پرش به محتوا

باباافضل کاشانی، محمد بن حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خواجه عبد الله انصارى' به 'خواجه عبد الله انصارى '
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان')
جز (جایگزینی متن - 'خواجه عبد الله انصارى' به 'خواجه عبد الله انصارى ')
خط ۵۲: خط ۵۲:
سرگذشت ابهام‌آميز وى موجب شده است كه در باره او افسانه‌ها ساخته و پرداخته شود؛ خويشى خواجه نصير الدين طوسى با وى و دور ماندن كاشان از گزند مغولان با ميانجى‌گرى خواجه طوسى به احترام بابا افضل الدين، شيفتگى پادشاه زنگبار نسبت به بابا كه در خدمت او به لباس درويشى درآمد و پس از مرگ وى معتكف آرامگاهش گرديد، ديدار شيخ سعدى با بابا افضل، مقام والاى او نزد سلطان محمود غزنوى و تعلق خاطر بابا به پسرى خياطپيشه و در نتيجه عزلت‌گزينى وى در پايان عمر، از آن جمله‌اند كه هيچ‌يك پذيرفتنى نيست؛ در عين آنكه از شخصيت تأثيرگذار او حكايت دارد.
سرگذشت ابهام‌آميز وى موجب شده است كه در باره او افسانه‌ها ساخته و پرداخته شود؛ خويشى خواجه نصير الدين طوسى با وى و دور ماندن كاشان از گزند مغولان با ميانجى‌گرى خواجه طوسى به احترام بابا افضل الدين، شيفتگى پادشاه زنگبار نسبت به بابا كه در خدمت او به لباس درويشى درآمد و پس از مرگ وى معتكف آرامگاهش گرديد، ديدار شيخ سعدى با بابا افضل، مقام والاى او نزد سلطان محمود غزنوى و تعلق خاطر بابا به پسرى خياطپيشه و در نتيجه عزلت‌گزينى وى در پايان عمر، از آن جمله‌اند كه هيچ‌يك پذيرفتنى نيست؛ در عين آنكه از شخصيت تأثيرگذار او حكايت دارد.


سهم وى در خدمت به فرهنگ ايرانى، بيش از همه در حوزه ادبيات است. او يكى از بزرگ‌ترين شاعران در ميان حكماى مسلمان به شمار مى‌رود و مى‌توان او را يكى از دو يا 3 تن از برجسته‌ترين رباعى‌سرايان دانست. برخى رباعيات او را به ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، اوحد الدين کرمانى، مولوى، خواجه عبد الله انصارى، عطار و ديگران نسبت داده‌اند. او در رباعياتش چند جا تخلص خويش را «افضل» آورده است. قديم‌ترين مأخذ اشعار فارسى وى، مجموعه «مونس الاحرار فى دقايق الاشعار» تأليف محمد بن بدر جاجرمى است كه 6 غزل نيز به نام افضل الدين كاشانى ثبت كرده است. بيشتر رباعى‌ها و اشعار او بيان انديشه‌هاى حِكمى، به‌ويژه هشدار به ناپايدارى جهان و ذكر حقايق عرفانى است. وى در سروده‌هايش برخلاف ديدگاه نسبى‌گراى خيام، از منظر يقينى سخن مى‌گويد كه حاصل دانشى يگانه است.
سهم وى در خدمت به فرهنگ ايرانى، بيش از همه در حوزه ادبيات است. او يكى از بزرگ‌ترين شاعران در ميان حكماى مسلمان به شمار مى‌رود و مى‌توان او را يكى از دو يا 3 تن از برجسته‌ترين رباعى‌سرايان دانست. برخى رباعيات او را به ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، اوحد الدين کرمانى، مولوى، [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبد الله انصارى]] ، عطار و ديگران نسبت داده‌اند. او در رباعياتش چند جا تخلص خويش را «افضل» آورده است. قديم‌ترين مأخذ اشعار فارسى وى، مجموعه «مونس الاحرار فى دقايق الاشعار» تأليف محمد بن بدر جاجرمى است كه 6 غزل نيز به نام افضل الدين كاشانى ثبت كرده است. بيشتر رباعى‌ها و اشعار او بيان انديشه‌هاى حِكمى، به‌ويژه هشدار به ناپايدارى جهان و ذكر حقايق عرفانى است. وى در سروده‌هايش برخلاف ديدگاه نسبى‌گراى خيام، از منظر يقينى سخن مى‌گويد كه حاصل دانشى يگانه است.


از ويژگى‌هاى برجسته كار او اين است كه آثارش را يا از آغاز به فارسى روان نوشته يا آثار اندكى را كه نخست به عربى پرداخته بوده، بعدها به فارسى برگردانده است. وى برخى از آثار عربى حكيمان پيشين را نيز به فارسى درآورده است. فارسى‌نويسى او برخلاف فيلسوفانى مانند خواجه نصير الدين و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، از روى ترجيح شخصى و نه به خواست ديگران بوده است. شيوه پخته و روان او نزديك به سبك و اسلوب پيشينيان است؛ چنان‌كه به‌كاربردن گزاره‌هاى كوتاه، خوددارى نكردن از تكرار يك واژه هنگام ضرورت و استفاده اندك از ضمير و واژه‌هاى مترادف كه همگى از ويژگى‌هاى نثر كهن است، در نوشته‌هاى فصيح وى فراوان به چشم مى‌خورد. در ترجمه و جايگزينى واژه‌هاى فلسفى به زبان فارسى، كار او با كوشش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در دانش‌نامه علايى قابل مقايسه است؛ با اين تفاوت كه بابا افضل به جنبه‌هاى زيبايى‌شناسانه كاربرد واژه‌ها اهتمام بيشترى نشان داده است. در اين ميان، ترجمه او از رساله نفس ارسطو را مى‌توان نمونه ممتازى از ترجمه و نگارش فلسفى به زبان فارسى به شمار آورد.
از ويژگى‌هاى برجسته كار او اين است كه آثارش را يا از آغاز به فارسى روان نوشته يا آثار اندكى را كه نخست به عربى پرداخته بوده، بعدها به فارسى برگردانده است. وى برخى از آثار عربى حكيمان پيشين را نيز به فارسى درآورده است. فارسى‌نويسى او برخلاف فيلسوفانى مانند خواجه نصير الدين و [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، از روى ترجيح شخصى و نه به خواست ديگران بوده است. شيوه پخته و روان او نزديك به سبك و اسلوب پيشينيان است؛ چنان‌كه به‌كاربردن گزاره‌هاى كوتاه، خوددارى نكردن از تكرار يك واژه هنگام ضرورت و استفاده اندك از ضمير و واژه‌هاى مترادف كه همگى از ويژگى‌هاى نثر كهن است، در نوشته‌هاى فصيح وى فراوان به چشم مى‌خورد. در ترجمه و جايگزينى واژه‌هاى فلسفى به زبان فارسى، كار او با كوشش [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] در دانش‌نامه علايى قابل مقايسه است؛ با اين تفاوت كه بابا افضل به جنبه‌هاى زيبايى‌شناسانه كاربرد واژه‌ها اهتمام بيشترى نشان داده است. در اين ميان، ترجمه او از رساله نفس ارسطو را مى‌توان نمونه ممتازى از ترجمه و نگارش فلسفى به زبان فارسى به شمار آورد.
خط ۸۱: خط ۸۱:
8. ترجمه رساله نفس ارسطو.
8. ترجمه رساله نفس ارسطو.


9. ينبوع الحياة: ترجمه 13 فصل از سخنان هرمس الهرامسه، مشتمل بر مناجات‌هايى به سبك خواجه عبد الله انصارى، به نام‌هاى معاتبة النفس و زجر النفس. اصل اين اثر ينبوع الحكمة نيز ناميده شده است.
9. ينبوع الحياة: ترجمه 13 فصل از سخنان هرمس الهرامسه، مشتمل بر مناجات‌هايى به سبك [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبد الله انصارى]] ، به نام‌هاى معاتبة النفس و زجر النفس. اصل اين اثر ينبوع الحكمة نيز ناميده شده است.


10. تفاحه كه دانش‌پژوه از آن به سيب‌نامه ياد كرده است، ترجمه رساله‌اى عربى منسوب به ارسطو با همين عنوان است.
10. تفاحه كه دانش‌پژوه از آن به سيب‌نامه ياد كرده است، ترجمه رساله‌اى عربى منسوب به ارسطو با همين عنوان است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش