۵۳٬۳۲۷
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
كتاب به زبان فارسى و مقدمه آن، در سال 1391ش نوشته شده است. | كتاب به زبان فارسى و مقدمه آن، در سال 1391ش نوشته شده است. | ||
آنچه باعث اهميت كتاب مىشود، آن است كه خسروشاهى، از شاگردان برجسته [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] بوده و مدت 25 سال، ملازم حضور يا در درس و بحث ايشان، حاضر بوده است و طبيعتا حرفها و ناگفتههاى زيادى درباره علامه در سينه خود، دارد كه اين كتاب، به گوشههايى از آن، اشاره مىنمايد | آنچه باعث اهميت كتاب مىشود، آن است كه خسروشاهى، از شاگردان برجسته [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] بوده و مدت 25 سال، ملازم حضور يا در درس و بحث ايشان، حاضر بوده است و طبيعتا حرفها و ناگفتههاى زيادى درباره علامه در سينه خود، دارد كه اين كتاب، به گوشههايى از آن، اشاره مىنمايد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص16</ref>. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
| خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
كتاب با سخن برخى از شاگردان [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] پيرامون ايشان، كه عبارتند از آيات عظام: سيد محمدحسين حسينى تهرانى، مطهرى، حسنزاده آملى، جوادى آملى و مصباح يزدى، آغاز و مطالب در نه فصل، تنظيم شده است. | كتاب با سخن برخى از شاگردان [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] پيرامون ايشان، كه عبارتند از آيات عظام: سيد محمدحسين حسينى تهرانى، مطهرى، حسنزاده آملى، جوادى آملى و مصباح يزدى، آغاز و مطالب در نه فصل، تنظيم شده است. | ||
آنچه در اين كتاب آمده، در واقع نقل تكميلشده بعضى از مصاحبهها و گفتگوهاى اخير ارباب قلم و اصحاب جرائد و صفحاتى از «دفتر خاطرات» خسروشاهى مىباشد و خود ايشان نيز در مقدمه به اين نكته اشاره دارد كه با توجه به مرور ايام و حوادث دوران و فاصله زمانى گفتگوها، بعضى نكات كتاب، شايد تكرارى باشد | آنچه در اين كتاب آمده، در واقع نقل تكميلشده بعضى از مصاحبهها و گفتگوهاى اخير ارباب قلم و اصحاب جرائد و صفحاتى از «دفتر خاطرات» خسروشاهى مىباشد و خود ايشان نيز در مقدمه به اين نكته اشاره دارد كه با توجه به مرور ايام و حوادث دوران و فاصله زمانى گفتگوها، بعضى نكات كتاب، شايد تكرارى باشد <ref>مقدمه، ص11</ref>. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در ابتداى كتاب، بهجاى مقدمهنويسى، از خاطرات مستندى كه بخشى از حديث روزگار درباره [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] است، استفاده شده و ترجيح داده شده است كه سطورى چند از نظرات و آراى بعضى از شاگردان معروف و برجسته و فرهيخته علامه درباره ايشان نقل شود كه هم براى اهل خرد در شناخت علامه مىتواند روشنگر باشد و هم تذكار توضيحى، براى توجه كسانى كه عظمت و مقام علمى - معنوى ايشان را ناديده مىگيرند و گاهى به بهانه «نقد مباحث علمى - فلسفى» با به كار بردن تعبيرات ناشايست، به ساحت ايشان، جفا روا مىدارند | در ابتداى كتاب، بهجاى مقدمهنويسى، از خاطرات مستندى كه بخشى از حديث روزگار درباره [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] است، استفاده شده و ترجيح داده شده است كه سطورى چند از نظرات و آراى بعضى از شاگردان معروف و برجسته و فرهيخته علامه درباره ايشان نقل شود كه هم براى اهل خرد در شناخت علامه مىتواند روشنگر باشد و هم تذكار توضيحى، براى توجه كسانى كه عظمت و مقام علمى - معنوى ايشان را ناديده مىگيرند و گاهى به بهانه «نقد مباحث علمى - فلسفى» با به كار بردن تعبيرات ناشايست، به ساحت ايشان، جفا روا مىدارند <ref>بهجاى مقدمه، ص11</ref>. | ||
بدون ترديد، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] يكى از برجستهترين و شاخصترين شخصيتهاى دينى جهان اسلام در دوران معاصر است كه ابعاد گوناگون علمى و معنوى را در وجود خود متجلى ساخته بود | بدون ترديد، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] يكى از برجستهترين و شاخصترين شخصيتهاى دينى جهان اسلام در دوران معاصر است كه ابعاد گوناگون علمى و معنوى را در وجود خود متجلى ساخته بود <ref>متن كتاب، ص15</ref>. در فصل اول، سؤالاتى مطرح گرديده كه در پاسخ به آنها، گوشههايى از زندگانى و شخصيت علمى علامه، به تصوير كشيده شده است. اين سؤالات پيرامون موضوعات زير مىباشد: تاريخ تولد؛ چگونگى تحصيل؛ شاخه سادات طباطبايى؛ مدارج تحصيلى و زندگى علمى؛ مقام علامه در عرفان و نقش آيتالله قاضى در پرورش و تكامل شخصيت معنوى ايشان؛ نحوه تعامل استاد با شاگردان و برخورد ايشان در جلسه درس؛ ارتباط علامه با قرآن؛ مطرح بودن عرفان و تصوف در مصر؛ اقتضائات و ضرورتهايى كه سبب شد علامه راه و خط مرجعيت را رها كرده و در مسير علوم قرآن و تفسير، گام بردارد؛ روش علامه در تفسير؛ نمونههايى از حالات معنوى - عرفانى و كرامات علامه و... <ref>همان، ص13-60</ref>. | ||
در فصل دوم، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، احياگر نفوس شناخته شده است. نويسنده، معتقد است براى شناخت ابعاد علمى، فرهنگى، عرفانى و معنوى علامه و نقش سازندهاى كه ايشان در تحول و پيدايش و نهضت علمى قرآنى در حوزه علميه قم و تربيت طلاب و احياى نفوس به عهده داشت، بايد دانشمندان و انديشمندان حوزه و اساتيد دانشگاه، در حد توان و امكانات خود و در همايشهاى تخصصى و صرفا علمى - فلسفى، به بحث و بررسى بپردازند؛ وگرنه عظمت ايشان، همچنان ناشناخته خواهد ماند | در فصل دوم، [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]]، احياگر نفوس شناخته شده است. نويسنده، معتقد است براى شناخت ابعاد علمى، فرهنگى، عرفانى و معنوى علامه و نقش سازندهاى كه ايشان در تحول و پيدايش و نهضت علمى قرآنى در حوزه علميه قم و تربيت طلاب و احياى نفوس به عهده داشت، بايد دانشمندان و انديشمندان حوزه و اساتيد دانشگاه، در حد توان و امكانات خود و در همايشهاى تخصصى و صرفا علمى - فلسفى، به بحث و بررسى بپردازند؛ وگرنه عظمت ايشان، همچنان ناشناخته خواهد ماند <ref>همان، ص63-64</ref>. | ||
به باور وى، بدون بررسى و تحقيق و ارزيابى دقيق و عميق، نمىتوان از چگونگى بركات وجودى علامه در عصر ما، در احياى نفوس و از عمق انديشه قرآنى و تفكر فلسفى - عرفانى و محتواى آثار مكتوب آن بزرگوار، آگاه شد | به باور وى، بدون بررسى و تحقيق و ارزيابى دقيق و عميق، نمىتوان از چگونگى بركات وجودى علامه در عصر ما، در احياى نفوس و از عمق انديشه قرآنى و تفكر فلسفى - عرفانى و محتواى آثار مكتوب آن بزرگوار، آگاه شد <ref>همان، ص64</ref>. | ||
