۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن ها ' به 'نها ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت های ' به 'تهای ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
چهره های بزرگ و بزرگوار تاریخ بر دو گونه هستند: آنان که میهمان تاریخ هستند؛ و آنان که تاریخ را میهمان خود میکنند. آن که به میهمانی تاریخ آمده است؛ مثل همهی میهمان ها، جایگاه «خود» را جستجو میکند و به نگاه و رفتار و کردار و قضات و توجه میزبان (در اینجا تاریخ) می اندیشد و مشغول است؛ و کارش در این «به خود اندیشی» و توجه به «خود»، گاه تا مرز بی اعتنایی های خسران بار به منافع و مصالح «قوم» پیش می رود. اما آن که تاریخ را میهمان خود میکند، به تنها چیزی که نمی اندیشد، «خود» و «قضاوت تاریخ» دربارهی خود است. انبیا و اولیا همان بزرگانی هستند که تاریخ میهمان آنها است. آنها قبل از شکستن بت ها و درهم شکستن قدرت طاغوت ها، بت «خود» را شکسته اند؛ و از همین رو است که به «قضاوت تاریخ» دربارهی خود کاری ندارند؛ رسالتی بر دوش خویش احساس میکنند و به انجام رساندن آن را وظیفه و «تکلیف» خویش می دانند. امام خمینی از این قبیله بود. تصور دورانی که امام خمینی قیام کرد و نبض سیاست (و بلکه جهان) را در دست گرفت، برای نسل امروز دشوار است. آن روز، پدیدهی فضایی مجازی و شبکه های ماهواره ای وجود نداشت که در کمتر از چشم به هم زدنی عکس و خبر و تحلیل و تفسیر و نظر و عقیده از این سوی دنیا به آن سو، و از هرکس به هرکس برسد. به جز این، فضای حوزه های علمیه در آن روزگار، گاه خواندن و داشتن روزنامه های معمولی و کتاب های خارج از چاچوب نیازهای حوزوی را بر نمی تافت. رهبران سیاسی در کارشان، از چرخهی تعریف شدهی اخبار و اطلاعات، تحلیل و راهبردپردازی، پیش بینی و آینده نگری و نظریه پردازی در دورن احزاب و یا در نهادهای دولتی بهره می برند. اما در زندگی سیاسی امام خمینی (ره) نه حزب و گروه و سازمان سیاسی ای وجود دارد، و نه حلقهی مشاوران و ساز و کار و سامانه متعارف پشتیبانی خبری و اطلاعاتی. در چنین اوضاع و احوالی و با چنان شرایطی، خمینی مناسبات سیاسی داخلی و معادلات پیچیده منطقه ای را به خوبی می شناسد و تحلیل میکند و با شناخت دقیق شرایط و آگاهی از | چهره های بزرگ و بزرگوار تاریخ بر دو گونه هستند: آنان که میهمان تاریخ هستند؛ و آنان که تاریخ را میهمان خود میکنند. آن که به میهمانی تاریخ آمده است؛ مثل همهی میهمان ها، جایگاه «خود» را جستجو میکند و به نگاه و رفتار و کردار و قضات و توجه میزبان (در اینجا تاریخ) می اندیشد و مشغول است؛ و کارش در این «به خود اندیشی» و توجه به «خود»، گاه تا مرز بی اعتنایی های خسران بار به منافع و مصالح «قوم» پیش می رود. اما آن که تاریخ را میهمان خود میکند، به تنها چیزی که نمی اندیشد، «خود» و «قضاوت تاریخ» دربارهی خود است. انبیا و اولیا همان بزرگانی هستند که تاریخ میهمان آنها است. آنها قبل از شکستن بت ها و درهم شکستن قدرت طاغوت ها، بت «خود» را شکسته اند؛ و از همین رو است که به «قضاوت تاریخ» دربارهی خود کاری ندارند؛ رسالتی بر دوش خویش احساس میکنند و به انجام رساندن آن را وظیفه و «تکلیف» خویش می دانند. امام خمینی از این قبیله بود. تصور دورانی که امام خمینی قیام کرد و نبض سیاست (و بلکه جهان) را در دست گرفت، برای نسل امروز دشوار است. آن روز، پدیدهی فضایی مجازی و شبکه های ماهواره ای وجود نداشت که در کمتر از چشم به هم زدنی عکس و خبر و تحلیل و تفسیر و نظر و عقیده از این سوی دنیا به آن سو، و از هرکس به هرکس برسد. به جز این، فضای حوزه های علمیه در آن روزگار، گاه خواندن و داشتن روزنامه های معمولی و کتاب های خارج از چاچوب نیازهای حوزوی را بر نمی تافت. رهبران سیاسی در کارشان، از چرخهی تعریف شدهی اخبار و اطلاعات، تحلیل و راهبردپردازی، پیش بینی و آینده نگری و نظریه پردازی در دورن احزاب و یا در نهادهای دولتی بهره می برند. اما در زندگی سیاسی امام خمینی (ره) نه حزب و گروه و سازمان سیاسی ای وجود دارد، و نه حلقهی مشاوران و ساز و کار و سامانه متعارف پشتیبانی خبری و اطلاعاتی. در چنین اوضاع و احوالی و با چنان شرایطی، خمینی مناسبات سیاسی داخلی و معادلات پیچیده منطقه ای را به خوبی می شناسد و تحلیل میکند و با شناخت دقیق شرایط و آگاهی از ظرفیتهای جامعه، به پا می خیزد؛ و حاکمیتی را که پشتیبانی تمام قدرتهای روزگار را در پشت سر خویش دارد، نا گه گیر و مستاصل، و حامیان خارجی اش را با همه توان و امکانات و سازمانهای اطلاعاتی عریض و طویلشان، تسلیم اراده و خرد و هوش و تدبیر خویش می شازد. پدیدهی خمینی، تمثل «اتقوا الله و یعلمکم الله» و «و یجعل لکم نورا تمشون به» بود. او با «تبر ابراهیم» و «عصای موسی» و «نفس قدسی عیسی» بتهای طاغوتی را شکست؛ و سحر سحرهی فرعونی را باطل کرد؛ و در کالبدهای افسرده روحی تازه دمید. این کتاب برای عارفان، درس توحید؛ و برای عابدان، درس عبودیت و اخلاق و خودسازی؛ و برای مصلحان و مبارزان، علم مبارزه و سیاست همراه با دیانت است. نام این کتاب، گرته برداری از فواتح برخی از سورقرآنی است که بر رمزهای نهفته در آیات دلالت دارد؛ و در این جا رموز ذاتی یک رهبر دینی و سیاسی است. از دیگر سو، یکی از ویژگی های الف و لام، تعریف است؛ معرفی کننده و شناساننده؛ و در این جا معرف خمینی.<ref> [https://www.historylib.com/books/2260 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |