۱۰۶٬۵۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'موسسه' به 'مؤسسه') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'اهل بيت ' به 'اهلبیت ') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==وثاقت و مذهب او== | ==وثاقت و مذهب او== | ||
ولى عدهاى او را متهم كردهاند كه در سالهاى واپسين عمرش دچار تخليط شده بود؛ لذا او را تنها در مورد احاديث پيشينش توثيق كردهاند! يحيى بن سعيد مىگويد: «من از كسى نشنيدهام كه دربارۀ احاديث پيشين او سخنى بگويد». چرا چنين تحولى دربارۀ او رخ داده است؟ ابو قطن از شعبه نقل مىكند كه گفت: «از سه نفر در درون من ترديدى وجود دارد: عطاء بن سائب، يزيد بن ابىزياد و يك نفر ديگر». سبب اين ترديد چيست؟ استاد ما مرحوم [[خویی، سید ابوالقاسم|آيتاللّه خويى رحمهاللّه]] ابتدا روايت او از [[امام سجاد علیهالسلام|امام علىّ بن الحسين عليهالسّلام]] را دربارۀ مسألۀ قضا و قدر آورده و آنگاه فرموده است: «اين روايت دلالت بر تشيع او دارد و توثيقاتى كه از او دربارۀ احاديث پيشين او رسيده و اينكه سپس در هم آميخته و تغيير كرده است، شايد از آن جهت باشد كه او ابتدا از عامه محسوب مىشد و سپس به مكتب | ولى عدهاى او را متهم كردهاند كه در سالهاى واپسين عمرش دچار تخليط شده بود؛ لذا او را تنها در مورد احاديث پيشينش توثيق كردهاند! يحيى بن سعيد مىگويد: «من از كسى نشنيدهام كه دربارۀ احاديث پيشين او سخنى بگويد». چرا چنين تحولى دربارۀ او رخ داده است؟ ابو قطن از شعبه نقل مىكند كه گفت: «از سه نفر در درون من ترديدى وجود دارد: عطاء بن سائب، يزيد بن ابىزياد و يك نفر ديگر». سبب اين ترديد چيست؟ استاد ما مرحوم [[خویی، سید ابوالقاسم|آيتاللّه خويى رحمهاللّه]] ابتدا روايت او از [[امام سجاد علیهالسلام|امام علىّ بن الحسين عليهالسّلام]] را دربارۀ مسألۀ قضا و قدر آورده و آنگاه فرموده است: «اين روايت دلالت بر تشيع او دارد و توثيقاتى كه از او دربارۀ احاديث پيشين او رسيده و اينكه سپس در هم آميخته و تغيير كرده است، شايد از آن جهت باشد كه او ابتدا از عامه محسوب مىشد و سپس به مكتب اهلبیت پيوست»، ولى به نظر مىرسد او از ابتداى امر از خاصه بوده است؛ زيرا كوفى است و در محضر افرادى همچون [[ابن جبير]]، مجاهد، [[عكرمه]]، سلمى و امثال آنان تربيت يافته است؛ اما علت اينكه برخى او را مختلط دانستهاند شايد از آن جهت باشد كه از او نشانههايى از ولايت بروز گرديده بود كه تحمل آن بر بسيارى دشوار بود؛ لذا چنين گمانى دربارۀ او بردند. روايتى كه در گفتار [[خویی، سید ابوالقاسم|مرحوم خويى]] به آن اشارت رفت، حديثى است كه [[ابن بابویه، ابوجعفر، محمد بن علی|مرحوم صدوق]] از عطاء بن سائب از [[امام سجاد علیهالسلام|امام علىّ بن الحسين عليهالسّلام]] روايت كرده است. حضرت فرمود: «اگر در ميان ائمۀ جور و ستم قرار گرفتيد، بر مبناى احكام آنان قضاوت كنيد و عقيدۀ خود را آشكار نسازيد؛ چون كشته خواهيد شد؛ و اگر به احكام ما عمل كرديد، البته براى شما بهتر است». مرحوم صدوق هم او را از مشايخ شمرده است. | ||
وفات [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد عليهالسّلام]] در سال 95 (سال فقهاء) اتفاق افتاد و ابن سائب پس از آن، حدود چهل سال زيست. چون وفات او در سال 136 بود. بدين جهت اين روايت اگر دلالتى بر تشيع او داشته باشد - كه دارد - تشيع او را در سالهاى اول حياتش اثبات مىكند. او يك روايت ديگر هم از زاذان، ابوعمرۀ فارسى كوفى (متوفاى 82) دربارۀ ماجراى يك قضاوت كه اميرمؤمنان عليهالسّلام در زمان خلافت عمر انجام داد، نقل كرده است؛ اين قضاوت دربارۀ امانتى بود كه دو نفر نزد زنى به وديعت گذارده بودند... روايت را حريز بن عبداللّه سجستانى از عطاء بن سائب از زاذان نقل كرده است<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص333-334</ref>. | وفات [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد عليهالسّلام]] در سال 95 (سال فقهاء) اتفاق افتاد و ابن سائب پس از آن، حدود چهل سال زيست. چون وفات او در سال 136 بود. بدين جهت اين روايت اگر دلالتى بر تشيع او داشته باشد - كه دارد - تشيع او را در سالهاى اول حياتش اثبات مىكند. او يك روايت ديگر هم از زاذان، ابوعمرۀ فارسى كوفى (متوفاى 82) دربارۀ ماجراى يك قضاوت كه اميرمؤمنان عليهالسّلام در زمان خلافت عمر انجام داد، نقل كرده است؛ اين قضاوت دربارۀ امانتى بود كه دو نفر نزد زنى به وديعت گذارده بودند... روايت را حريز بن عبداللّه سجستانى از عطاء بن سائب از زاذان نقل كرده است<ref>معرفت، محمدهادی، ج1، ص333-334</ref>. |