۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ی ها،' به 'یها،') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''استعمار و علم: تأثیرات و تعاملات اجتماعی'''، تألیف [[ولاهاکیس، جورجان|جورجان ولاهاکیس]]، [[لارجنت، مارکای|مارکای. لارجنت]]؛ و ترجمه [[کفایی، مهدی|مهدی کفایی]] و همکاران؛ کتابی است که نقش علم و تحولات آن را در مستعمرات و کشورهی استعمارگر طی دویست سال گذشته | '''استعمار و علم: تأثیرات و تعاملات اجتماعی'''، تألیف [[ولاهاکیس، جورجان|جورجان ولاهاکیس]]، [[لارجنت، مارکای|مارکای. لارجنت]]؛ و ترجمه [[کفایی، مهدی|مهدی کفایی]] و همکاران؛ کتابی است که نقش علم و تحولات آن را در مستعمرات و کشورهی استعمارگر طی دویست سال گذشته میکاود و دامنه بررسی خود را در هشت فصل به انگلیس، فرانسه، روسیه، عثمانی، پرتغال، چین، حوزه بالکان و آمریکا میگسترد. هرچند این بررسی توزیع جغرافیایی گستردهای دارد، اما در بین آنها میتوان وقایع، اهداف و الگوهای مشابهی از رابطهی استعمار و علم یافت. این کتاب مملو است از شواهد تاریخی که روابط مستقیم و غیرمستقیم استعمار و علم را نشان میدهد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
ارتباط آشکاری بین سیاستهای امپریالیستی و توسعهی علمی وجود دارد. سیاست امپریالیستی در حوزهی علم، تجربهای در مقیاس بزرگ تشکیل داد. این تجربه به دنبال تغییر ساختار «بدعت آمیز» و «غیرعلمی» سنتهای محلی و لابد تحمیل مدل عقل گرایانهی اندیشهی غربی بود. این تجربه با مقاومت شدیدی روبه رو شد ولی هم زمان توانست قدرت و اعتبار فعالیتهای علمی را به رخ بکشد. پس از مشاجرات گوناگون، ساکنان بومی در کل موفق شدند بدون پرداخت هزینهی سنگینی، مدیریت و رهبری علم را به دست گیرند؛ یعنی همان که در هند و امپراتوری عثمانی اتفاق افتاد. شاید سنگین ترین هزینهای که این مدیریت و رهبری متقبل شد، موافقت کامل با قواعد تحمیلی ابرقدرتهای امپریالیستی بود که حتی بعد از شکست سیاسی یا نظامی و اخراجشان از مستعمرات، مدیریت علم را کنترل میکرد. از سوی دیگر ابرقدرتهای امپریالیستی توانستند با روشهای مقاومتی شدید در جوامعی که تحت سلطهی آنها بود، خصیصههای فرهنگی خود را حفظ کنند. به خصوص زبان و دین که در این موارد پرنفوذ بودند. هرجا که ساکنان محلی دین و زبان ملت غالب را پذیرفتند و با آنها وفق پیدا کردند در حوزهی علم نیز به راحتی قربانی شدند. در بسیاری از این موارد، دولتهایی که قبلا مستعمره بودند و سپس تبدیل به قدرت امپریالیستی منطقهای میشدند، شیوهها و سیاستهایی را اتخاذ میکردند که از طرف ملتها سخت با آن مقابله میشد. این دولتهای محلی قدرتمند سنتهای علمی خود را تشکیل دادند و ساختارها و شرایطی را پدید آوردند که آن دولت را پیش گامی جدید برای علم میساخت. طبیعی است که یک مؤلفهی حیاتی برای دستیابی به این هدف، خود مدیریتی منابع طبیعی بود که به بنیان جریان سرمایه از خارج آن مستعمره کمک میکرد. ایالات متحدهی آمریکا در قرن نوزدهم یکی از مصادیق همین مسئله بود، اما در مورد آمریکاییها، که در قیاس با دیگر ملتهایی که برای به کاربردن چنین طراحی ناکام شدند، به راحتی میتوان مزیت نسبی استفاده از زبان انگلیسی را دریافت. به علاوه ایالات متحده انبوهی از دانشمندان و اهل علم را پناه داد. از بین آنها مغزهای متفکری برخاست که موفق به تکمیل این پروژهی مخاطره آمیز عظیم شدند. | ارتباط آشکاری بین سیاستهای امپریالیستی و توسعهی علمی وجود دارد. سیاست امپریالیستی در حوزهی علم، تجربهای در مقیاس بزرگ تشکیل داد. این تجربه به دنبال تغییر ساختار «بدعت آمیز» و «غیرعلمی» سنتهای محلی و لابد تحمیل مدل عقل گرایانهی اندیشهی غربی بود. این تجربه با مقاومت شدیدی روبه رو شد ولی هم زمان توانست قدرت و اعتبار فعالیتهای علمی را به رخ بکشد. پس از مشاجرات گوناگون، ساکنان بومی در کل موفق شدند بدون پرداخت هزینهی سنگینی، مدیریت و رهبری علم را به دست گیرند؛ یعنی همان که در هند و امپراتوری عثمانی اتفاق افتاد. شاید سنگین ترین هزینهای که این مدیریت و رهبری متقبل شد، موافقت کامل با قواعد تحمیلی ابرقدرتهای امپریالیستی بود که حتی بعد از شکست سیاسی یا نظامی و اخراجشان از مستعمرات، مدیریت علم را کنترل میکرد. از سوی دیگر ابرقدرتهای امپریالیستی توانستند با روشهای مقاومتی شدید در جوامعی که تحت سلطهی آنها بود، خصیصههای فرهنگی خود را حفظ کنند. به خصوص زبان و دین که در این موارد پرنفوذ بودند. هرجا که ساکنان محلی دین و زبان ملت غالب را پذیرفتند و با آنها وفق پیدا کردند در حوزهی علم نیز به راحتی قربانی شدند. در بسیاری از این موارد، دولتهایی که قبلا مستعمره بودند و سپس تبدیل به قدرت امپریالیستی منطقهای میشدند، شیوهها و سیاستهایی را اتخاذ میکردند که از طرف ملتها سخت با آن مقابله میشد. این دولتهای محلی قدرتمند سنتهای علمی خود را تشکیل دادند و ساختارها و شرایطی را پدید آوردند که آن دولت را پیش گامی جدید برای علم میساخت. طبیعی است که یک مؤلفهی حیاتی برای دستیابی به این هدف، خود مدیریتی منابع طبیعی بود که به بنیان جریان سرمایه از خارج آن مستعمره کمک میکرد. ایالات متحدهی آمریکا در قرن نوزدهم یکی از مصادیق همین مسئله بود، اما در مورد آمریکاییها، که در قیاس با دیگر ملتهایی که برای به کاربردن چنین طراحی ناکام شدند، به راحتی میتوان مزیت نسبی استفاده از زبان انگلیسی را دریافت. به علاوه ایالات متحده انبوهی از دانشمندان و اهل علم را پناه داد. از بین آنها مغزهای متفکری برخاست که موفق به تکمیل این پروژهی مخاطره آمیز عظیم شدند. | ||
کتاب حاضر نقش علم و تحولات آن را در مستعمرات و کشورهای استعمارگر طی دویست سال گذشته | کتاب حاضر نقش علم و تحولات آن را در مستعمرات و کشورهای استعمارگر طی دویست سال گذشته میکاود و دامنهی بررسی خود را در هشت فصل به انگلیس، فرانسه، روسیه، عثمانی، پرتغال، چین، حوزهی بالکان و آمریکا میگسترد. هرچند این بررسی توزیع جغرافیایی گستردهای دارد، اما در بین آنها میتوان وقایع، اهداف و الگوهی مشابهی از رابطهی استعمار و علم یافت. | ||
این کتاب مملو است از شواهر تاریخی که روابط مستقیم و غیرمستقیم استعمار و علم را نشان میدهد. برخی وقایع علمی مشخص، اگر تحت تأثیر استعمار نبودند، میتوانستند طوری دیگری رخ دهند یا اصلا رخ ندهند. از دیگر سو، علم یک عامل مهم در رخداد یا چگونگی رخداد وقایع خاص اجتماعی و سیاسی در تاریخ مستعمرات و استعمارگران است. کتاب نشان میدهد که فهم تحولات علم و روابط استعماری درحالت کلی به هم وابستگی دارد. توسعه، علم، فناوری و نظام آموزشی در یک شبکهی پیچیده و بعضا پیش بینی ناپذیر برای طرفین، نقش مهمی در اجرای برنامهی سیاسی سلطه جویانهی ایالات متحده در جنگ سرد در ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان داشته است. از آنجا که تغییرات در علم و نهادهای علمی بر روند آینده تأثیر می گذارند، آگاهی از این بخش نسبتا مغفول تاریخ برای تصمیمات خرد و کلان امروز در این حوزه لازم مینماید.<ref> [https://www.historylib.com/books/2511 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | این کتاب مملو است از شواهر تاریخی که روابط مستقیم و غیرمستقیم استعمار و علم را نشان میدهد. برخی وقایع علمی مشخص، اگر تحت تأثیر استعمار نبودند، میتوانستند طوری دیگری رخ دهند یا اصلا رخ ندهند. از دیگر سو، علم یک عامل مهم در رخداد یا چگونگی رخداد وقایع خاص اجتماعی و سیاسی در تاریخ مستعمرات و استعمارگران است. کتاب نشان میدهد که فهم تحولات علم و روابط استعماری درحالت کلی به هم وابستگی دارد. توسعه، علم، فناوری و نظام آموزشی در یک شبکهی پیچیده و بعضا پیش بینی ناپذیر برای طرفین، نقش مهمی در اجرای برنامهی سیاسی سلطه جویانهی ایالات متحده در جنگ سرد در ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان داشته است. از آنجا که تغییرات در علم و نهادهای علمی بر روند آینده تأثیر می گذارند، آگاهی از این بخش نسبتا مغفول تاریخ برای تصمیمات خرد و کلان امروز در این حوزه لازم مینماید.<ref> [https://www.historylib.com/books/2511 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |