۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ شرح نظم الدر ( شرح قصیده تاییه ابن فارض ) را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به شرح نظم الدر (شرح قصیده تاییه ابن فارض) من...) |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
الف) مقدمه مصحح كتاب: دكتر اكرم جودى نعمتى دو مقدمه دارد؛ در مقدمه اول تحت عنوان پيشگفتار، با اشاره به اهميت تائيه ابن فارض و شرح على بن محمد تركه اصفهانى، روش تحقيق و نسخههاى مورد استفاده خود را معرفى و از استادان و ساير ياورانش در به ثمر رساندن تصحيح كتاب، تشكر كرده است. در مقدمه دوم، تحت عنوان مقدمه مصحح كه مفصل و عالمانه و مستند و تحليلى است و شامل بيش از صد صفحه مىشود، توضيحات بسيار سودمندى در باره شرح حال و منزلت علمى سراينده تائيه كبرا (ابن فارض) و همچنين شارح آن (صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى) و همچنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است. | الف) مقدمه مصحح كتاب: دكتر اكرم جودى نعمتى دو مقدمه دارد؛ در مقدمه اول تحت عنوان پيشگفتار، با اشاره به اهميت تائيه ابن فارض و شرح على بن محمد تركه اصفهانى، روش تحقيق و نسخههاى مورد استفاده خود را معرفى و از استادان و ساير ياورانش در به ثمر رساندن تصحيح كتاب، تشكر كرده است. در مقدمه دوم، تحت عنوان مقدمه مصحح كه مفصل و عالمانه و مستند و تحليلى است و شامل بيش از صد صفحه مىشود، توضيحات بسيار سودمندى در باره شرح حال و منزلت علمى سراينده تائيه كبرا (ابن فارض) و همچنين شارح آن (صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى) و همچنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است. | ||
ب) متن اصلى كتاب: «شرح نظم الدر»، كتاب حب الهى و تفسير عاشقانه هستى بر مبناى عرفان ابن عربى است. صائنالدين با براعت استهلالى كه در آن به كار گرفته، اين معنا را به خواننده مىرساند كه سراسر كتاب، گفتگو در باره همين يك اصل است: '''«يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»''' (مائده: 54): | ب) متن اصلى كتاب: «شرح نظم الدر»، كتاب حب الهى و تفسير عاشقانه هستى بر مبناى عرفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است. صائنالدين با براعت استهلالى كه در آن به كار گرفته، اين معنا را به خواننده مىرساند كه سراسر كتاب، گفتگو در باره همين يك اصل است: '''«يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ»''' (مائده: 54): | ||
«حمد بىحد، خداى را كه نهال بود و نابود از رياض اراضى «كان الله» مقطوع كرده، در عين آن قطع، حضرتى را كه كشتهزار حبوب «يُحِبُّهُمْ» شايد، وصل گردانيد و به آبيارى '''«رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ»'''، آن را سرسبز و شاداب داشته، مستعد ريع ظهور انوار و ثمار «يُحِبُّونَهُ» ساخت و شگفت آنكه «يُحِبُّهُمْ» پيش از «يُحِبُّونَهُ» باشد. آن شوريده هم كه صائنالدين را در كمند جذبه خويش داشت، پيشتر گفته بود: «اصل عشق از قدم رود، نقطه «باء» «يُحِبُّهُمْ»، بهتخمى در زمين «يُحِبُّونَهُ» افكندند، لا بل آن نقطه در «هم» افگندند تا «يُحِبُّونَهُ» برآمد. چون عبهر عشق برآمد، تخم، همرنگ ثمره بود و ثمره، همرنگ تخم» (سوانح غزالى، ص 83). | «حمد بىحد، خداى را كه نهال بود و نابود از رياض اراضى «كان الله» مقطوع كرده، در عين آن قطع، حضرتى را كه كشتهزار حبوب «يُحِبُّهُمْ» شايد، وصل گردانيد و به آبيارى '''«رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيءٍ»'''، آن را سرسبز و شاداب داشته، مستعد ريع ظهور انوار و ثمار «يُحِبُّونَهُ» ساخت و شگفت آنكه «يُحِبُّهُمْ» پيش از «يُحِبُّونَهُ» باشد. آن شوريده هم كه صائنالدين را در كمند جذبه خويش داشت، پيشتر گفته بود: «اصل عشق از قدم رود، نقطه «باء» «يُحِبُّهُمْ»، بهتخمى در زمين «يُحِبُّونَهُ» افكندند، لا بل آن نقطه در «هم» افگندند تا «يُحِبُّونَهُ» برآمد. چون عبهر عشق برآمد، تخم، همرنگ ثمره بود و ثمره، همرنگ تخم» (سوانح غزالى، ص 83). | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