در سومين فصل، در معرض تكفير بودن علامه، مورد بحث قرار گرفته و نقش علامه در احياى انديشه فلسفى شيعه و نيز احياى سنت تفسير قرآن در جهان تشيع، مورد ارزيابى قرار گرفته است. نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه و حكمت، پيش از علامه هم بهنحوى در حوزهها مطرح بود؛ يعنى در واقع از زمان ابوعلى سينا تا عصر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و تا دوران [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] و تا امروز، اساتيدى در اين رشته وجود داشتهاند كه آثار ماندگارى هم از آنها بهجاى مانده است؛ اما متأسفانه تدريس «اسفار» [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]توسط علامه، با عكسالعملهاى منفى، حتى تا مرز تكفير، روبهرو شد تا اينكه ايشان مدتى به صلاحديد [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]، آن را متوقف كرد؛ اما با مرور زمان و پيدايش تحولات، بهتدريج گرايشها در حوزه هم تغيير يافت و علامه با توجه به پشتكار و علاقه و احساس مسئوليتى كه در ترويج و تفسير قرآن و تدريس فلسفه در حوزهها احساس مىكرد، به تدريس ادامه داد تاآنكه حكمت و فلسفه در حوزه، جايگاه خود را پيدا كرد | در سومين فصل، در معرض تكفير بودن علامه، مورد بحث قرار گرفته و نقش علامه در احياى انديشه فلسفى شيعه و نيز احياى سنت تفسير قرآن در جهان تشيع، مورد ارزيابى قرار گرفته است. نويسنده به اين نكته اشاره دارد كه فلسفه و حكمت، پيش از علامه هم بهنحوى در حوزهها مطرح بود؛ يعنى در واقع از زمان ابوعلى سينا تا عصر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]و تا دوران [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] و تا امروز، اساتيدى در اين رشته وجود داشتهاند كه آثار ماندگارى هم از آنها بهجاى مانده است؛ اما متأسفانه تدريس «اسفار» [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]توسط علامه، با عكسالعملهاى منفى، حتى تا مرز تكفير، روبهرو شد تا اينكه ايشان مدتى به صلاحديد [[بروجردی، حسین|آيتالله بروجردى]]، آن را متوقف كرد؛ اما با مرور زمان و پيدايش تحولات، بهتدريج گرايشها در حوزه هم تغيير يافت و علامه با توجه به پشتكار و علاقه و احساس مسئوليتى كه در ترويج و تفسير قرآن و تدريس فلسفه در حوزهها احساس مىكرد، به تدريس ادامه داد تاآنكه حكمت و فلسفه در حوزه، جايگاه خود را پيدا كرد <ref>ر.ك: همان، ص86</ref>. | ||
رابطه علامه با مراجع عظام، در فصل چهارم، بررسى شده است. نويسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه علامه با توجه به رسالتى كه بر عهده داشت، از جرگه «مرجعيت» خود را دور نمود تا بتواند به كار صرفا علمى، فرهنگى - تربيتى بپردازد و از غوغاهاى معروف حوزوى، خود را كنار نگه دارد و روى همين اصل، در معارك مربوطه، مطلقا شركت نمىكرد، ولى بااينحال، براى ايجاد وحدت صفوف و رفع كدورتها و سوء تفاهمات، در بين بزرگان، از هيچ تلاشى مضايقه نمىكرد و بلكه آن را يك وظيفه و تكليف شرعى براى خود مىدانست و روى همين اصل، با همه مراجع عظام قم، نجف، مشهد و تهران بدون استثناء، روابط حسنه و صميمانه داشت | رابطه علامه با مراجع عظام، در فصل