۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ب' به ' میب') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'گ ترین ' به 'گترین ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
یکی از فرقههایی که در جهان اسلام با شعار هواداری از ستمدیدگان و مدعای تحقق بخشیدن به مضمون آیهی «اورثنا القوم الذین کانوا تستضعفون مشارق الارض و مغاربها...» (اعراف/137)، عملا توانست بر بخشهای وسیعی از شرق و غرب سرزمینهای خلافت اسلامی تسلط یابد اسماعیلیه بودند. پیشوایان این جنبش مذهبی با اتکا بر نسبت و نسب مقدس خود به دخت پیامبر اسلام(ص) و داعیهی امامت منصوص و موروث از اسماعیل، | یکی از فرقههایی که در جهان اسلام با شعار هواداری از ستمدیدگان و مدعای تحقق بخشیدن به مضمون آیهی «اورثنا القوم الذین کانوا تستضعفون مشارق الارض و مغاربها...» (اعراف/137)، عملا توانست بر بخشهای وسیعی از شرق و غرب سرزمینهای خلافت اسلامی تسلط یابد اسماعیلیه بودند. پیشوایان این جنبش مذهبی با اتکا بر نسبت و نسب مقدس خود به دخت پیامبر اسلام(ص) و داعیهی امامت منصوص و موروث از اسماعیل، بزرگترین فرزند [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام جعفر صادق(ع)]]، و بهره گیری از تجارب مبارزاتی و تشکیلاتی و دعوت سری عباسیان حکومتی به نام فاطمیان در افریقیه و سپس مصر بنیان نهادند که دهههایی چند از سدههای چهارم و پنجم هجری قلمرو سیاسی و نظامی آن از سواحل اقیانوس اطلس (مغرب الاقصی) تا شام و عراق و یمن و ماههایی چند هم بر بغداد (451ه)، تختگاه خلافت عباسی و سلاطین سلجوقی، دامن گسترد. مهم تر آن که دامنهی آموزههای کلامی و فلسفی آن در سراسر ایران فرهنگی تا مرزهای هند و ماوراء النهر انتشار یافت؛ چندان که آثار این آموزهها بر دربارهای سامانیان و غزنویان، حامیان و نمایندگان خلافت عباسی، راه یافت و گرایش و گروش کسانی از امیران و دیوان سالاران بخارا و غزنه و دیگر شهرها، دستگاه خلافت عباسی و این تختگاههای حکومتی مقتدر شرقی را به هراس و واکنش واداشت. موضوع ارزشمندی که مؤلف در این کتاب بدان پرداخته و با استناد بر منابع اصیل و مراجعه به پژوهشهای معتبر و اتکا بر شواهد کافی جوانب گوناگون آن را تبیین و مدلل ساخته، صرفا گزارشی تاریخی از برآمدن و شکوفایی و فروپاشی دولت و خلافت فاطمیان د رمیان سالهای 297 تا 567 هجری نیست، بلکه در واقع بازگویی داستان بسیاری از جنبسهای آرمان خواه و حکومتها و دولتهایی است در سراسر تاریخ اقوام و ملل عالم که با ابتناء بر دعوتی دینی یا عقیدهای اصلاح طلبانه و عدالت خواهانه آغاز کردهاند، اما پس از پیروزی و دستیابی به قدرت و برپایی حکومت و دولت، در پس نشر و تثبیت عقاید و اجرای آموزهها و دعاوی خود و در رویارویی با موانع گوناگون، از شعارها و آموزه هایشان دور افتادهاند و یا برای حفظ اقتدار و بسط دامنهی آن از دواعی و مواعید خویش روی برتافتهاند. در این گزارش مستند تاریخی میبینیم آرمانهای انقلابی ابوعبدالله شیعی، داعی باورمند و پرشور فاطمی که منادی برپایی حکومت حق و عدالت و برابری به نام و برای امام مکتوم علوی – اسماعیلی بود، چگونه با استقرار نخستین خلیفهی رسمی فاطمی، عبیدالله مهدی، بر اریکهی خلافت و امامت در افریقیه نه تنها آن دعاوی و مواعید کنار نهاده شد که برخی از گروندگان به مذهب اسماعیلی و هوادارن مؤمن به ابوعبدالله شیعی و خود او هدف حذف و قلع و قمع گردیدند. سرنوشت و قتل ابوعبدالله شیعی، آشنایان با تاریخ اسلام را به یاد سرنوشت و قتل ابوسلمهی خلال (داعی بزرگ عباسیان) و بدر غلام و یار و یاور عبدالرحمن داخل (مؤسس خلافت اموی در اندلس) می اندازد. عبیدالله مهدی خیلی زود با اتکاء بر نیرویهای نظامی متشکل از سران قبایل و کارگزاران حکومتها و دولتهای پیشین که مغلوب ابوعبیدالله و پیروان او شده، بعضا از دشمنان جنبش و مخالفان نشر عقاید و برنامههای عدالت خواهانهی آن بودند، رقبای سیاسی و باورمندان جدی برپایی حکومت موعود را از عرصه بیرون راند و روشی خودکامه پیش گرفت؛ سیاستهای خشونت آمیز و همراه با جزم اندیشی که مغایر رواداری و نرم خویی ابوعبدالله شیعی در طول سالهای دعوت بود. این خودکامگی سیاسی و تعصب مذهبی در قبال اهل سنت، یعنی مذهب غالب و حاکم بر شمال افریقا – که کم و بیش در دورهی یازده تن از جانشینان عبیدالله مهدی تداوم یافت- و دیگر عوامل سیاسی و فرهنگی، خاصه دور افتادن جنبش از مواعید آرمانیاش مانع گسترش عقیدهی اسماعیلی حتی در مصر و قاهره شد، شهری که توسط فاطمیان بینان یافت و جامع الازهر با هدف تعلیم و تبلیغ آموزههای اسماعیلی در آن تأسیس گردید، به بیانی روشن تر، جنبش اسماعیلی خیلی زود ماهیت دینی و نجات بخشی خود را از دست داد و به یکی از حکومتها و دولتهای سیاسی و نظامی مشابه آن سدهها بدل گشت؛ با همهی ضعف ها و مشکلات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، خاصه عدم قبول و مشروعیت از سوی اکثریت شهروندان و اتباع در مصر و دیگر مناطق قلمرو سیاسی و نظامی خود، و هم از این روی بود که سرانجام به آسانی و سادگی بساط حکومت آنان در یک خطبهی نماز جمعه توسط صلاح الدین ایوبی از مصر و سرزمینهای زیرسلطهی آنان برچیده شد. نویسنده دراین کتاب تصویر گویا، مستند و عبرت آموزی از این تبدلات آرمان خواهانهی عقیدتی به واقعیات ناگوار تاریخی را پیش روی خواننده مینهد که میداند تاریخ فراتر از افسانههای خواب آور است و میتوان با تدقیق در رویدادهای آن و تبیین و تحلیل آنها پرتوی بر امروز خویش افکنیم و فرداها را با آگاهی بیشتری آغاز کنیم و از فریفتگیها و زیانها و آسیبهای آنها بکاهیم.<ref> [https://www.historylib.com/books/2195 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |