۱۰۶٬۸۲۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه های ' به 'ههای ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
==اندیشه== | ==اندیشه== | ||
داوری اردکانی را می توان از جدی ترین فیلسوفان معاصر دانست؛ شخصیتی که ابداعگر گفتارهای فلسفی و علمی گوناگونی بوده است. وی از شاگردان «سیداحمد فردید» است که گرچه کلیت تفکر استادش را می پذیرد اما زبان او را برای تفکر و اندیشیدن نمی پسندند. در همین حال بسیاری، داوری اردکانی را بسیار متاثر از | داوری اردکانی را می توان از جدی ترین فیلسوفان معاصر دانست؛ شخصیتی که ابداعگر گفتارهای فلسفی و علمی گوناگونی بوده است. وی از شاگردان «سیداحمد فردید» است که گرچه کلیت تفکر استادش را می پذیرد اما زبان او را برای تفکر و اندیشیدن نمی پسندند. در همین حال بسیاری، داوری اردکانی را بسیار متاثر از اندیشههای «مارتین هایدگر» فیلسوف برجسته آلمانی می دانند. او نقدی که «مارتین هایدگر» فیلسوف برجسته آلمانی از «عقلانیت ابزاری»، «علم جدید»، «تکنولوژی» داشته و تکیه او بر تفکر به جای فلسفه را در آثار خویش نشان داده است. در واقع داوری متفکری است که با رجوع خود به هایدگر و سنت فلسفه اسلامی، دست به نقد جدی غرب و الزامات و اقتضائات آن می زند. از طرفی بُعد آنتولوژیک (هستی شناسانه) مباحث داوری در ایران معاصر باعث آن شده از معرفت شناسی به هستی شناسی تمایل پیدا شود و این از اثرات فکر داوری در ایران است.<ref> [https://www.irna.ir/news/84394373/%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AF%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AF%DA%A9%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D8%B3%D9%88%D9%81-%D9%88-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D9 ر.ک: رضا داوری اردکانی؛ فیلسوف و نویسنده سیاست و فرهنگ در ایران؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا)]</ref> | ||
داوری متخلق به فلسفه و آداب آن و مدافع جدی فلسفه است و از هیاهو گریزان است. آثار او پرسش محور است. از نگاه داوری اردکانی مهمترین درماندگی بشر نبود تفکر است و دغدغه او ردیابی همین درماندگی در فلسفه و فرهنگ است. او علیرغم بحث از اندیشه سیاسی به شدت از سیاست عملی و دادن پند و اندرز سیاسی گریزان است. | داوری متخلق به فلسفه و آداب آن و مدافع جدی فلسفه است و از هیاهو گریزان است. آثار او پرسش محور است. از نگاه داوری اردکانی مهمترین درماندگی بشر نبود تفکر است و دغدغه او ردیابی همین درماندگی در فلسفه و فرهنگ است. او علیرغم بحث از اندیشه سیاسی به شدت از سیاست عملی و دادن پند و اندرز سیاسی گریزان است. |