۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اند.' به 'هاند.') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می دهد' به ' میدهد') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''سنتگرایی بازتابی: مبانی جامعهشناسی سیاسی ایران (عصر قاجار)''' تألیف کرامتالله راسخ؛ این پژوهش نشان | '''سنتگرایی بازتابی: مبانی جامعهشناسی سیاسی ایران (عصر قاجار)''' تألیف کرامتالله راسخ؛ این پژوهش نشان میدهد که مناسبات اجتماعی ایران برای تحول جامعهی سنتی ایران به جامعهی مدنی با سرمشق گرفتن از غرب مناسب نبوده است. تحول حقوقی انجام شده مناسب با زایش عنصر شهروند با حقوق و وظایف مشخص نبوده است و مردم کشور هم چنان همان شاخص های حقوقی افراد مکلف و رعیتهای موظف در جوامع ماقبل سرمایه داری را داشتهاند... | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
جوامع خاورمیانه، از جمله ایران، بدون شک در دو قرن گذشته شاهد تحولاتی بوده، لیکن محتوا و حتی شکل این تغییرات با دگرگونیهای بنیادین غرب فرق داشته است. تحولات غربی با درکی متفاوت از زمان شروع شد و جهت گیری آن به سمت آینده بود، ضمن آن که مناسبات موجود را نقد و حتی نفی میکرد، در حالی که تغییرات در جوامع خاورمیانه جهت گیری متفاوتی داشت. این جهت گیری نه فقط با درک متفاوت از زمان همراه نبود، بلکه در مواردی در صدد احیای گذشته بر می آمد. عموم، عمومی و حوزهی عمومی با اشراف، دربار و روحانیون عموم مردم را نمایندگی میکردند و حوزهی عمومی همان حوزهی عمومی نمایندگی باقی ماند. حتی امروز نیز نمی توان از حوزهی عمومی به معنای غربی آن در ایران و دیگر جوامع خاورمیانه سخن گفت. طبقهی متوسط در حال شکل گیری و گروه بزرگ تحصیل کردگان ایرانی در عصر پهلولی نیز نتوانستند حوزهی عمومی سیاسی خاص خود را تشکیل دهند و خود را نمایندگی کنند. آنها نیز نمایندگی شدند... | جوامع خاورمیانه، از جمله ایران، بدون شک در دو قرن گذشته شاهد تحولاتی بوده، لیکن محتوا و حتی شکل این تغییرات با دگرگونیهای بنیادین غرب فرق داشته است. تحولات غربی با درکی متفاوت از زمان شروع شد و جهت گیری آن به سمت آینده بود، ضمن آن که مناسبات موجود را نقد و حتی نفی میکرد، در حالی که تغییرات در جوامع خاورمیانه جهت گیری متفاوتی داشت. این جهت گیری نه فقط با درک متفاوت از زمان همراه نبود، بلکه در مواردی در صدد احیای گذشته بر می آمد. عموم، عمومی و حوزهی عمومی با اشراف، دربار و روحانیون عموم مردم را نمایندگی میکردند و حوزهی عمومی همان حوزهی عمومی نمایندگی باقی ماند. حتی امروز نیز نمی توان از حوزهی عمومی به معنای غربی آن در ایران و دیگر جوامع خاورمیانه سخن گفت. طبقهی متوسط در حال شکل گیری و گروه بزرگ تحصیل کردگان ایرانی در عصر پهلولی نیز نتوانستند حوزهی عمومی سیاسی خاص خود را تشکیل دهند و خود را نمایندگی کنند. آنها نیز نمایندگی شدند... | ||
نتیجه کلی حاصل از این پژوهش نشان | نتیجه کلی حاصل از این پژوهش نشان میدهد که مناسبات اجتماعی ایران برای تحول جامعهی سنتی ایران به جامعهی مدنی با سرمشق گرفتن از غرب مناسب نبوده است. تحل حقوقی انجام شده مناسب با زایش عنصر شهروند با حقوق و وظایف مشخص نبوده است و مردم کشور هم چنان همان شاخص های حقوقی افراد مکلف و رعیتهای موظف در جوامع ماقبل سرمایه داری را داشتهاند. جامعهی مدنی به منظور نمایندگی مصالح و منافع طبقات اجتماعی و در نهایت عموم شکل نگرفت، در نتیجه زمینهی جدایی دولت از جامعه فراهم نشد و جامعهی جماعتی هم چنان در قیمومیت حوزهی سیاسی و جلوهی آن حاکم سیاسی مستبد - باقی ماند. جامعهی جماعیت متشکل از گروههای ذی نغوذ تشکیل شد؛ گروههایی که منافع و مصالحی خاص را نمایندگی میکردند. در نهایت این مناسبات الزاما به نوع دیگری از تحول انجامید که در اینجا از آن با عنوان سنت گرایی بازتابی نام برده میشود.<ref> [https://www.historylib.com/books/2357 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |