۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن ها ' به 'نها ') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
رویارویی ایرانیان با تمدن جدید غرب که جدی ترین آن جنگ های ایران و روس بود ساختارهای سنتی ایران را با چالشی عظیم مواجه کرد. کشور با مسائلی روبرو شد که در تاریخ آن سابقه نداشت. از همان زمان نخبگان و گروه های مختلف جامعه در صدد پاسخگویی به این | رویارویی ایرانیان با تمدن جدید غرب که جدی ترین آن جنگ های ایران و روس بود ساختارهای سنتی ایران را با چالشی عظیم مواجه کرد. کشور با مسائلی روبرو شد که در تاریخ آن سابقه نداشت. از همان زمان نخبگان و گروه های مختلف جامعه در صدد پاسخگویی به این بحرانها برآمدند. تلاش برای رویارویی با این تمدن و نحوه اخذ آن منجر به فراهم آمدن رویکردها و جریانات فراوان در جامعه شد. اصلاحات عباس میرزا، امیرکبیر و سپهسالار پاسخ جریان حاکم بود که در صدد توسعه از بالا بودند؛ اما با ناکام ماندن این اصلاحات و بر اثر عوامل دیگر انقلاب مشروطه رخ داد. این انقلاب سعی کرد پاسخی متناسب با این مسائل و بحرانها ارائه دهد. با استقرار حکومت مشروطه تلاش برای برپایی حکومت مقتدر آغاز شد، اما از همان ابتدا این انقلاب با بحران هایی مواجه شد که هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی در آن نقش داشتند. این بحرانها مانع برقراری حکومت مقتدر و متمرکز توسط وثوق الدوله مطرح شد و در سراسر دوران سه ساله نیابت ناصرالملک برای برپایی چنین حکومتی تلاش هایی صورت گرفت. با آغاز جنگ جهانی اول و بحران هایی که حاصل این جنگ بود گروهی از نخبگان و جریانهای سیاسی جامعه راه پایان دادن به این بحرانها را ظهور حکومتی مستبد و مقتدر دانستند. در دورهی دوم وثوق الدوله تا حدودی به این هدف جامهی عمل پوشانده شد اما با برکناری وثوق الدوله ناکام ماند. به همین دلیل مطبوعات این جریان سعی کردند ضمن ناکارآمد دانستن نظام مشروطه و خطر تجزیهی ایران، زمینه را برای روی کار آمدن چنین دیکتاتوری فراهم آورند؛ اما بخش اعظم جریانهای سیاسی جامعه کماکان به نظام مشروطه و آرمانهای آن وفادار ماندند. البته این به معنای مخالفت با حکومت مقتدر و مرکزی نبود بلکه آنها در عین حال که از اقتدار و تمرکز حکومت حمایت میکردند مخالف استبداد و دیکتاتوری بودند و این مسائل را در مطبوعات ارگانهای خود انعکاس دادند. هرچند که جریان حامی استبداد منور توانست با قدرت گیری رضاخان جایگاه خود را تثبیت کند و با گفتار غالب نوسازی تبدیل شود. از آنجایی که مطبوعات در این دوران بازتاب دهنده فضای حاکم بر فکر و عمل جامعه بودند و نمایندگان دو جریان مذکور در این حوزه بسیار فعال بودند، بنابراین ناگزیر به شناخت آنها هستیم.<ref> ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |