۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت هایی ' به 'تهایی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ط تری ' به 'طتری ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
در دوران پیشامدرن، بخش عمدهی طراحی بر عهدهی کسی بود که معمولا به او معمار میگفتند. او علاوه بر کار طراحی معماری، طراحی سازه و وجوه مربوط به تنظیم محیط را خود انجام میداد. در مرحلهی اجرا نیز معمولا کار مدیریت اجرا وظیفهی همان معماری بود که طراحی را بر عهده داشت. کسی به مرحلهی طراحی معماری و مهندسی می رسید که در اجرا مهارت کسب کرده و از تخیل معمارانه و علم هندسه عملی نیز برخوردار بود. از این رو وی علاوه بر آنکه کار اجرایی وجوه مختلف بنا را اداره میکرد، بخش های پیچیده و دشوار بنا را نیز خود اجرا میکرد. پیداست هرچه بنا مفصل تر و پیچیده تر میشد، این تقسیم کار جدی تر و خردتر و مفصل تر میشد. بر این اساس برترین و تواناترین معمار را به عنوان سرمعمار یا معمارباشی بر میگزیدند..در کشور رقیب ایران در زمان صفویه، یعنی ممالک عثمانی، چنین وضعی با اندک تفاوتهایی متناسب با محل و نظام دیوانی و حکومتی آنجا، حاکم بود. بدین ترتیب در دوران پیشامدرن برخلاف دوران مدرن، پیشهی معماری همهی وجوه کار ساختمان را، از طراحی کل و جزء معماری و سازه تا طراحی تأسیسات و نظارت بر اجرا و مدیریت اجرا، در برمی گرفت. اما در دوران مدرن برای معماری وجوه مختلفی اعتبار میشود، آن وجه از معماری را که با تخیل و خلاقیت سرو کار دارد «هنرمعماری» می خوانند و آن بخش را که با اجرا و مواد و فنون ساختمانی مربوط است فن و صنعت معماری میشمارند. اما مدرنیته در مسیر استحالهای که در هنرها پدید آورد، هنرهای زیبا را از هنرهای کاربردی تفکیک کرد. مدرنیته هنری را ناب تر و خالص تر دانست که ارتباط کمتری با زندگی روزمره داشته باشد. اما این جریان با همهی قوت، آن قدر در معماری کارگر نیفتاد که آن را از کارکرد منفک سازد زیرا کارکرد جزء لاینفک معماری بود. از سوی دیگر اشرف هنرها در میان مسلمانان، یعنی ادبیات نیز در معماری اثری عمیق و البته غیر مستقیم داشت. ادبیات، گفتمان فرهنگ پیشامدرن در ممالک اسلامی و بارزترین جلوهی آن بود. مسلمانان تحت تأثیر قرآن کریم، قرنها بیشتر نیروی هنری خود را صرف ادبیات کرده بودند. ادبیان در متن مردم جریان داشت و حتی بی سوادان شعر می خواندند و شعر میگفتند. بنابراین معماری مانند دیگر مظاهر فرهنگی، نمی توانست از تأثیر آن برکنار باشد. معماری با علوم نیز مناسبت داشت. یکی از این علوم هندسهی عملی بود. معماری در جزء و کل با هندسه سامان گرفت و مانند نظام کائنات، بر نظم و ریاضیات استوار بود. زیرا از یک سو معمار با ساختن بنا عالمی صغیر به صورت کائنات بنا میکرد و از سوی دیگر خداوند نیز برترین معمار تلقی میشد بر این اساس در گذشته برای معمار و معماری منشأیی مقدس قائل بودند. | در دوران پیشامدرن، بخش عمدهی طراحی بر عهدهی کسی بود که معمولا به او معمار میگفتند. او علاوه بر کار طراحی معماری، طراحی سازه و وجوه مربوط به تنظیم محیط را خود انجام میداد. در مرحلهی اجرا نیز معمولا کار مدیریت اجرا وظیفهی همان معماری بود که طراحی را بر عهده داشت. کسی به مرحلهی طراحی معماری و مهندسی می رسید که در اجرا مهارت کسب کرده و از تخیل معمارانه و علم هندسه عملی نیز برخوردار بود. از این رو وی علاوه بر آنکه کار اجرایی وجوه مختلف بنا را اداره میکرد، بخش های پیچیده و دشوار بنا را نیز خود اجرا میکرد. پیداست هرچه بنا مفصل تر و پیچیده تر میشد، این تقسیم کار جدی تر و خردتر و مفصل تر میشد. بر این اساس برترین و تواناترین معمار را به عنوان سرمعمار یا معمارباشی بر میگزیدند..