۱۰۲٬۵۶۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ها ' به 'یها ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می د' به ' مید') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
تنوع طلبی ذائقهی ایرانی تنها در عرصهی علوم محدود نماند بلکه در هنر و صنعت نیز دیده شد. هرچند گفته میشود که هنر دورهی سلجوقی تداوم هنر سامانی و غزنوی بود، اما واقعیت آن است که هنر و صنعت سلجوقی از نظر کمیت و کیفیت فاصلهی زیادی با گذشتهی خود پیدا کرد. نگارگری این دوره توانست عنصر ایرانی نهفته در نقاشیهای مانی و عنصراسلامی را در هم بیامیزد و مکتب نوینی ایجاد کند که از آن به مکتب نگارگری سلجوقی یاد شده است. سفال گری و نگارگری بر روی سفال و فلزکاری نیز دورهی پررونقی را سپری کرد. | تنوع طلبی ذائقهی ایرانی تنها در عرصهی علوم محدود نماند بلکه در هنر و صنعت نیز دیده شد. هرچند گفته میشود که هنر دورهی سلجوقی تداوم هنر سامانی و غزنوی بود، اما واقعیت آن است که هنر و صنعت سلجوقی از نظر کمیت و کیفیت فاصلهی زیادی با گذشتهی خود پیدا کرد. نگارگری این دوره توانست عنصر ایرانی نهفته در نقاشیهای مانی و عنصراسلامی را در هم بیامیزد و مکتب نوینی ایجاد کند که از آن به مکتب نگارگری سلجوقی یاد شده است. سفال گری و نگارگری بر روی سفال و فلزکاری نیز دورهی پررونقی را سپری کرد. | ||
دورهی سلجوقی در عرصهی ادب فارسی و عربی نیز از ادوار پسین و پیشین خود عقب نماند. اگر دورهی سامانی، دورهی زایش ادبیات فارسی است، بی شک دورهی سلجوقی یکی از حلقههای تکاملی ادب فارسی در نثر و شعر است. متون فارسی در دو سبک ساده و متکلف مصنوع به موازات هم ادامه یافت. به نظر نمی رسد که یکی بر دیگری غلبهی کیفی و کمی یافته باشد. متون اندرزنامه نویسی و سیاست نامه نویسی از قابلوس نامه تا سیرالملوک نویسی و نصیحه الملوک نویسی به تکامل رسید و متون دورههای بعدی را باید حاشیه نویسی یا تفسیر متون اندرزنامه نویسی این دوره تلقی کرد. هرچند دورهی سلجوقی را دورهی غلبهی کلام اشعری | دورهی سلجوقی در عرصهی ادب فارسی و عربی نیز از ادوار پسین و پیشین خود عقب نماند. اگر دورهی سامانی، دورهی زایش ادبیات فارسی است، بی شک دورهی سلجوقی یکی از حلقههای تکاملی ادب فارسی در نثر و شعر است. متون فارسی در دو سبک ساده و متکلف مصنوع به موازات هم ادامه یافت. به نظر نمی رسد که یکی بر دیگری غلبهی کیفی و کمی یافته باشد. متون اندرزنامه نویسی و سیاست نامه نویسی از قابلوس نامه تا سیرالملوک نویسی و نصیحه الملوک نویسی به تکامل رسید و متون دورههای بعدی را باید حاشیه نویسی یا تفسیر متون اندرزنامه نویسی این دوره تلقی کرد. هرچند دورهی سلجوقی را دورهی غلبهی کلام اشعری میدانند، اما مقالات این مجموعه نشان میدهد که تفکر سیاسی و دینی قابل اعتنایی در سیرالملوک ها و شریعت نامه نویسی پدید آمد. اندیشهی شاهی آرمانی که در دورهی باستان جریان داشت، در این دوره بازپرداخته و به رونق رسید که در دورهی معاصر از آن اندیشهی ایرانشهری را برداشت کردند. هرچند اندیشهی ایرانشهری امروزه موافقان و مخالفان جدی دارد اما برآمدن این اندیشه با هر اسم و نامی قابل بیان باشد، در دورهی سلجوقی به رونق رسید و نه تنها در متون اندیشهای بلکه در متون تاریخ نگاری نیز تجلی یافت البته باید اشاره کرد که در عرصهی تاریخ نگاریف سلجوقیان کارنامه قابل قبولی ارائه ندادند که در مجموعهی حاضر به دلایل امتناع آن اشاره رفته است. | ||
عرصهی عرفان و تصوف یکی دیگر از عرصههای پررونق دورهی سلجوقی بود. در تصوف این دوره به نظریه پردازی و بعد مناسکی توجه ویژهای شد. تصوف از زی زهدگرایی صرف رهایی یافت و به متن جامعه آمد. دراین تکامل تقریب بین فقه و شریعت با تصوف به وضوح دیده میشود. روند رو به تزاید این تقریب دورههای پیشین، برجستگی این دوره را نیافته بود. در سایهی بزرگان صوفی دورهی سلجوقی مکتب تصوف خراسان تا سدهها بر تفکر صوفیانه در ایران و اناطولی سایه انداخت، حتی نگرش توحیدی مکتب خراسان بعدها مبنای وحدت وجود ابن عربی شده و ریشه در آن داشت. تصوف دورهی سلجوقی تنها به تصوف شریعتمدار محدود نماند بلکه هم زمان در عراق عجم و آذربایجان مکتب تصوف عاشقانه نیز جایی برای خود یافت و این دو مکتب در اناطولی به هم رسیدند و در قامت مولانای خراسانی رومی و شمس تبریزی تجلی یافت. | عرصهی عرفان و تصوف یکی دیگر از عرصههای پررونق دورهی سلجوقی بود. در تصوف این دوره به نظریه پردازی و بعد مناسکی توجه ویژهای شد. تصوف از زی زهدگرایی صرف رهایی یافت و به متن جامعه آمد. دراین تکامل تقریب بین فقه و شریعت با تصوف به وضوح دیده میشود. روند رو به تزاید این تقریب دورههای پیشین، برجستگی این دوره را نیافته بود. در سایهی بزرگان صوفی دورهی سلجوقی مکتب تصوف خراسان تا سدهها بر تفکر صوفیانه در ایران و اناطولی سایه انداخت، حتی نگرش توحیدی مکتب خراسان بعدها مبنای وحدت وجود ابن عربی شده و ریشه در آن داشت. تصوف دورهی سلجوقی تنها به تصوف شریعتمدار محدود نماند بلکه هم زمان در عراق عجم و آذربایجان مکتب تصوف عاشقانه نیز جایی برای خود یافت و این دو مکتب در اناطولی به هم رسیدند و در قامت مولانای خراسانی رومی و شمس تبریزی تجلی یافت. |