۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ی' به ' میی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'آن ها ' به 'آنها ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
ایران در دورهی قاجار گرفتار نظام استبدادی و ارباب رعیتی بود. در این دوره شاه تنها مقام تصمیم گیرنده و مقتدر کشور بود که مالکیت جان و مال مردم را به دست داشت و تمام امور قوای سه گانه قضایی، اجرایی و قانون گذاری تحت نظر او بودند و مردم هیچ نقشی در مشارکت سیاسی امور کشور نداشتند. با به وجود آمدن جنگ ها و مناقشات متعدد و اتفاقاتی که در پیگیریهای ایران و روس رخ داد، فریادهای آزادی خواهانهی مردم بلند شد و به ایجاد حس مبارزه و تلاش برای تغییر در وضعیت استبدادی منجر شد. در این میان زنان در حداقل ترین شرایط به سر می بردند. زنان در آن دوره، ناآگاه و معتقد به خرافات و محروم از جایگاه اجتماعی بودند. نگرش زنان به وضعیت خویش پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سوال نکردن و اطاعت کردن از مردان، آموزش داده میشد. این الگوی جامعه پذیری تا دورههای بعد نیز ادامه یافت. با توجه به تفاوتهای جنسیتی عمیقی که بین زن و مرد وجود داشت، محدودیتهای فراوانی بر سر راه زنان قرار می گرفت و باعث شکاف عظیمی بین زنان و اجتماع می گردید. اگرچه بر اساس منابع تاریخی که در دست است زنان هر زمان فرصتی برای فعالیت مییافتند از آن بهره می جستند تا بتوانند حضور خود را در کنار مردان نشان دهند. برخی از نمونههای تاریخی دوران قاجار از نفوذ زنان در دربار و حرمسرای شاه حکایت میکند که چگونه برخی زنان ایشان نقش حساس و قابل توجهی بر شخص داشتند و در تصمیم گیریهای مهم مملکتی دخالت مستقیم می کردند. با طلوع انقلاب مشروطه و تحولات سیاسی که در این جریان رخ داد، زنان توانستند در بیرون از خانه حضور پیدا کنند و نیروی عظیم خود را در تغییر و پیشرفت اجتماعی به کار اندازند. این انقلاب باعث شد زنان از خاموشی و حصار تاریکی که سالیان دراز در آن به سر می بردند بیرون بیایند و خستگی در قید و بند بودن مردانی که تنها به آرامش و خواستههای خود فکر می کردند از تن درآوردند زنان همپای مردان برای دفاع از ملی گرایی و دگرگون سازی کشور قدم برداشتند و برای اولین بار به صورت مستقیم و منسجم دست به فعالیتهای سیاسی زدند تلاش | ایران در دورهی قاجار گرفتار نظام استبدادی و ارباب رعیتی بود. در این دوره شاه تنها مقام تصمیم گیرنده و مقتدر کشور بود که مالکیت جان و مال مردم را به دست داشت و تمام امور قوای سه گانه قضایی، اجرایی و قانون گذاری تحت نظر او بودند و مردم هیچ نقشی در مشارکت سیاسی امور کشور نداشتند. با به وجود آمدن جنگ ها و مناقشات متعدد و اتفاقاتی که در پیگیریهای ایران و روس رخ داد، فریادهای آزادی خواهانهی مردم بلند شد و به ایجاد حس مبارزه و تلاش برای تغییر در وضعیت استبدادی منجر شد. در این میان زنان در حداقل ترین شرایط به سر می بردند. زنان در آن دوره، ناآگاه و معتقد به خرافات و محروم از جایگاه اجتماعی بودند. نگرش زنان به وضعیت خویش پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سوال نکردن و اطاعت کردن از مردان، آموزش داده میشد. این الگوی جامعه پذیری تا دورههای بعد نیز ادامه یافت. با توجه به تفاوتهای جنسیتی عمیقی که بین زن و مرد وجود داشت، محدودیتهای فراوانی بر سر راه زنان قرار می گرفت و باعث شکاف عظیمی بین زنان و اجتماع می گردید. اگرچه بر اساس منابع تاریخی که در دست است زنان هر زمان فرصتی برای فعالیت مییافتند از آن بهره می جستند تا بتوانند حضور خود را در کنار مردان نشان دهند. برخی از نمونههای تاریخی دوران قاجار از نفوذ زنان در دربار و حرمسرای شاه حکایت میکند که چگونه برخی زنان ایشان نقش حساس و قابل توجهی بر شخص داشتند و در تصمیم گیریهای مهم مملکتی دخالت مستقیم می کردند. با طلوع انقلاب مشروطه و تحولات سیاسی که در این جریان رخ داد، زنان توانستند در بیرون از خانه حضور پیدا کنند و نیروی عظیم خود را در تغییر و پیشرفت اجتماعی به کار اندازند. این انقلاب باعث شد زنان از خاموشی و حصار تاریکی که سالیان دراز در آن به سر می بردند بیرون بیایند و خستگی در قید و بند بودن مردانی که تنها به آرامش و خواستههای خود فکر می کردند از تن درآوردند زنان همپای مردان برای دفاع از ملی گرایی و دگرگون سازی کشور