۱۰۷٬۰۹۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الدواهي'''، مجموعهای است از دو عالم لغوی، ابوعبیده معمر بن مثنی تیمی ( | '''الدواهي'''، مجموعهای است از دو عالم لغوی، [[ابوعبیده، معمر بن مثنی|ابوعبیده معمر بن مثنی تیمی]] (متوفای 120ق) و [[هاشمی، محمد بن حسن بن دینار|ابوالعباس محمد بن حسن بن دینار هاشمی]] (متوفای 259 یا 281ق). این کتاب به موضوع لغت اختصاص یافته و توسط [[ناجی، هلال|هلال بن ناجی]] تحقیق شده است. | ||
نوشتار حاضر در حقیقت مجموعهای از دو کتاب خطی، یکی از آن ابوعبیده معمر بن مثنی و دیگری از آن ابوالعباس محمد بن حسن | نوشتار حاضر در حقیقت مجموعهای از دو کتاب خطی، یکی از آن [[ابوعبیده، معمر بن مثنی|ابوعبیده معمر بن مثنی]] و دیگری از آن [[هاشمی، محمد بن حسن بن دینار|ابوالعباس محمد بن حسن هاشمی]]، است که توسط یکی از ناسخان در یک جا و با عنوان «الدواهي» جمع شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص35؛ متن کتاب، ص67</ref>. | ||
این کتاب بهعنوان معجمی از معاجم صفات قلمداد شده و از جمله نخستین آثار لغوی و در صفات است. کتاب یادشده جزو کتب مفقودهای بوده که در آغاز قرن 21م، به دست رسیده و منتشر گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref>. | این کتاب بهعنوان معجمی از معاجم صفات قلمداد شده و از جمله نخستین آثار لغوی و در صفات است. کتاب یادشده جزو کتب مفقودهای بوده که در آغاز قرن 21م، به دست رسیده و منتشر گردیده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص8</ref>. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
نویسنده، بخشی از کتاب را به صفاتی که دواهی با آنها متصف میشود، از قبیل: هتر، نآد، حوله و... اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | نویسنده، بخشی از کتاب را به صفاتی که دواهی با آنها متصف میشود، از قبیل: هتر، نآد، حوله و... اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص48</ref>. | ||
به دنبال آن به عباراتی که برای اتصاف افراد بهکار میرود، از قبیل: «داهية من الدواهي»، «عضلة من العضل» و غیر آن، که غالبا حکایت از عقل و علم و درایت دارد، اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. وی در ادامه، برخی از واژگان نظیر: الإدب، البدي، البطيط که به امر عجیب و شگفتآور اختصاص دارد و همچنین کلماتی که معنای سب و دشنام در آنها نهفته، مانند: ابوحباحب که به فرد بخیل اطلاق شده، بههمراه کلماتی دیگر با این مضمون را ذکر کرده<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref> و پایانبخش کتاب را به واژهگانی مربوط به صفات کذب، همچون: «الكذب السخت»، به معنای دروغ خالص و «الكذب الصراح»، به معنای دروغ روشن و واضح و... اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>. | به دنبال آن به عباراتی که برای اتصاف افراد بهکار میرود، از قبیل: «داهية من الدواهي»، «عضلة من العضل» و غیر آن، که غالبا حکایت از عقل و علم و درایت دارد، اشاره کرده است<ref>ر.ک: همان، ص58</ref>. وی در ادامه، برخی از واژگان نظیر: الإدب، البدي، البطيط که به امر عجیب و شگفتآور اختصاص دارد و همچنین کلماتی که معنای سب و دشنام در آنها نهفته، مانند: ابوحباحب که به فرد بخیل اطلاق شده، بههمراه کلماتی دیگر با این مضمون را ذکر کرده<ref>ر.ک: همان، ص60-61</ref> و پایانبخش کتاب را به واژهگانی مربوط به صفات کذب، همچون: «الكذب السخت»، به معنای دروغ خالص و «الكذب الصراح»، به معنای دروغ روشن و واضح و... اختصاص داده است<ref>ر.ک: همان، ص62</ref>. | ||