۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ف های ' به 'فهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می آ' به ' میآ') |
||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
تاریخ انقلاب اسلامی ایران با وجود کینه توزیها و دشمنی قدرتهای بزرگ از توطئه تحریف در امان نیست و دروغ پراکنیهای رسانههای گروهی غرب و اذناب آنان در زمانی که نسل انقلاب بر مسند و مصدر کار حضور دارد، نشان میدهد که نسل آینده تا چه میزان در خطر قلب واقعیتها قرار دارد. | تاریخ انقلاب اسلامی ایران با وجود کینه توزیها و دشمنی قدرتهای بزرگ از توطئه تحریف در امان نیست و دروغ پراکنیهای رسانههای گروهی غرب و اذناب آنان در زمانی که نسل انقلاب بر مسند و مصدر کار حضور دارد، نشان میدهد که نسل آینده تا چه میزان در خطر قلب واقعیتها قرار دارد. | ||
بنیانگذار جمهوری اسلامی، [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی(ره)]] با آن روشن بینی و | بنیانگذار جمهوری اسلامی، [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی(ره)]] با آن روشن بینی و آیندهنگری الهی این مسأله را گوشزد فرموده و در حکم مبارک خویش به حجتالاسلام [[سید حمید روحانی]] میفرمایند: | ||
«شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهده دار چه کار عظیمی شده اید. اکثر مورخین تاریخ را آنگونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفتهاند مینویسند، نه آنگونه که اتفاق افتاده است...» | «شما به عنوان یک مورخ باید توجه داشته باشید که عهده دار چه کار عظیمی شده اید. اکثر مورخین تاریخ را آنگونه که مایلند و یا بدان گونه که دستور گرفتهاند مینویسند، نه آنگونه که اتفاق افتاده است...» | ||
بایستی خاطرهها، | بایستی خاطرهها، حکایتها، وقایع تلخ و شیرین انقلاب اسلامی از حاضران صادق و مؤمن این انقلاب، سینه به سینه و در سطور کتابها، فیلم ها و نوارها به نسل آینده انتقال یابد تا انقلاب اسلامی همواره آنچنان که بوده و هست، قلوب نسلها را به اسلام ناب محمدی(ص) منور و مؤمن نگهدارد. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام عظیم الشأن (رضوان الله علیه)]] که خود پایه گذار انقلاب اسلامی و به ثمررساننده و هدایتگر آن در دشوارترین زمانها بودهاند، شایستهترین کسی هستند که میتوانند روح و سمت و جلوههای انقلاب را بیان نمایند. | [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام عظیم الشأن (رضوان الله علیه)]] که خود پایه گذار انقلاب اسلامی و به ثمررساننده و هدایتگر آن در دشوارترین زمانها بودهاند، شایستهترین کسی هستند که میتوانند روح و سمت و جلوههای انقلاب را بیان نمایند. | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''تاثیر عالم''' | '''تاثیر عالم''' | ||
من در جوانی در ایام تابستان که گاهی به بعضی از بلاد میرفتم، در بعضی جا ها | من در جوانی در ایام تابستان که گاهی به بعضی از بلاد میرفتم، در بعضی جا ها میدیدم که همه مردم خوبند. از آن جمله محلّات را میدیدم که همه مردمش متدین و خوبند. وقتی متوجه میشدم میدیدم که یک عالم خوب در آنجاست. بنا براین هر جا یک عالم عاقل و متدین باشد، مسائل را اصلاح میکند و در مقابل اگر خدای نخواسته انحرافی در این قشر پیدا شود، این انحراف به مردم نیز سرایت میکند. | ||
'''دروغگویی رادیوهای بیگانه''' | '''دروغگویی رادیوهای بیگانه''' | ||
من دو روز پیش از این که رادیو را گوش میدادم، دیدم که رادیوی خارجی گفت که فلان گفته است که خمینی در حال مرگ است. من یاد قصه-ای افتادم و آن این که یک نفر بود که میخواست اظهار قدرت و پهلوانی بکند. در یک جلسهای گفت که من آنم که چه کردم، چه کردم، کارهایش را شمرد و من جمله گفت من آنم که فلان آدم پهلوان را در فلان جا کشتم و چه کردم. آن آدم حاضر بود، گفت: آن کسی که شما کشتید دارد حرفهای شما را | من دو روز پیش از این که رادیو را گوش میدادم، دیدم که رادیوی خارجی گفت که فلان گفته است که خمینی در حال مرگ است. من یاد قصه-ای افتادم و آن این که یک نفر بود که میخواست اظهار قدرت و پهلوانی بکند. در یک جلسهای گفت که من آنم که چه کردم، چه کردم، کارهایش را شمرد و من جمله گفت من آنم که فلان آدم پهلوان را در فلان جا کشتم و چه کردم. آن آدم حاضر بود، گفت: آن کسی که شما کشتید دارد حرفهای شما را میشنود. من یاد این افتادم که آن کسی که این آقا گفته در حال مرگ است، حرفهای ایشان را شنیده و به این سبک مغزی خندیده است! | ||
'''حال شیخ وارسته''' | '''حال شیخ وارسته''' | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
'''فقط فرنگیها میتوانند''' | '''فقط فرنگیها میتوانند''' | ||
من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد، صد و بیشتر از صد سال. از شیخ ما مرحوم [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله حائری]]، رحمهالله نقل شد که فرموده بودند: «من بچه بودم در یزد و تازه این لامپ ها را، لامپ-هایی که آن وقت بود آورده بودند و یک پلههایی درست کرده بودند و آن لامپ ها را گذاشته بودندآن جا، آن بالا، مردم تازه | من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد، صد و بیشتر از صد سال. از شیخ ما مرحوم [[حائری یزدی، عبدالکریم|آیتالله حائری]]، رحمهالله نقل شد که فرموده بودند: «من بچه بودم در یزد و تازه این لامپ ها را، لامپ-هایی که آن وقت بود آورده بودند و یک پلههایی درست کرده بودند و آن لامپ ها را گذاشته بودندآن جا، آن بالا، مردم تازه میدیدند او را، چراغ هایشان قبلاً غیر از آن ترتیب بوده، و یک نفر فرنگی هم آن جا بود. این هر چند دقیقه یک دفعه از این پلهها بالا میرفت و آن ماشه لامپا را حرکت میداد، این یک قدری نورش میرفت بالا، مردم صلوات میفرستادند. بعد میآمد پایین، یک قدری می ماند و مردم مشغول تماشا بودند. دوباره میرفت بالا آن را میکشید پایین، مردم باز تظاهر میکردند». | ||
این از آن وقتها مطرح بوده است که ما حتی نمیتوانیم پیچ یک چراغ را بالا ببریم... فرنگی باید این کار را بکند، باید از خارج فرنگیها بیایند و دستشان را این طور کنند تا این ماشه چراغ، فتیله را بالا ببرد و بعد هم این طور کنند تا پایین بیاورد. | این از آن وقتها مطرح بوده است که ما حتی نمیتوانیم پیچ یک چراغ را بالا ببریم... فرنگی باید این کار را بکند، باید از خارج فرنگیها بیایند و دستشان را این طور کنند تا این ماشه چراغ، فتیله را بالا ببرد و بعد هم این طور کنند تا پایین بیاورد. |