قدم برداشتند و برای اولین بار به صورت مستقیم و منسجم دست به فعالیتهای سیاسی زدند تلاش آنها در ابتدا برای استقلال کشور و مبارزهی استبداد بود اما به تدریج زنان در این جریان نسبت به خواستههای شان آگاه شدند و به تغییر وضعیت در موقعیت فرودست خویش نمودند. شور زندگی خواهی و رهایی از دشواریها و محدودیتهای گوناگون سرتا پای وجود آنان را فراگرفته بود. هدف زنان رفع تبعیض های جنسیتی بود، که از گذشته تاکنون در عرصهی اجتماعی، حضور زنان را نادیده گرفته بود. آنان علی رغم مخالفتهای جامعهی سنتی آن روز از هیچ کوششی برای رسیدن به آرمان های شان دریغ نکردند و برای گسترش دامنهی فعالیتهای شان انجمن ها و سازمان های مخفی ایجاد کردند. با تشکیل این انجمن ها برنامههای شان را دنبال کردند. در واقع آنان برای دستیابی به خواستههایی که تاکنون از زنان دریغ شده بود نیاز به گردهماییها و تشکیل جلسات متعدد داشتند تا بتوانند راه حل هایی برای تغییر وضعیت شان بیابند. از منظر زنان عصر مشروطیت، آموزش دختران ایرانی ضرورت داشت. زیرا تعمیم سواد وایجاد مهارتهای لازم برای مشارکت اجتماعی و حضور در جامعه و کسب درآمد، به استقلال زن می انجامید و او را از وابستگی به مرد میرهانید. پس شگفت نیست که می بینیم زنان در مدت کوتاهی انجمن تأسیس کردند تا بارزترین اشکال مشارکت کمابیش سازمان یافتهی خود را نشان دهند و نیاز خود را به گردهمایی جهات رفع تبعیض های موجود و دفاع از حقوق شان برطرف نمایند. آنها با تشکیل این انجمن ها که غالبا به صورت مخفی یا نیمه مخفی صورت می گرفت، دست به اقدامات لازم برای رسیدن به خواستههای شان زدند. زنان همچنین به انتشار نشریه پرداختند و پول گردآوردند. در طی یک سال، بیش از شصت مدرسهی دخترانه احداث کردند و به آموزش وسیع زنان همت گماردند. علاوه بر این زنان به منظور احقاق حق رأی که یکی از حقوق مسلم زندگی مدنی به شمار می آمد مبارزه کردند. | ||
کتاب حاضر در شش بخش به تحلیل جامعهشناسی انجمن های زنان در عصر مشروطه پرداخته است. با توجه به نقشی که این انجمن ها در آگاه سازی و روشن نمودن افکار زنان در جامعه داشتند به نظر میرسد شناخت و فهم اینکه این انجمن ها به چه صورت تشکیل شده اند و براساس چه معیارهایی خواستههای شان را دنبال کردند، ملزوم می باشد. بنابراین هدف از این نگارش، روشن نمودن بخشی از تاریخ جامعهی معاصران ایران است که با توجه به جو حاکم بر آن دوره و محدودیت هایی که پیش روی زنان قرار داشت، آنان نمی توانستند مشارکت و حضوری فعال در اجتماع داشته باشند. اما هم زمان با یکسری جریانان سیاسی، زنان فرصت یافتند تا برای دفاع از حقوق خویش قدم بردارند. به همین دلیل آنان با تشکیل انجمن های زنان برای محقق شدن آرمان های شان تلاش کردند. بررسی ساختار درون گروهی انجمن ها، میزان انسجام و یکپارچگی آنان وتأثیر آن در تداوم این انجمن ها، همچنین نوع انجمن ها با توجه به فعالیت شان و ارتباطی که این انجمن ها با زنان خارج از گروه داشتند ونقش شورای ملی در حمایت از این انجمن ها از اهداف نگارش این کتاب است.<ref> ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران </ref> | کتاب حاضر در شش بخش به تحلیل جامعهشناسی انجمن های زنان در عصر مشروطه پرداخته است. با توجه به نقشی که این انجمن ها در آگاه سازی و روشن نمودن افکار زنان در جامعه داشتند به نظر میرسد شناخت و فهم اینکه این انجمن ها به چه صورت تشکیل شده اند و براساس چه معیارهایی خواستههای شان را دنبال کردند، ملزوم می باشد. بنابراین هدف از این نگارش، روشن نمودن بخشی از تاریخ جامعهی معاصران ایران است که با توجه به جو حاکم بر آن دوره و محدودیت هایی که پیش روی زنان قرار داشت، آنان نمی توانستند مشارکت و حضوری فعال در اجتماع داشته باشند. اما هم زمان با یکسری جریانان سیاسی، زنان فرصت یافتند تا برای دفاع از حقوق خویش قدم بردارند. به همین دلیل آنان با تشکیل انجمن های زنان برای محقق شدن آرمان های شان تلاش کردند. بررسی ساختار درون گروهی انجمن ها، میزان انسجام و یکپارچگی آنان وتأثیر آن در تداوم این انجمن ها، همچنین نوع انجمن ها با توجه به فعالیت شان و ارتباطی که این انجمن ها با زنان خارج از گروه داشتند ونقش شورای ملی در حمایت از این انجمن ها از اهداف نگارش این کتاب است.<ref> ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران </ref> |