد. و قد فرغت من تسویده في أواسط صفر سنة أربع و أربعين و ستمائة حامدا مصليا و داعيا و مستغفرا».<ref>مدرسى رضوى، احوال و آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]]، ص434</ref> | ||
البته کتاب شرح اشارات به تصريح خواجه بيست سال بطول انجامیده، این مطلب را دكتر سليمان دينا در مقدمۀ خود بر شرح اشارات ص84 و مرحوم مدرسى رضوى در کتاب احوال و آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] ص433 آوردهاند، لكن در نسخههاى موجود چنين بيانى از محقق طوسى مشاهده نشد. | البته کتاب شرح اشارات به تصريح خواجه بيست سال بطول انجامیده، این مطلب را دكتر سليمان دينا در مقدمۀ خود بر شرح اشارات ص84 و مرحوم مدرسى رضوى در کتاب احوال و آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] ص433 آوردهاند، لكن در نسخههاى موجود چنين بيانى از محقق طوسى مشاهده نشد. | ||
اما از آغاز تأليف اساس الاقتباس اطلاعى در دست نيست و از این جهت معلوم نيست كه آغاز به تأليف اساس الاقتباس پيش از آغاز به تأليف شرح اشارات بوده يا بعد از آن. | اما از آغاز تأليف اساس الاقتباس اطلاعى در دست نيست و از این جهت معلوم نيست كه آغاز به تأليف اساس الاقتباس پيش از آغاز به تأليف شرح اشارات بوده يا بعد از آن. | ||
قابل توجه اينست كه محقق طوسى این آثار ارزشمند را در شرايطى پديد آورده است كه بلا و مصيبت و گرفتارى از هر سو او را احاطه نموده و آرامش خاطر را از او سلب كرده بوده است چنان كه در آخر شرح اشارات مىگوید: | قابل توجه اينست كه محقق طوسى این آثار ارزشمند را در شرايطى پديد آورده است كه بلا و مصيبت و گرفتارى از هر سو او را احاطه نموده و آرامش خاطر را از او سلب كرده بوده است چنان كه در آخر شرح اشارات مىگوید: | ||
رقمت أكثرها في حال صعب لا يمكن أصعب منها حال و رسمت أغلبها في مدّة كدورة بال بل في أزمنة یکون كل جزء منها ظرفا لنحقته و عذاب أليم و ندامة و حسرة عظيم. و أمكته توقد كلّ آن فيها زبانية نار جحيم و بقيت من فوقها حمیم، ما مضى وقت ليست عيني فيه مقطرا و لا بالي مكدّرا و لم يجىء حين لم يزد ألمی و لم يضاعف همّي و غمّي، نعم ما قال الشاعر بالفارسیة.<ref>شرح اشارات، ج 3، ص421 - 420</ref>: | رقمت أكثرها في حال صعب لا يمكن أصعب منها حال و رسمت أغلبها في مدّة كدورة بال بل في أزمنة یکون كل جزء منها ظرفا لنحقته و عذاب أليم و ندامة و حسرة عظيم. و أمكته توقد كلّ آن فيها زبانية نار جحيم و بقيت من فوقها حمیم، ما مضى وقت ليست عيني فيه مقطرا و لا بالي مكدّرا و لم يجىء حين لم يزد ألمی و لم يضاعف همّي و غمّي، نعم ما قال الشاعر بالفارسیة.<ref>شرح اشارات، ج 3، ص421 - 420</ref>: | ||
خط ۴۶: | خط ۵۵: | ||
اولا: از حيث كمیت، پس از منطق شفا و شرح ابن رشد بر منطق [[ارسطو]]، کتابى به جامعيت اساس الاقتباس تأليف نشده است و از نظر کیفیت به دليل در بر داشتن محاسن كتب پيشين و محاسنى كه مؤلف به آن افزوده است بىنظير است. | اولا: از حيث كمیت، پس از منطق شفا و شرح ابن رشد بر منطق [[ارسطو]]، کتابى به جامعيت اساس الاقتباس تأليف نشده است و از نظر کیفیت به دليل در بر داشتن محاسن كتب پيشين و محاسنى كه مؤلف به آن افزوده است بىنظير است. | ||
ثانيا: زبانى كه این کتاب به آن نگارش شده است زبان فارسی است كه از یک سو بيانگر كشش و قابليت این زبان در بيان مقاصد علمى و فنى است و از سوى ديگر خلاء نبودن چنين اثرى را در دانش منطق به زبان فارسی برطرف مىسازد. | ثانيا: زبانى كه این کتاب به آن نگارش شده است زبان فارسی است كه از یک سو بيانگر كشش و قابليت این زبان در بيان مقاصد علمى و فنى است و از سوى ديگر خلاء نبودن چنين اثرى را در دانش منطق به زبان فارسی برطرف مىسازد. | ||
به خصوص كه نثر روان و پختگى تعبيرات آن را از کتابهایى چون دانش نامۀ علائى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و درة التاج قطبالدين شيرازى متمايز مىسازد. | به خصوص كه نثر روان و پختگى تعبيرات آن را از کتابهایى چون دانش نامۀ علائى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و درة التاج قطبالدين شيرازى متمايز مىسازد. | ||
ثالثا: همان گونه كه مؤلف در مقدمۀ کتاب وعده داده است، تنها به بيان انديشههاى ناب دانش منطق پرداخته و از طرح قيل و قالهاى بىحاصل پرهيز نموده و در رد و ابطال آراء و نظريات باطل به آن میزان كه ضرورت داشته است اكتفا نموده است. | ثالثا: همان گونه كه مؤلف در مقدمۀ کتاب وعده داده است، تنها به بيان انديشههاى ناب دانش منطق پرداخته و از طرح قيل و قالهاى بىحاصل پرهيز نموده و در رد و ابطال آراء و نظريات باطل به آن میزان كه ضرورت داشته است اكتفا نموده است. | ||
==روش مؤلف== | ==روش مؤلف== | ||
خط ۶۳: | خط ۷۵: | ||
روش 9 بخشى با جمعآورى و تدوین رسالههاى منطقى [[ارسطو]] و افزودن ايساغوجى فرفوريوس به آن شكل گرفت به این نحو كه تك نگارههاى [[ارسطو]] در منطق در حدود سالهاى 395 - 330م در مجموعهاى با نام ارغنون گردآورى شد كه مشتمل بر شش رساله بود يعنى قاطيغورياس، باريرمیناس، آنالوطيقاى اوّل، انالوطيقاى دوم، طوبيقا، سوفسطيقا. | روش 9 بخشى با جمعآورى و تدوین رسالههاى منطقى [[ارسطو]] و افزودن ايساغوجى فرفوريوس به آن شكل گرفت به این نحو كه تك نگارههاى [[ارسطو]] در منطق در حدود سالهاى 395 - 330م در مجموعهاى با نام ارغنون گردآورى شد كه مشتمل بر شش رساله بود يعنى قاطيغورياس، باريرمیناس، آنالوطيقاى اوّل، انالوطيقاى دوم، طوبيقا، سوفسطيقا. | ||
از آنجا كه شارحان [[ارسطو]] در يونان خطابه و شعر را جزو منطق نمىدانستند دو رسالۀ [[ارسطو]] در شعر و خطابه، در این مجموعه قرار نگرفت امّا نو افلاطونيان حوزۀ اسكندرانى در اوايل قرن پنجم با اعتقاد به این كه شعر و خطابه نيز جزو منطق هستند دو رسالۀ [[ارسطو]] را در این دو فن به مجموعۀ شش قسمتى ارغنون افزودند كه در مجموع هشت رساله در هشت بحث از مباحث منطق گرد آمد. | از آنجا كه شارحان [[ارسطو]] در يونان خطابه و شعر را جزو منطق نمىدانستند دو رسالۀ [[ارسطو]] در شعر و خطابه، در این مجموعه قرار نگرفت امّا نو افلاطونيان حوزۀ اسكندرانى در اوايل قرن پنجم با اعتقاد به این كه شعر و خطابه نيز جزو منطق هستند دو رسالۀ [[ارسطو]] را در این دو فن به مجموعۀ شش قسمتى ارغنون افزودند كه در مجموع هشت رساله در هشت بحث از مباحث منطق گرد آمد. | ||
فوفوريوس شاگرد افلوطين مقدمهاى بر منطق نوشت با نام ايساغوجى، این مقدمه را حكيمان مسلمان به منطق هشت قسمتى [[ارسطو]]يى ضمیمه نمودند و بدينسان منطق 9 بخشى پديد آمد، حكيمانى چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (در شفا و نجات) ابن رشد، ابوالعباس لوكرى (در بيان الحق) و محقق طوسى روش 9 بخشى را برگزيدهاند. | فوفوريوس شاگرد افلوطين مقدمهاى بر منطق نوشت با نام ايساغوجى، این مقدمه را حكيمان مسلمان به منطق هشت قسمتى [[ارسطو]]يى ضمیمه نمودند و بدينسان منطق 9 بخشى پديد آمد، حكيمانى چون [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]]، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (در شفا و نجات) ابن رشد، ابوالعباس لوكرى (در بيان الحق) و محقق طوسى روش 9 بخشى را برگزيدهاند. | ||
