پرش به محتوا

نقد حکمت عامیانه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
'''نقد حکمت عامیانه''' تألیف سیمون دوبووار، ترجمه مصطفی رحیمی؛ این کتاب دربرگیرندۀ چهار مقاله از سیمون دوبووار است که به سال 1963 انتشار یافته است. دوبووار در مقاله‌های کوتاه و بلند خود بیشتر به مسائل اخلاقی و رابطۀ آن با دیگر مسائل قرن حاضر می‌پردازد.
'''نقد حکمت عامیانه''' تألیف [[دوبووار، سیمون|سیمون دوبووار]]، ترجمه [[رحیمی، مصطفی|مصطفی رحیمی]]؛ این کتاب دربرگیرندۀ چهار مقاله از [[دوبووار، سیمون|سیمون دوبووار]] است که به سال 1963 انتشار یافته است. [[دوبووار، سیمون|دوبووار]] در مقاله‌های کوتاه و بلند خود بیشتر به مسائل اخلاقی و رابطۀ آن با دیگر مسائل قرن حاضر می‌پردازد.


==ساختار==
==ساختار==
پس از توضیح و مقدمۀ مترجم، چهار مقاله از سیمون دوبووار آمده است که عبارت است از: نقد حکمت عامیانه، آرمان‌گرایی اخلاقی و واقع‌گرایی سیاسی، ادبیات و فلسفه، چشم در برابر چشم
پس از توضیح و مقدمۀ مترجم، چهار مقاله از [[دوبووار، سیمون|سیمون دوبووار]] آمده است که عبارت است از: نقد حکمت عامیانه، آرمان‌گرایی اخلاقی و واقع‌گرایی سیاسی، ادبیات و فلسفه، چشم در برابر چشم


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
امروز هنگامی که به اگزیتانسیالیسم حمله می‌کنند، معمولاً بدان علت نیست که آیین مشخص دیگری را به آن ترجیح می‌دهند، بلکه بدان علت است که برای فلسفه، به ‌طور کلی اعتباری قائل نیستند. این امر اصولاً غیراکتسابی است و براساس پیش‌داوری‌هایی قرار دارد که نه قواعد ماقبل تجربی است، نه قوانین تجربی و خود آن در قلمرو فلسفه قرار دارد؛ مثلاً درست نیست که بگوییم گروه انتقادکنندگان از اگزیستانسیالیسم جهان را با ساده‌دلی می‌نگرند، اینان اندیشۀ خود را از همان منابع عامیانه می‌گیرند که می‌توان آن را «حکمت عامیانه» نامید، و افکاری است نامنسجم و متناقض. با وجود این شایسته است که این حکمت مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اگر آن را جداً بررسی کنیم درمی یابیم که قادر نیست پاسخگوی روحیه‌ای جویا و شرافتمند باشد و اگر بسیاری از مردمان آن را می‌پسندند، به سبب تنبلی است.
امروز هنگامی که به اگزیتانسیالیسم حمله می‌کنند، معمولاً بدان علت نیست که آیین مشخص دیگری را به آن ترجیح می‌دهند، بلکه بدان علت است که برای فلسفه، به ‌طور کلی اعتباری قائل نیستند. این امر اصولاً غیراکتسابی است و براساس پیش‌داوری‌هایی قرار دارد که نه قواعد ماقبل تجربی است، نه قوانین تجربی و خود آن در قلمرو فلسفه قرار دارد؛ مثلاً درست نیست که بگوییم گروه انتقادکنندگان از اگزیستانسیالیسم جهان را با ساده‌دلی می‌نگرند، اینان اندیشۀ خود را از همان منابع عامیانه می‌گیرند که می‌توان آن را «حکمت عامیانه» نامید، و افکاری است نامنسجم و متناقض. با وجود این شایسته است که این حکمت مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اگر آن را جداً بررسی کنیم درمی یابیم که قادر نیست پاسخگوی روحیه‌ای جویا و شرافتمند باشد و اگر بسیاری از مردمان آن را می‌پسندند، به سبب تنبلی است.


این کتاب دربرگیرندۀ چهار مقاله از سیمون دوبووار است که به سال 1963 انتشار یافته است. دوبووار در مقاله‌های کوتاه و بلند خود بیشتر به مسائل اخلاقی و رابطۀ آن با دیگر مسائل قرن حاضر می‌پردازد. از این دیدگاه، مقالۀ دوم این کتاب با عنوان «آرمان‌گرایی اخلاقی و واقع‌گرایی سیاسی» نمونۀ نظریات او دربارۀ «حکمت عملی» است.
این کتاب دربرگیرندۀ چهار مقاله از [[دوبووار، سیمون|سیمون دوبووار]] است که به سال 1963 انتشار یافته است. [[دوبووار، سیمون|دوبووار]] در مقاله‌های کوتاه و بلند خود بیشتر به مسائل اخلاقی و رابطۀ آن با دیگر مسائل قرن حاضر می‌پردازد. از این دیدگاه، مقالۀ دوم این کتاب با عنوان «آرمان‌گرایی اخلاقی و واقع‌گرایی سیاسی» نمونۀ نظریات او دربارۀ «حکمت عملی» است.


در مقالۀ نخست که عنوان آن به همۀ کتاب نیز داده شده است، مسئلۀ مهمی مورد توجه نویسنده قرار گرفته است که می‌توان آن را «حکمت عامیانه» نامید. منظور از آن فلسفه‌ای است بی‌سروسامان و بی‌انسجام که دستورالعمل‌های آن غالباً در امثال و حکم منعکس شده است. بیشتر مردم دانسته یا ندانسته از این «حکمت» سرمشق می‌گیرند؛ غافل از آنکه اگر به‌دقت نگریسته شود، معلوم می‌شود که اولاً بسیاری از سرمشق‌های آن با هم متناقض است و ثانیاً درمجموع اندیشه‌ای نیست که بتوان در زندگی بدان تکیه کرد.
در مقالۀ نخست که عنوان آن به همۀ کتاب نیز داده شده است، مسئلۀ مهمی مورد توجه نویسنده قرار گرفته است که می‌توان آن را «حکمت عامیانه» نامید. منظور از آن فلسفه‌ای است بی‌سروسامان و بی‌انسجام که دستورالعمل‌های آن غالباً در امثال و حکم منعکس شده است. بیشتر مردم دانسته یا ندانسته از این «حکمت» سرمشق می‌گیرند؛ غافل از آنکه اگر به‌دقت نگریسته شود، معلوم می‌شود که اولاً بسیاری از سرمشق‌های آن با هم متناقض است و ثانیاً درمجموع اندیشه‌ای نیست که بتوان در زندگی بدان تکیه کرد.