۱۱۶٬۸۶۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''جواهر التصوف''' اثر [[رازی، یحیی بن معاذ|یحیى بن معاذ رازى]] (258ق)، ترجمه دکتر احمد | '''جواهر التصوف''' اثر [[رازی، یحیی بن معاذ|یحیى بن معاذ رازى]] (258ق)، ترجمه دکتر [[وفائیبصیر، احمد|احمد وفائیبصیر]]؛ کتاب «[[جواهر التصوف]]» از آثار [[رازی، یحیی بن معاذ|یحیی بن معاذ رازی]] است که به زبان عربی پیرامون برخی از مباحث عرفانی و اخلاقی مانند توبه، صبر، توکل، رضا، زهد و ... به رشتۀ تحریر درآمده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ابوزکریا یحیی بن معاذ بن جعفر الرازی الواعظ که عطار او را با القاب «چشمۀ روضۀ رضا، نقطۀ کعبۀ رجا، ناطق حقایق و واعظ خلایق» توصیف میکند، از طبقۀ اولی عرفاست. کنیهاش یحیی، ابوزکریا و لقب وی واعظ است. او در ری متولد شد. از سال تولد او اطلاعی در دست نیست. از حوادث و مراحل زندگی او اطلاعات جامعی در دست نیست و آگاهیها در مورد این واعظ و عارف محدود به توصیفها و اشارههایی است که تذکرهنویسان و دیگر نویسندگان آثار عرفانی و اسلامی در مورد یحیی مطرح کردهاند. | [[رازی، یحیی بن معاذ|ابوزکریا یحیی بن معاذ بن جعفر الرازی الواعظ]] که [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] او را با القاب «چشمۀ روضۀ رضا، نقطۀ کعبۀ رجا، ناطق حقایق و واعظ خلایق» توصیف میکند، از طبقۀ اولی عرفاست. کنیهاش یحیی، ابوزکریا و لقب وی واعظ است. او در ری متولد شد. از سال تولد او اطلاعی در دست نیست. از حوادث و مراحل زندگی او اطلاعات جامعی در دست نیست و آگاهیها در مورد این واعظ و عارف محدود به توصیفها و اشارههایی است که تذکرهنویسان و دیگر نویسندگان آثار عرفانی و اسلامی در مورد یحیی مطرح کردهاند. | ||
یحیی پس از فراگرفتن مقدمات علوم، به ریاضت و سیروسلوک پرداخت و عارف و سخنوری مشهور شد؛ چنانکه ذهبی از او با عنوان «حکیم اهل زمانه و از بزرگان مشایخ» یاد میکند و در جای دیگر او را «یگانۀ روزگار میداند». پس از چندی که به ریاضت و سیروسلوک باطنی میپردازد و در سخنوری و عرفان و زهد دستی پیدا میکند، راهی سفر میشود و به سیر در آفاق میپردازد. | یحیی پس از فراگرفتن مقدمات علوم، به ریاضت و سیروسلوک پرداخت و عارف و سخنوری مشهور شد؛ چنانکه ذهبی از او با عنوان «حکیم اهل زمانه و از بزرگان مشایخ» یاد میکند و در جای دیگر او را «یگانۀ روزگار میداند». پس از چندی که به ریاضت و سیروسلوک باطنی میپردازد و در سخنوری و عرفان و زهد دستی پیدا میکند، راهی سفر میشود و به سیر در آفاق میپردازد. | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
یحیی کلامی مؤثر و دلنشین داشت و سخن خود را به امثال، اشعار عربی و فارسی و جملات آمیخته به حکمت و دانش میآراست. هجویری دربارۀ او گفته است: «من کلام وی را سخت دوست دارم که اندر طبع رقیق است و اندر سمع لذیذ و اندر اصل دقیق و اندر عبارت مفید». | یحیی کلامی مؤثر و دلنشین داشت و سخن خود را به امثال، اشعار عربی و فارسی و جملات آمیخته به حکمت و دانش میآراست. هجویری دربارۀ او گفته است: «من کلام وی را سخت دوست دارم که اندر طبع رقیق است و اندر سمع لذیذ و اندر اصل دقیق و اندر عبارت مفید». | ||
کتاب «جواهر التصوف» از آثار یحیی بن معاذ رازی است که به زبان عربی پیرامون برخی از مباحث عرفانی و اخلاقی مانند توبه، صبر، توکل، رضا، زهد و ... به رشتۀ تحریر درآمده است. | کتاب «جواهر التصوف» از آثار [[رازی، یحیی بن معاذ|یحیی بن معاذ رازی]] است که به زبان عربی پیرامون برخی از مباحث عرفانی و اخلاقی مانند توبه، صبر، توکل، رضا، زهد و ... به رشتۀ تحریر درآمده است. | ||
کتاب مشتمل بر 25 باب است؛ ابواب کتاب با مبحث نیت و اراده شروع شده و با بحث علم و حکمت، اخلاص و محبت ادامه پیدا کرده و با بابی در مناجات و دعا پایان یافته است. | کتاب مشتمل بر 25 باب است؛ ابواب کتاب با مبحث نیت و اراده شروع شده و با بحث علم و حکمت، اخلاص و محبت ادامه پیدا کرده و با بابی در مناجات و دعا پایان یافته است. | ||
در باب نخست ذیل «نیت و اراده» آمده است: «شیخ ما یحیی بن معاذ الرازی ـ رحمة الله ـ گفت: کالبدها در زندان نیات هستند و مردم سه دستهاند: مردی که به واسطۀ اشتغال به دنیا از خدا [غافل گردیده] که [نزد شرع و عقل] ملامت شده و نکوهیده است و مردی که به آخرت مشغول گردیده که [نزد شرع و عقل] ستوده است و مردی که به واسطۀ اشتغال به [ذکر و حب] خدای تعالی از غیر او مشغول گردیده است که چنین مردی نزد خدا مقرب بلندمرتبه است» (ص 27). | در باب نخست ذیل «نیت و اراده» آمده است: «شیخ ما [[رازی، یحیی بن معاذ|یحیی بن معاذ الرازی]] ـ رحمة الله ـ گفت: کالبدها در زندان نیات هستند و مردم سه دستهاند: مردی که به واسطۀ اشتغال به دنیا از خدا [غافل گردیده] که [نزد شرع و عقل] ملامت شده و نکوهیده است و مردی که به آخرت مشغول گردیده که [نزد شرع و عقل] ستوده است و مردی که به واسطۀ اشتغال به [ذکر و حب] خدای تعالی از غیر او مشغول گردیده است که چنین مردی نزد خدا مقرب بلندمرتبه است» (ص 27). | ||
<ref> [https://literaturelib.com/books/7322 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | <ref> [https://literaturelib.com/books/7322 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | ||