جهانگیرنامه: شرح منظوم زندگانی و جنگ‌های پطر کبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '. '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
خط ۳۷: خط ۳۷:
الف) در متن این اثر، ابیات موقوف‌المعانی به وفور استفاده شده است. ب) شاعر گاه در روایت رخدادهای مختلف،توانایی حفظ ترتیب و توالی را نداشته است و به نظر می‌رسد برخی داستان‌ها دچار انقطاع شده‌اند. به دیگر سخن، رخشان گاه اشاره‌ای جزئی به داستانی می‌کند؛ طوری که خواننده چشم دارد تا ادامۀ داستان را بخواند، اما این انتظار برآورده نمی‌شود تا اینکه شاعر در موقعیتی مقتضی، به شرح و بسط آن داستان نیمه‌تمام می‌پردازد. ج) حشو در متن جهانگیرنامه به دفعات دیده می‌شود که این امر نشان از ضعف رخشان در شاعری دارد. د) رخشان به کرّات فعل «گشت» را در معنای «شد» و فعل «ساخت» را در معنی «کرد» به کار برده است.
الف) در متن این اثر، ابیات موقوف‌المعانی به وفور استفاده شده است. ب) شاعر گاه در روایت رخدادهای مختلف،توانایی حفظ ترتیب و توالی را نداشته است و به نظر می‌رسد برخی داستان‌ها دچار انقطاع شده‌اند. به دیگر سخن، رخشان گاه اشاره‌ای جزئی به داستانی می‌کند؛ طوری که خواننده چشم دارد تا ادامۀ داستان را بخواند، اما این انتظار برآورده نمی‌شود تا اینکه شاعر در موقعیتی مقتضی، به شرح و بسط آن داستان نیمه‌تمام می‌پردازد. ج) حشو در متن جهانگیرنامه به دفعات دیده می‌شود که این امر نشان از ضعف رخشان در شاعری دارد. د) رخشان به کرّات فعل «گشت» را در معنای «شد» و فعل «ساخت» را در معنی «کرد» به کار برده است.


ه) دایرۀ لغات رخشان در سرودن این منظومه محدود است و برخی واژه‌ها و ترکیب‌ها به دفعات و بیش از حد به کار رفته‌اند؛ مانند بیش و کمی، سربه سر، کامگار، بوم و بر، فرزانۀ کامگار و ... . و) در متن کتاب برخی واژه‌ها به شکل نادرست استفاده شده‌اند که این امر نشان از این دارد که شاعر دربارۀ زبان فارسی دانش کافی نداشته است؛ برای نمونه «اعتمید» را به جای «اعتماد» به کار برده است یا «نیز» و «حزیز» را با هم و «حاضر» را با «ناضر»، «همه» را با «سپه» قافیه کرده است. ز) دربارۀ تلفّظ برخی واژه‌ها دوگانگی دیده می‌شود؛ برای مثال واژۀ «توپ» گاه توپ خوانده شده و با «اروپ» هم‌قافیه شده است؛ گاه «توب» خوانده شده و با «خوب» قافیه شده است. ح) به نظر می‌رسد با کارکرد «همی» آشنایی کافی نداشته است و در بعضی مواقع، پس از «همی»، «می» آورده است: همی می‌نمود، همی می‌شدی ... . ط) یکی از مصراع‌های پربسامد در متن جهانگیرنامه «بپیوستم / بپیوندم از گفتۀ باستان» است؛ حال آنکه موضوع منظومه در زمان شاعر قدمت نداشته است و رخشان این مصراع را تحت تأثیر متون حماسی کهن مانند شاهنامۀ فردوسی به کار برده است.
ه) دایرۀ لغات رخشان در سرودن این منظومه محدود است و برخی واژه‌ها و ترکیب‌ها به دفعات و بیش از حد به کار رفته‌اند؛ مانند بیش و کمی، سربه سر، کامگار، بوم و بر، فرزانۀ کامگار و. ... و) در متن کتاب برخی واژه‌ها به شکل نادرست استفاده شده‌اند که این امر نشان از این دارد که شاعر دربارۀ زبان فارسی دانش کافی نداشته است؛ برای نمونه «اعتمید» را به جای «اعتماد» به کار برده است یا «نیز» و «حزیز» را با هم و «حاضر» را با «ناضر»، «همه» را با «سپه» قافیه کرده است. ز) دربارۀ تلفّظ برخی واژه‌ها دوگانگی دیده می‌شود؛ برای مثال واژۀ «توپ» گاه توپ خوانده شده و با «اروپ» هم‌قافیه شده است؛ گاه «توب» خوانده شده و با «خوب» قافیه شده است. ح) به نظر می‌رسد با کارکرد «همی» آشنایی کافی نداشته است و در بعضی مواقع، پس از «همی»، «می» آورده است: همی می‌نمود، همی می‌شدی. ... ط) یکی از مصراع‌های پربسامد در متن جهانگیرنامه «بپیوستم / بپیوندم از گفتۀ باستان» است؛ حال آنکه موضوع منظومه در زمان شاعر قدمت نداشته است و رخشان این مصراع را تحت تأثیر متون حماسی کهن مانند شاهنامۀ فردوسی به کار برده است.


ی) گاه نیز حذف و اضافاتی صورت گرفته است که کلام را از شیوایی دور کرده است؛ برای نمونه در بیت: «همی ای خردمند آموزگار / که گوش نیوشنده زی من بیار»، «که» اضافه است و در مصراع «درآن جنگ مردانه رزم دلیر» واژۀ «دلیر» باید به صورت «دلیرانه» در نظر گرفته شود.
ی) گاه نیز حذف و اضافاتی صورت گرفته است که کلام را از شیوایی دور کرده است؛ برای نمونه در بیت: «همی ای خردمند آموزگار / که گوش نیوشنده زی من بیار»، «که» اضافه است و در مصراع «درآن جنگ مردانه رزم دلیر» واژۀ «دلیر» باید به صورت «دلیرانه» در نظر گرفته شود.