امّا اولین بار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اشارات بر این اساس كه منطق ابزار درست فكر كردن است و فكر نيز يا برای تحصيل تصور مجهول از تصورات معلوم است و يا برای تحصيل تصديق مجهول از تصديقات معلوم، منطق را به دو بخش اصلى يعنى «معرف» و «حجت» تقسيم نمود. | امّا اولین بار [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در اشارات بر این اساس كه منطق ابزار درست فكر كردن است و فكر نيز يا برای تحصيل تصور مجهول از تصورات معلوم است و يا برای تحصيل تصديق مجهول از تصديقات معلوم، منطق را به دو بخش اصلى يعنى «معرف» و «حجت» تقسيم نمود. | ||
و مبحث ايساغوجى را مقدمۀ بخش معرف و مبحث قضايا را مقدمۀ بحث حجت و مباحث الفاظ را مقدمۀ هر دو بخش قرار داد و صناعات خمس را كه مربوط به مادۀ قياس هستند از منطق صورت خارج دانست و ضمیمۀ آن بشمار آورد. مبحث مقولات نيز به كلى از منطق خارج شده و در فلسفه جاى گرفت | |||
و مبحث ايساغوجى را مقدمۀ بخش معرف و مبحث قضايا را مقدمۀ بحث حجت و مباحث الفاظ را مقدمۀ هر دو بخش قرار داد و صناعات خمس را كه مربوط به مادۀ قياس هستند از منطق صورت خارج دانست و ضمیمۀ آن بشمار آورد. مبحث مقولات نيز به كلى از منطق خارج شده و در فلسفه جاى گرفت | |||
محقق طوسى با این كه اشارات را شرح نموده و با روش دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] كاملا آشنا بوده است از این روش پيروى نكرد و همان روش 9 بخشى را ترجيح داده و در همۀ تأليفات منطقى خود همان روش را اساس كار قرار داد. | محقق طوسى با این كه اشارات را شرح نموده و با روش دو بخشى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] كاملا آشنا بوده است از این روش پيروى نكرد و همان روش 9 بخشى را ترجيح داده و در همۀ تأليفات منطقى خود همان روش را اساس كار قرار داد. | ||
ب - محقق طوسى در [[شرح اشارات و تنبیهات|شرح اشارات]] بنا را بر توضيح و تبين مقاصد شيخ و پاسخ به اشكالات و ايرادات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] گذاشته و تعهد نموده است كه ديدگاههاى شخصى خود را بيان نكند و لذا جز در مورد خاصى به این وعده عمل نموده است اما در کتاب اساس الاقتباس از همان ابتداء بنا را بر این گذاشته است كه علاوه بر بيان آنچه از ديگران آموخته ديدگاهها و استنباطات شخصى خود را نيز عرضه نمايد. | ب - محقق طوسى در [[شرح اشارات و تنبیهات|شرح اشارات]] بنا را بر توضيح و تبين مقاصد شيخ و پاسخ به اشكالات و ايرادات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] گذاشته و تعهد نموده است كه ديدگاههاى شخصى خود را بيان نكند و لذا جز در مورد خاصى به این وعده عمل نموده است اما در کتاب اساس الاقتباس از همان ابتداء بنا را بر این گذاشته است كه علاوه بر بيان آنچه از ديگران آموخته ديدگاهها و استنباطات شخصى خود را نيز عرضه نمايد. | ||
ج - برای سهولت در انتقال مفاهيم منطقى به ذهن مخاطبان از نمادها و جداولى استفاده نموده است كه به حق در تحقق این غرض كارآمدند. | ج - برای سهولت در انتقال مفاهيم منطقى به ذهن مخاطبان از نمادها و جداولى استفاده نموده است كه به حق در تحقق این غرض كارآمدند. | ||
د - چنان كه قبلا اشاره شد، کتاب را با نثر فارسی نگاشته و تا آنجا كه ممكن بوده كوشيده است تا نثر متين و روانى را عرضه نمايد. | د - چنان كه قبلا اشاره شد، کتاب را با نثر فارسی نگاشته و تا آنجا كه ممكن بوده كوشيده است تا نثر متين و روانى را عرضه نمايد. | ||
==نسخهها و چاپها== | ==نسخهها و چاپها== | ||
از این کتاب دستنوشتهاى متعددى بجاى مانده كه قديمىترين نسخۀ تاريخدار آن نسخۀ خطى کتابخانۀ مرحوم حاج سيد نصراللّه تقوى است كه در تاريخ 843 ق يعنى حدود دویست سال پس از تأليف کتاب نوشته شده است. | از این کتاب دستنوشتهاى متعددى بجاى مانده كه قديمىترين نسخۀ تاريخدار آن نسخۀ خطى کتابخانۀ مرحوم [[تقوی، نصرالله|حاج سيد نصراللّه تقوى]] است كه در تاريخ 843 ق يعنى حدود دویست سال پس از تأليف کتاب نوشته شده است. | ||
[[مدرس رضوی، محمدتقی|مرحوم مدرسى رضوى]] این نسخه را اقدم و اصح و اكمل نسخ دانسته است. | |||
[[مدرس رضوی، محمدتقی|مرحوم مدرسى رضوى]] این نسخه را اقدم و اصح و اكمل نسخ دانسته است. | |||
نسخههاى خطى ديگرى از این کتاب وجود دارد كه مشخصات برخى از آنها در مقدمۀ چاپهاى موجود آمده است.<ref>همان و نيز اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبداللّه انوار، ج 1، ص12</ref> | نسخههاى خطى ديگرى از این کتاب وجود دارد كه مشخصات برخى از آنها در مقدمۀ چاپهاى موجود آمده است.<ref>همان و نيز اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبداللّه انوار، ج 1، ص12</ref> | ||
اولین چاپ کتاب اساس الاقتباس در سال 1326 هش با تصحيح مرحوم مدرسى رضوى به انجام رسيد و پس از آن دوبار ديگر تجديد چاپ شد كه تاريخ سومین چاپ آن آذر ماه 1361 هش مىباشد. | اولین چاپ کتاب اساس الاقتباس در سال 1326 هش با تصحيح مرحوم مدرسى رضوى به انجام رسيد و پس از آن دوبار ديگر تجديد چاپ شد كه تاريخ سومین چاپ آن آذر ماه 1361 هش مىباشد. | ||
چاپ ديگر این کتاب در سال 1375 هش با تصحيح و تعليقات سيد عبداللّه انوار و به اهتمام نشر مركز در تهران نشر يافت. این چاپ مشتمل بر دو مجلد است كه مجلد اول متن اساس الاقتباس و مجلّد دوم تعليقات را در بردارد. در مورد تعليقات در پيشگفتار مجلد اوّل آمده است: | چاپ ديگر این کتاب در سال 1375 هش با تصحيح و تعليقات سيد عبداللّه انوار و به اهتمام نشر مركز در تهران نشر يافت. این چاپ مشتمل بر دو مجلد است كه مجلد اول متن اساس الاقتباس و مجلّد دوم تعليقات را در بردارد. در مورد تعليقات در پيشگفتار مجلد اوّل آمده است: | ||
«در این تعليقه از لحاظ لفظ سعى بر این رفت كه لغات مشكل معنى شود و از عبارت مغلق رفع اغلاق گردد و جملات لازم به ملزومهاى جدا مانده از خود مرتبط شود و اشارات مندرج به مشار اليههاى مربوطه ارجاع گردد.... | «در این تعليقه از لحاظ لفظ سعى بر این رفت كه لغات مشكل معنى شود و از عبارت مغلق رفع اغلاق گردد و جملات لازم به ملزومهاى جدا مانده از خود مرتبط شود و اشارات مندرج به مشار اليههاى مربوطه ارجاع گردد.... | ||
امّا از لحاظ مطالب غير لفظ يعنى تبيين مطالب غامض و توضيح مشكلات معنى و ارائۀ جداول صحيح و رفع ابهام از اعداد و صدر تركيبى و بيان شكلهاى قياس و مقاصد غير صدرى يعنى مادى و صناعى قياسى استفراغ وسع شد».<ref>اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبداللّه انوار، ج 1، ص15</ref> | امّا از لحاظ مطالب غير لفظ يعنى تبيين مطالب غامض و توضيح مشكلات معنى و ارائۀ جداول صحيح و رفع ابهام از اعداد و صدر تركيبى و بيان شكلهاى قياس و مقاصد غير صدرى يعنى مادى و صناعى قياسى استفراغ وسع شد».<ref>اساس الاقتباس، تصحيح سيد عبداللّه انوار، ج 1، ص15</ref> |