۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'آیتالله' به 'آیتالله ') |
جز (جایگزینی متن - 'محقق خوانسارى' به 'محقق خوانسارى ') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
نويسنده، در مباحث اصول، از مشتق تا مبحث برائت را از محضر آیتالله بروجردى(ره) بهره برده است، اما به جهت تكميل مباحث اصولى كتاب، مباحث مقدم بر مشتق و متأخر از برائت تا آخر مبحث اجتهاد و تقليد را از كتاب«الحاشية على كفاية الاصول»(تقريرات درس آیتالله بروجردى در بروجرد، به قلم شيخ بهاء الدين حجتى بروجردى)، به مباحث كتاب افزوده است. | نويسنده، در مباحث اصول، از مشتق تا مبحث برائت را از محضر آیتالله بروجردى(ره) بهره برده است، اما به جهت تكميل مباحث اصولى كتاب، مباحث مقدم بر مشتق و متأخر از برائت تا آخر مبحث اجتهاد و تقليد را از كتاب«الحاشية على كفاية الاصول»(تقريرات درس آیتالله بروجردى در بروجرد، به قلم شيخ بهاء الدين حجتى بروجردى)، به مباحث كتاب افزوده است. | ||
يكى از شيوههاى تحقيقى آیتالله بروجردى(ره) اين بوده است كه مباحث علمى را ريشهيابى و تطور هر مسئله را در طى قرنها بررسى مىكردهاند؛ بهعنوان مثال دليل انسداد را بر مسلك متأخرين، از محقق خوانسارى مخصوصاً شيخ و محقق خراسانى و نيز به مسلك بزرگانى كه قبل از محقق خوانسارى متعرض اين دليل شده بيان نمودهاند و در نهايت حجيت خبر واحد را اثبات كردهاند، نه حجيت مطلق ظن را. | يكى از شيوههاى تحقيقى آیتالله بروجردى(ره) اين بوده است كه مباحث علمى را ريشهيابى و تطور هر مسئله را در طى قرنها بررسى مىكردهاند؛ بهعنوان مثال دليل انسداد را بر مسلك متأخرين، از [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|محقق خوانسارى]] مخصوصاً شيخ و محقق خراسانى و نيز به مسلك بزرگانى كه قبل از [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|محقق خوانسارى]] متعرض اين دليل شده بيان نمودهاند و در نهايت حجيت خبر واحد را اثبات كردهاند، نه حجيت مطلق ظن را. | ||
ايشان با تسلطى كه بر اصول داشتند و حتى صاحب ابتكاراتى نيز در آن بودهاند، در مقام استنباط، بسيار اندك به اصول عمليه تمسك مىكردند و علت اين استغنا از تمسك به اصول عمليه، تخصص كامل ايشان در فهم روايات و دقتى بود كه در آنها به كار مىبردند و حسن سليقهاى بود كه در رفع تعارض بين اخبار متعارض داشتند. در عين حال به علم اصول و نياز فقيه به آن بسيار تأكيد داشتند و دليل آن حاشيه مفصل و دقيق و عميقى است كه بر كفايه استادشان مرقوم فرمودهاند. | ايشان با تسلطى كه بر اصول داشتند و حتى صاحب ابتكاراتى نيز در آن بودهاند، در مقام استنباط، بسيار اندك به اصول عمليه تمسك مىكردند و علت اين استغنا از تمسك به اصول عمليه، تخصص كامل ايشان در فهم روايات و دقتى بود كه در آنها به كار مىبردند و حسن سليقهاى بود كه در رفع تعارض بين اخبار متعارض داشتند. در عين حال به علم اصول و نياز فقيه به آن بسيار تأكيد داشتند و دليل آن حاشيه مفصل و دقيق و عميقى است كه بر كفايه استادشان مرقوم فرمودهاند. |
ویرایش