چهارم، بررسى شده است. نويسنده در اين فصل، به اين نكته اشاره دارد كه علامه با توجه به رسالتى كه بر عهده داشت، از جرگه «مرجعيت» خود را دور نمود تا بتواند به كار صرفا علمى، فرهنگى - تربيتى بپردازد و از غوغاهاى معروف حوزوى، خود را كنار نگه دارد و روى همين اصل، در معارك مربوطه، مطلقا شركت نمىكرد، ولى بااينحال، براى ايجاد وحدت صفوف و رفع كدورتها و سوء تفاهمات، در بين بزرگان، از هيچ تلاشى مضايقه نمىكرد و بلكه آن را يك وظيفه و تكليف شرعى براى خود مىدانست و روى همين اصل، با همه مراجع عظام قم، نجف، مشهد و تهران بدون استثناء، روابط حسنه و صميمانه داشت <ref>همان، ص101</ref>. | ||
در فصل پنجم، به بيان نحوه برخورد علامه در مسائل علمى با روشنفكران و انديشمندان نسل معاصر پرداخته شده | در فصل پنجم، به بيان نحوه برخورد علامه در مسائل علمى با روشنفكران و انديشمندان نسل معاصر پرداخته شده <ref>همان، ص112-125</ref> و در فصل ششم، رابطه علامه با هانرى كربن و سابقه و نحوه آشنايى علامه با ايشان، تشريح گرديده است <ref>همان، ص129-144</ref>. | ||
در هفتمين فصل، به بحث از بعد سياسى در زندگى علامه پرداخته شده است. در اين فصل، به اين نكات اشاره شده است كه علامه، يك فرد سياسى به مفهوم مصطلح امروز نبودند، ولى درباره مسائل مهم داخلى يا خارجى مربوط به مسلمانان و جهان اسلام، اظهار نظر نموده و به تكليف خود، عمل مىكردند. در مورد شركت در مسئله نهضت اسلامى ايران نيز ايشان در آغاز مبارزه روحانيت عليه اقدامات رژيم، اعلاميههاى مشترك مراجع عظام قم را در مورد مسائل سياسى كشور، امضا مىكرد و در چندين اعلاميه، امضاى ايشان، در كنار اسامى آقايان مراجع، آمده است | در هفتمين فصل، به بحث از بعد سياسى در زندگى علامه پرداخته شده است. در اين فصل، به اين نكات اشاره شده است كه علامه، يك فرد سياسى به مفهوم مصطلح امروز نبودند، ولى درباره مسائل مهم داخلى يا خارجى مربوط به مسلمانان و جهان اسلام، اظهار نظر نموده و به تكليف خود، عمل مىكردند. در مورد شركت در مسئله نهضت اسلامى ايران نيز ايشان در آغاز مبارزه روحانيت عليه اقدامات رژيم، اعلاميههاى مشترك مراجع عظام قم را در مورد مسائل سياسى كشور، امضا مىكرد و در چندين اعلاميه، امضاى ايشان، در كنار اسامى آقايان مراجع، آمده است <ref>ر.ك: همان، ص147</ref>. | ||
در فصل هشتم، مجددا به موضوع در معرض تكفير قرار گرفتن علامه، پرداخته شده و اين امر، توضيح بيشترى داده شده است | در فصل هشتم، مجددا به موضوع در معرض تكفير قرار گرفتن علامه، پرداخته شده و اين امر، توضيح بيشترى داده شده است <ref>همان، ص161</ref> و در آخرين فصل نيز مسئله استمرار مخالفتها و هجمهها عليه ايشان، مطرح و پاسخ داده شده است <ref>همان، ص171</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
| خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
در پاورقىها علاوه بر ذكر تاريخ مصاحبهها، توضيحاتى پيرامون برخى از مطالب، ارائه گرديده است. | در پاورقىها علاوه بر ذكر تاريخ مصاحبهها، توضيحاتى پيرامون برخى از مطالب، ارائه گرديده است. | ||
==پانويس == | |||
<references /> | |||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == | ||
مقدمه و متن كتاب. | مقدمه و متن كتاب. | ||
ویرایش