۱۰۶٬۷۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ماهیت معرفت عرفانی''' تألیف مسعود | '''ماهیت معرفت عرفانی''' تألیف [[اسماعیلی، مسعود|مسعود اسماعیلی]]؛ این کتاب مهمترین مساله از مسائل فلسفه عرفان است؛ فلسفه عرفان دانشی بینا رشتهای محسوب می شود که با نگاه فلسفی و عقلی به معرفتهای عرفانی، تجارب عرفانی و علوم دیگری که در بستر عرفان پرورده میشوند مانند اخلاق عرفان میپردازد. ماهیت معرفت عرفانی به دنبال سنخ، ماهیت و چیستی، شناخت عرفانی را مشخص کند. در این رابطه فلاسفه غربی و عارفان در عرفان نظری و فیلسوفان از همان ابتدا تا کنون نظراتی را ارائه کردهاند که کتاب حاضر جامع مهمترین نظریات در غرب و فضای اسلامی است. البته در این اثر علاوه بر توصیف نظریات مختلف، نقد و نظر نیز ارائه شده و گاهی برای ارائه یک نظریه نو راهگشایی هم شده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
نویسنده به تعریف برخی از مفاهیم، اصطلاحات و واژگان فنی میپردازد كه با بحث معرفت عرفانى و تجربۀ عرفانى (در دو محيط فكرى اسلامى وغربى) ارتباط وثیق دارند. وی مهمترین ویژگی و ملاک عام در تعريف معرفت عرفانى نزد عارفان پيش از ابن عربی و برخی از عارفان مکتب وى را برشمرده و با بررسى ديدگاههاى ياد شده از عارفان در تعریف معرفت عرفانی از نگاه عارفان چنین میگوید: | نویسنده به تعریف برخی از مفاهیم، اصطلاحات و واژگان فنی میپردازد كه با بحث معرفت عرفانى و تجربۀ عرفانى (در دو محيط فكرى اسلامى وغربى) ارتباط وثیق دارند. وی مهمترین ویژگی و ملاک عام در تعريف معرفت عرفانى نزد عارفان پيش از ابن عربی و برخی از عارفان مکتب وى را برشمرده و با بررسى ديدگاههاى ياد شده از عارفان در تعریف معرفت عرفانی از نگاه عارفان چنین میگوید: | ||
«معرفت عرفانى، شناختى است غير اكتسابى و وهبى كه با حصول استعداد نفس از طريق رعايت تقوا، مجاهده و سلوك عملى حاصل مى شود.» | «معرفت عرفانى، شناختى است غير اكتسابى و وهبى كه با حصول استعداد نفس از طريق رعايت تقوا، مجاهده و سلوك عملى حاصل مى شود.» | ||
او در ادامه یادآور میشود که اصطلاح تجربه و تجربۀ عرفانى در دو فضای اسلامی و غربی از وازگان كليدى بحث ماهيت معرفت عرفانى محسوب مى شود. اين اصطلاح در فضاى فكرى اسلامى به عنوان امرى عرفانى است كه در بستر وبر پايۀ دين قابل طرح است.<ref> ر.ک: شریعتنیا، زینب ص233</ref> | او در ادامه یادآور میشود که اصطلاح تجربه و تجربۀ عرفانى در دو فضای اسلامی و غربی از وازگان كليدى بحث ماهيت معرفت عرفانى محسوب مى شود. اين اصطلاح در فضاى فكرى اسلامى به عنوان امرى عرفانى است كه در بستر وبر پايۀ دين قابل طرح است.<ref> ر.ک: شریعتنیا، زینب ص233</ref> | ||
- بخش دوم: ماهيت معرفت عرفانى از ديدگاه انديشمندان غربى: | - بخش دوم: ماهيت معرفت عرفانى از ديدگاه انديشمندان غربى: | ||
این باب مشتمل بر پنج فصل است. فصل اول به بيان احساس و عاطفه به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانی، فصل دوم به بيان عاطفه و شناخت به مثابۀ معرفت عرفانى، فصل سوم به بیان تناظر معرفت عرفانی با ادراک حسی، فصل چهارم به بیان ساختگرایی در معرفت عرفانى و فصل پنجم به بيان يافت مستقيم و اتحادى به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانى سخن | این باب مشتمل بر پنج فصل است. فصل اول به بيان احساس و عاطفه به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانی، فصل دوم به بيان عاطفه و شناخت به مثابۀ معرفت عرفانى، فصل سوم به بیان تناظر معرفت عرفانی با ادراک حسی، فصل چهارم به بیان ساختگرایی در معرفت عرفانى و فصل پنجم به بيان يافت مستقيم و اتحادى به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانى سخن | ||
به میان آورده است.<ref> ر.ک: شریعتنیا، زینب ص234-235</ref> | به میان آورده است.<ref> ر.ک: شریعتنیا، زینب ص234-235</ref> | ||
- بخش سوم: ماهیت معرفت عرفانی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی: | - بخش سوم: ماهیت معرفت عرفانی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی: | ||
اين باب به دو فصل تقسيم شده است. فصل اول به علم ارتسامى به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانى و فصل دوم به علم حضورى و بى واسطه به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانى میپردازد. | اين باب به دو فصل تقسيم شده است. فصل اول به علم ارتسامى به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانى و فصل دوم به علم حضورى و بى واسطه به مثابۀ ماهيت معرفت عرفانى میپردازد. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۹: | ||
==روش کتاب== | ==روش کتاب== | ||
روش نویسنده در اين اثر تلفيقى است. به اين معنا كه نويسنده در القاى مطالب از روش توصيف، استدلالى - تحليلى بهره جسته و بعد از طرح موضوع در هرجا به تناسب موضوع از كلمات حكیمان و عارفان مسلمان و گاهی روايات و اشعار براى تعميق و تبيين بيشتر مباحٹ کمک گرفته است و همین امر باعث شده که مطالعۀ کتاب ملال آور نباشد. | روش نویسنده در اين اثر تلفيقى است. به اين معنا كه نويسنده در القاى مطالب از روش توصيف، استدلالى - تحليلى بهره جسته و بعد از طرح موضوع در هرجا به تناسب موضوع از كلمات حكیمان و عارفان مسلمان و گاهی روايات و اشعار براى تعميق و تبيين بيشتر مباحٹ کمک گرفته است و همین امر باعث شده که مطالعۀ کتاب ملال آور نباشد. | ||
نویسنده درصدد بیان مبادی، مباحث ضروری و مقدماتی، تبیین و تجزيه و تحلیل آنهاست نه اثبات گزارهها. روش اصلی وی در داوری، روشهای عقلی از سنخ روش هاى مرسوم در فلسفة عرفان و معرفت شناسى عرفانى است.<ref> ر.ک: شریعتنیا، زینب ص237</ref> | نویسنده درصدد بیان مبادی، مباحث ضروری و مقدماتی، تبیین و تجزيه و تحلیل آنهاست نه اثبات گزارهها. روش اصلی وی در داوری، روشهای عقلی از سنخ روش هاى مرسوم در فلسفة عرفان و معرفت شناسى عرفانى است.<ref> ر.ک: شریعتنیا، زینب ص237</ref> | ||