در کشور رقیب ایران در زمان صفویه، یعنی ممالک عثمانی، چنین وضعی با اندک تفاوتهایی متناسب با محل و نظام دیوانی و حکومتی آنجا، حاکم بود. بدین ترتیب در دوران پیشامدرن برخلاف دوران مدرن، پیشهی معماری همهی وجوه کار ساختمان را، از طراحی کل و جزء معماری و سازه تا طراحی تأسیسات و نظارت بر اجرا و مدیریت اجرا، در برمی گرفت. اما در دوران مدرن برای معماری وجوه مختلفی اعتبار میشود، آن وجه از معماری را که با تخیل و خلاقیت سرو کار دارد «هنرمعماری» می خوانند و آن بخش را که با اجرا و مواد و فنون ساختمانی مربوط است فن و صنعت معماری میشمارند. اما مدرنیته در مسیر استحالهای که در هنرها پدید آورد، هنرهای زیبا را از هنرهای کاربردی تفکیک کرد. مدرنیته هنری را ناب تر و خالص تر دانست که ارتباط کمتری با زندگی روزمره داشته باشد. اما این جریان با همهی قوت، آن قدر در معماری کارگر نیفتاد که آن را از کارکرد منفک سازد زیرا کارکرد جزء لاینفک معماری بود. از سوی دیگر اشرف هنرها در میان مسلمانان، یعنی ادبیات نیز در معماری اثری عمیق و البته غیر مستقیم داشت. ادبیات، گفتمان فرهنگ پیشامدرن در ممالک اسلامی و بارزترین جلوهی آن بود. مسلمانان تحت تأثیر قرآن کریم، قرنها بیشتر نیروی هنری خود را صرف ادبیات کرده بودند. ادبیان در متن مردم جریان داشت و حتی بی سوادان شعر می خواندند و شعر میگفتند. بنابراین معماری مانند دیگر مظاهر فرهنگی، نمی توانست از تأثیر آن برکنار باشد. معماری با علوم نیز مناسبت داشت. یکی از این علوم هندسهی عملی بود. معماری در جزء و کل با هندسه سامان گرفت و مانند نظام کائنات، بر نظم و ریاضیات استوار بود. زیرا از یک سو معمار با ساختن بنا عالمی صغیر به صورت کائنات بنا میکرد و از سوی دیگر خداوند نیز برترین معمار تلقی میشد بر این اساس در گذشته برای معمار و معماری منشأیی مقدس قائل بودند. | ||
کتاب پیش رو ترجمهای از دو رسالهی ترکی عثمانی یعنی تذکرة البنیان و تذکرة الابنیه است که از زبان آفرینشگربزرگ، معمار سنان و به قلم دوست او ساعی مصطفی چلبی تحریر شده است. سنان بعد از اینکه خود چند بار دست به قلم میبرد و دربارهی لحظات به یادماندنی از زندگی، کار و آثار ماندگارش مینویسد، از ساعی می خواهد متن | کتاب پیش رو ترجمهای از دو رسالهی ترکی عثمانی یعنی تذکرة البنیان و تذکرة الابنیه است که از زبان آفرینشگربزرگ، معمار سنان و به قلم دوست او ساعی مصطفی چلبی تحریر شده است. سنان بعد از اینکه خود چند بار دست به قلم میبرد و دربارهی لحظات به یادماندنی از زندگی، کار و آثار ماندگارش مینویسد، از ساعی می خواهد متن مبسوطتری از زندگی او بنگارد که در آن از آثاری که سنان بعد از نوشتن متون قبلی خود ساخته نیز صحبت به میان بیاید. در این متون که بیشتر حسب الحال اند، سنان از نحوهی ساخت شاهکارهای معماری خود و مسائل مهمی که حین طراحی و ساخت بناها رخ داده است سخن میگوید. در واقع این دو کتاب، متونی هستند که با عمیق شده در آنها، میتوان پاسخ سوالات بسیاری را دربارهی مسائلی چون جایگاه معماران و به ویژه معمارباشی در دستگاه حکومت و جامعهی آن روزگار، نحوهی معمار شدن، ارتباطات معمار و همکاران اوف افراد مؤثر در پدید آمدن آثار معماری، نحوه و مراحل طراحی و ساخت آثار و ...به دست آورد. به علاوه اطلاعات روشنی دربارهی تعداد، نوع، نام و تاریخ بناهای طراحی شده به دست سنان ارائه می دهد. این دو رساله در تاریخ این سرزمین بی بدیل بوده و سیاق اجتماعی ارزشگذاری آثار معماری را آشکار مینماید و از معدود مکتوبات نوشته شده دربارهی معماری در جهان اسلام پیش از دورهی جدید است.<ref> [https://www.historylib.com/books/2121 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |