۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
دو- اما نمىتوان با استدلال به اين نكته، باب ترجمه را بست و از هر كوششى در اين راه دست كشيد... ازاينرو براى مفاهيم تازهاى كه در زبان مبدأ، الفاظ خاصى دارند بايد با حفظ قواعد دستورى و آوايى زبان مقصد، الفاظ جديدى وضع كرد... | دو- اما نمىتوان با استدلال به اين نكته، باب ترجمه را بست و از هر كوششى در اين راه دست كشيد... ازاينرو براى مفاهيم تازهاى كه در زبان مبدأ، الفاظ خاصى دارند بايد با حفظ قواعد دستورى و آوايى زبان مقصد، الفاظ جديدى وضع كرد... | ||
سه- اصطلاحاتى كه در كتابهاى كلامى و فلسفى اسلامى به كار رفتهاند و واژههايى كه در فلسفه اشراق، حكمت متعاليه و عرفان نظرى ابن عربى به كار رفتهاند نيز وقتى به زبان انگليسى بازمىگردند عيناً همان مفاهيمى را كه خواننده فارسىزبان و آشنا با فلسفه در اسلام درك مىكند، به ذهن متبادر نمىسازند؛ چراكه سلسه مفاهيمى بههمپيوسته را بههمراه دارند كه در نتيجه احاطه بر فرهنگ و آشنايى كلى با تاريخچه آن حاصل مىشود؛ از اين جملهاند اصطلاحاتى چون اعيان ثابته و... <ref>مقدمه كتاب، ص7-8</ref>. همچنين نويسنده تأكيد كرده است كه گردآورى اصطلاحات انگليسى به فارسى عمدتا به سه شيوه صورت گرفته است: 1. گزينش از فرهنگهاى تخصصى موجود پس از كسب اطمينان از درستى معانى آنها از طريق مراجعه به فرهنگهاى انگليسى يكزبانه. 2. گزينش اصطلاحات از بعضى واژهنامههاى معتبر كتابهاى فلسفى، منطقى و كلامى. در اين مرحله بيشتر از كتابهايى استفاده شده كه مترجمان اهل فن از انگليسى به فارسى بازگردانيدهاند و در انتهاى كتاب واژهنامهاى تهيه كردهاند. البته همه واژهها عينا اقتباس نشده، بلكه در درستى يا نادرستى آنها نيز تأمل و تحقيق صورت گرفته و با فرهنگهاى انگليسى مقايسه شده است. 3. اصطلاحات انگليسى دايرةالمعارف اسلام چاپ بريل كه معمولاً معادل فارسى يا عربى را در برابر واژه انگليسى قرار مىدهد و اصطلاحاتى كه از رهگذر ترجمه، ويرايش و يا مطالعه كتابهاى مربوطه به دست آمدهاند. اين دسته از واژهها معمولا در هيچيك از فرهنگهاى موجود نيامدهاند. اين فرهنگ عمدتا اصطلاحات فلسفى، كلامى و منطقى مربوط به حوزه اسلام را گرد آورده است. واژههاى بهكاررفته در عرفان اسلامى، منطق جديد، كلام مسيحى و فلسفه غرب در مرحله بعد قرار مىگيرند... <ref>همان، ص9</ref>. | سه- اصطلاحاتى كه در كتابهاى كلامى و فلسفى اسلامى به كار رفتهاند و واژههايى كه در فلسفه اشراق، حكمت متعاليه و عرفان نظرى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] به كار رفتهاند نيز وقتى به زبان انگليسى بازمىگردند عيناً همان مفاهيمى را كه خواننده فارسىزبان و آشنا با فلسفه در اسلام درك مىكند، به ذهن متبادر نمىسازند؛ چراكه سلسه مفاهيمى بههمپيوسته را بههمراه دارند كه در نتيجه احاطه بر فرهنگ و آشنايى كلى با تاريخچه آن حاصل مىشود؛ از اين جملهاند اصطلاحاتى چون اعيان ثابته و... <ref>مقدمه كتاب، ص7-8</ref>. همچنين نويسنده تأكيد كرده است كه گردآورى اصطلاحات انگليسى به فارسى عمدتا به سه شيوه صورت گرفته است: 1. گزينش از فرهنگهاى تخصصى موجود پس از كسب اطمينان از درستى معانى آنها از طريق مراجعه به فرهنگهاى انگليسى يكزبانه. 2. گزينش اصطلاحات از بعضى واژهنامههاى معتبر كتابهاى فلسفى، منطقى و كلامى. در اين مرحله بيشتر از كتابهايى استفاده شده كه مترجمان اهل فن از انگليسى به فارسى بازگردانيدهاند و در انتهاى كتاب واژهنامهاى تهيه كردهاند. البته همه واژهها عينا اقتباس نشده، بلكه در درستى يا نادرستى آنها نيز تأمل و تحقيق صورت گرفته و با فرهنگهاى انگليسى مقايسه شده است. 3. اصطلاحات انگليسى دايرةالمعارف اسلام چاپ بريل كه معمولاً معادل فارسى يا عربى را در برابر واژه انگليسى قرار مىدهد و اصطلاحاتى كه از رهگذر ترجمه، ويرايش و يا مطالعه كتابهاى مربوطه به دست آمدهاند. اين دسته از واژهها معمولا در هيچيك از فرهنگهاى موجود نيامدهاند. اين فرهنگ عمدتا اصطلاحات فلسفى، كلامى و منطقى مربوط به حوزه اسلام را گرد آورده است. واژههاى بهكاررفته در عرفان اسلامى، منطق جديد، كلام مسيحى و فلسفه غرب در مرحله بعد قرار مىگيرند... <ref>همان، ص9</ref>. | ||
2. نويسنده، فرهنگ الفبايى اصطلاحات را در بخش اول (فارسى - انگليسى) با «آپايرون»، «آتش جهنم»، «آثار رجالى» و «آثار علوى» و... شروع كرده <ref>متن كتاب، ص13</ref> و با واژگان و اصطلاحات ديگرى چون «تائب» و «تابع» <ref>همان، ص40</ref> و... ادامه داده و با «يهوهپرستى» <ref>همان، ص171</ref> پايان داده است. | 2. نويسنده، فرهنگ الفبايى اصطلاحات را در بخش اول (فارسى - انگليسى) با «آپايرون»، «آتش جهنم»، «آثار رجالى» و «آثار علوى» و... شروع كرده <ref>متن كتاب، ص13</ref> و با واژگان و اصطلاحات ديگرى چون «تائب» و «تابع» <ref>همان، ص40</ref> و... ادامه داده و با «يهوهپرستى» <ref>همان، ص171</ref> پايان داده است. |
ویرایش