پرش به محتوا

حکومت کرمانشاهان؛ منتخبی از اسناد عبدالحسین میرزا فرمانفرما(21-1320ق): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می دانند' به 'می‌دانند'
جز (جایگزینی متن - 'ه های ' به 'ه‌های ')
جز (جایگزینی متن - 'می دانند' به 'می‌دانند')
خط ۲۹: خط ۲۹:


==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
اسناد منتشر شده در جلد اول این مجموعه، اسناد حکومت اول عبدالحسین میرزا فرمانفرما در کرمانشاه در 1323-1320 ق است. وقایع این حکومت در کتاب زندگی نامه وی تحت عنوان «زمانه و کارنامه سیاسی و اجتماعی عبدالحسین فرمانفرما» شرح داده شده است. فرمانفرما طی زندگانی و مشاغل وزاریی و حکومتی خود بایگانی مرتبی از اسناد داشت. در سال 1383 که زندگی نامه وی در دست تدوین بود این اسناد هنوز یافت نشده بود و از فرزندان او که حیات داشتند پرس و جو می شد و ایشان عقیده داشتند که فرنفرما اسنادش را از بین برده است. بنابراین زندگی نامه‌ی فرمانفرما بر اساس اسناد موجود در بایگانی وزارت خارجه‌ی ایران و نامه هایی که با دولت رد و بدل می‌کرد تهیه شد. در 1388 دکتر صبار فرمانفرما مائیان یکی از پسران اون فوت شد، چند صندوق سند در زیرزمین خانه‌ی وی پیدا شد که متاسفانه آفت زمانه مقدار زیادی از آن‌ها را از بین برده بود. آنچه قابل استفاده بود، توسط بازماندگان ایشان به مجلس شورای اسلامی اهدا و اسکن شد و اکنون برای عموم قابل استفاده است. البته اگر هنگام نگارش زندگی نامه‌ی ایشان دسترسی به این اسناد بود، مطمئنا کتاب بسیار جامع تر بود. فرمانفرما داماد مظفرالدین شاه بود، ولی رابطه‌ی خوبی با شاه نداشت. توطئه‌ی عده‌ای از درباریان موجب تبعیدش به عراق شد که تقریبا سه سال به طول انجامید. وقتی که بالاخره شاه اجازه‌ی مراجعت وی را به تهران داد ولی او نیامد و به حکومت کرمانشاه مأمور گشت. بنابراین فرمانفرما در این مأموریت از موقعیت چندان محکمی برخورار نبود. یک بار که تقاضای سوار از تبریز کرد، تا هرچه زودتر مشغول خدمت شود، شاه جواب نوشت: «امکان ندارد...». این اسناد شامل عرایض و گزارش هایی است که به حاکم نوشته می شد که هم جنبه‌ی خصوصی، شخصی، عمومی و دسته جمعی داشت. بسیاری اوقات نویسنده‌ی نامه یا عریضه مشخص نیست یا مهر و امضا خوانا نیست یا نامه فاقد مهر و امضاء است. عرایض شامل انواع شکایات از اجحاف، خشونت، درگیری یا تقاضای احقاق حق و یا تقاضای رجوع کار و ادامه‌ی مستمری است. گزارشات نیز توضیح وقایع یا توصیف شرایط محل است. تقریبا یک سوم یا بیشتر مکاتبات فاقد تاریخ اند. سبک نگارش بسیاری از نامه ها نارسا و ابتدایی است. چون نویسنده یا کم سواد بوده، یا فارسی زبان اصلی او نبوده. تعدادی هم توسط شخص دیگری نوشته شده است. به طور کلی این مکاتبات یک طرفه و خطاب به حاکم است. از جوابیه‌ی نامه ها و یا دستورات فرمانفرما اطلاعی در دست نیست. فقط از فحوای نامه ها گاه می‌توان به اوامر او پی برد. لحن عرایض به طور مرسوم توأم با خضوع، خشوع، اغراق، اظهار عبودیت و چاکری است که لزوما نشانه‌ی تمکین و اطاعت از حکومت نیست. البته افرادی که با این نوع اسناد آشنایی دارند می دانند که دنبال کردن یک ماجرا همیشه مقدور نیست، چون بسیاری اوقات فقط مقداری از مکاتبات باقی مانده است و پایان ماجرا روشن نیست. البته این امکان هم هست که آنچه گزارش شده، صحت نداشته و براساس دشمنی و قرض یا اطلاعات نادرست نوشت شده است. گاه اطلاعاتی ضد و نقیض به حاکم می رسید. البته به طوری که از این اسناد مستفاد می گردد، حاکم راپرت چی هایی داشت که او را از جریانات مطلع می‌کردند. تلگراف چی ها هم گاه اطلاعات می رساندند و یا از آن‌ها درباره‌ی وضع سوال می شد.
اسناد منتشر شده در جلد اول این مجموعه، اسناد حکومت اول عبدالحسین میرزا فرمانفرما در کرمانشاه در 1323-1320 ق است. وقایع این حکومت در کتاب زندگی نامه وی تحت عنوان «زمانه و کارنامه سیاسی و اجتماعی عبدالحسین فرمانفرما» شرح داده شده است. فرمانفرما طی زندگانی و مشاغل وزاریی و حکومتی خود بایگانی مرتبی از اسناد داشت. در سال 1383 که زندگی نامه وی در دست تدوین بود این اسناد هنوز یافت نشده بود و از فرزندان او که حیات داشتند پرس و جو می شد و ایشان عقیده داشتند که فرنفرما اسنادش را از بین برده است. بنابراین زندگی نامه‌ی فرمانفرما بر اساس اسناد موجود در بایگانی وزارت خارجه‌ی ایران و نامه هایی که با دولت رد و بدل می‌کرد تهیه شد. در 1388 دکتر صبار فرمانفرما مائیان یکی از پسران اون فوت شد، چند صندوق سند در زیرزمین خانه‌ی وی پیدا شد که متاسفانه آفت زمانه مقدار زیادی از آن‌ها را از بین برده بود. آنچه قابل استفاده بود، توسط بازماندگان ایشان به مجلس شورای اسلامی اهدا و اسکن شد و اکنون برای عموم قابل استفاده است. البته اگر هنگام نگارش زندگی نامه‌ی ایشان دسترسی به این اسناد بود، مطمئنا کتاب بسیار جامع تر بود. فرمانفرما داماد مظفرالدین شاه بود، ولی رابطه‌ی خوبی با شاه نداشت. توطئه‌ی عده‌ای از درباریان موجب تبعیدش به عراق شد که تقریبا سه سال به طول انجامید. وقتی که بالاخره شاه اجازه‌ی مراجعت وی را به تهران داد ولی او نیامد و به حکومت کرمانشاه مأمور گشت. بنابراین فرمانفرما در این مأموریت از موقعیت چندان محکمی برخورار نبود. یک بار که تقاضای سوار از تبریز کرد، تا هرچه زودتر مشغول خدمت شود، شاه جواب نوشت: «امکان ندارد...». این اسناد شامل عرایض و گزارش هایی است که به حاکم نوشته می شد که هم جنبه‌ی خصوصی، شخصی، عمومی و دسته جمعی داشت. بسیاری اوقات نویسنده‌ی نامه یا عریضه مشخص نیست یا مهر و امضا خوانا نیست یا نامه فاقد مهر و امضاء است. عرایض شامل انواع شکایات از اجحاف، خشونت، درگیری یا تقاضای احقاق حق و یا تقاضای رجوع کار و ادامه‌ی مستمری است. گزارشات نیز توضیح وقایع یا توصیف شرایط محل است. تقریبا یک سوم یا بیشتر مکاتبات فاقد تاریخ اند. سبک نگارش بسیاری از نامه ها نارسا و ابتدایی است. چون نویسنده یا کم سواد بوده، یا فارسی زبان اصلی او نبوده. تعدادی هم توسط شخص دیگری نوشته شده است. به طور کلی این مکاتبات یک طرفه و خطاب به حاکم است. از جوابیه‌ی نامه ها و یا دستورات فرمانفرما اطلاعی در دست نیست. فقط از فحوای نامه ها گاه می‌توان به اوامر او پی برد. لحن عرایض به طور مرسوم توأم با خضوع، خشوع، اغراق، اظهار عبودیت و چاکری است که لزوما نشانه‌ی تمکین و اطاعت از حکومت نیست. البته افرادی که با این نوع اسناد آشنایی دارند می‌دانند که دنبال کردن یک ماجرا همیشه مقدور نیست، چون بسیاری اوقات فقط مقداری از مکاتبات باقی مانده است و پایان ماجرا روشن نیست. البته این امکان هم هست که آنچه گزارش شده، صحت نداشته و براساس دشمنی و قرض یا اطلاعات نادرست نوشت شده است. گاه اطلاعاتی ضد و نقیض به حاکم می رسید. البته به طوری که از این اسناد مستفاد می گردد، حاکم راپرت چی هایی داشت که او را از جریانات مطلع می‌کردند. تلگراف چی ها هم گاه اطلاعات می رساندند و یا از آن‌ها درباره‌ی وضع سوال می شد.


کرمانشاه در غربی ترین نقطه‌ی ایران قرار دارد و از شمال به کردستان، از شرق به همدان، از جنوب به لرستان و پشتکوه (ایلام) و از غرب به عراق - که در آن وقت جزء قلمرو عثمانی بود - محدود می شود.
کرمانشاه در غربی ترین نقطه‌ی ایران قرار دارد و از شمال به کردستان، از شرق به همدان، از جنوب به لرستان و پشتکوه (ایلام) و از غرب به عراق - که در آن وقت جزء قلمرو عثمانی بود - محدود می شود.