صائنالدين همانند ديگر عرفا معتقد است كه عشق عبارت از «ميل ذاتى همه اعيان موجودات» است كه در تمام هستى، از مبدأ آفرينش تا منتهاى عالم آميزش و آلايش وجود دارد و موجب مىشود اعيان از قوه به فعل درآيند (چهارده رساله، ص 7). | صائنالدين همانند ديگر عرفا معتقد است كه عشق عبارت از «ميل ذاتى همه اعيان موجودات» است كه در تمام هستى، از مبدأ آفرينش تا منتهاى عالم آميزش و آلايش وجود دارد و موجب مىشود اعيان از قوه به فعل درآيند (چهارده رساله، ص 7). | ||
او در «شرح نظم الدر» تجلى و سير عشق را در عالم هستى تصوير مىكند و تائيه ابن فارض، زمينه مناسبى براى اين تصوير است. صائنالدين، در شرح و پروردن قصيده مذكور كه زكات نفس تزكيهشده ابن فارض بر سائلان كوى طلب است، به مجموعه ميراث عرفان اسلامى توجه دارد. «شرح نظم الدر» تحت تأثير مستقيم جهانبينى ابن عربى نوشته شده است و افكار و اقوال ابن عربى در سراسر آن بهروشنى ديده مىشود. گفتار بزرگان و مشايخ صوفيه نيز مانند احمد غزالى، حسين بن منصور حلاج، بايزيد بسطامى، جنيد بغدادى، ابراهيم خواص، شيخ ابوالسعود و ديگران، به اقتضاى مقام، آرايه اين رساله شده و صائنالدين را در معنارسانى يارى كردهاند (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك). | او در «شرح نظم الدر» تجلى و سير عشق را در عالم هستى تصوير مىكند و تائيه ابن فارض، زمينه مناسبى براى اين تصوير است. صائنالدين، در شرح و پروردن قصيده مذكور كه زكات نفس تزكيهشده ابن فارض بر سائلان كوى طلب است، به مجموعه ميراث عرفان اسلامى توجه دارد. «شرح نظم الدر» تحت تأثير مستقيم جهانبينى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نوشته شده است و افكار و اقوال [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سراسر آن بهروشنى ديده مىشود. گفتار بزرگان و مشايخ صوفيه نيز مانند احمد غزالى، حسين بن منصور حلاج، بايزيد بسطامى، جنيد بغدادى، ابراهيم خواص، شيخ ابوالسعود و ديگران، به اقتضاى مقام، آرايه اين رساله شده و صائنالدين را در معنارسانى يارى كردهاند (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك). | ||
صائنالدين، در مقدمه «شرح نظم الدر»، مىنويسد كه عالم حقيقت، گستردهتر از آن است كه كلام و الفاظ در معناى قراردادى و منطقى بتوانند از عهده بيان آن برآيند؛ بنابراين، به پيروى از قرآن، زبان تشبيه و تمثيل را در پيش مىگيرد تا هم اهل معنى از حقايق آن برخوردار شوند و هم اهل ظاهر از صورت مجازى بىبهره نمانند (شرح نظم الدر، ص 12 - 14 و همان، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك). | صائنالدين، در مقدمه «شرح نظم الدر»، مىنويسد كه عالم حقيقت، گستردهتر از آن است كه كلام و الفاظ در معناى قراردادى و منطقى بتوانند از عهده بيان آن برآيند؛ بنابراين، به پيروى از قرآن، زبان تشبيه و تمثيل را در پيش مىگيرد تا هم اهل معنى از حقايق آن برخوردار شوند و هم اهل ظاهر از صورت مجازى بىبهره نمانند (شرح نظم الدر، ص 12 - 14 و همان، مقدمه مصحح، ص يكصد و يك). | ||
خلاصه، قصه عشق در «شرح نظم الدر»، به زبان تمثيل و به روايت صائنالدين متأثر از ابن | خلاصه، قصه عشق در «شرح نظم الدر»، به زبان تمثيل و به روايت صائنالدين متأثر از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، با بيانى روان و آسان چنين است: | ||
1. حقيقت مطلق عشق در ازل، از تميز عاشقى و معشوقى منزه بود، ليكن از انگيزش عشقى حركتى خورد از خود به خود، خيمههاى نمود را از بود بيرون زد، صحراى ظهور از شهرستان بطون ممتاز گشت و دبدبه عاشقى و معشوقى برآمد (شرح نظم الدر، ص 15). | 1. حقيقت مطلق عشق در ازل، از تميز عاشقى و معشوقى منزه بود، ليكن از انگيزش عشقى حركتى خورد از خود به خود، خيمههاى نمود را از بود بيرون زد، صحراى ظهور از شهرستان بطون ممتاز گشت و دبدبه عاشقى و معشوقى برآمد (شرح نظم الدر، ص 15). | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
در پايان، گفتنى است كه: | در پايان، گفتنى است كه: | ||
1. شارح، در شرح مزبور، نيك تحت تأثير عرفان ابن عربى است. اين تأثير را هم در نقل مستقيم مطالب از كتابهاى «فصوص الحكم» و «الفتوحات المكية» مىتوان ديد و هم در نظام جهانبينى ابن عربى كه بر آن حاكم است. يك اصل و چهارده «وصل»، در مقدمه صائنالدين بر «شرح نظم الدر»، كه در واقع چكيده مطالب اين شرح است، تأثير جهانبينى ابن عربى را بهروشنى مىنماياند (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص دوازده). در «شرح نظم الدر» مىبينيم كه صائنالدين در ابراز اعتقاد به «وحدت وجود»، بسيار صريحتر از ناظم قصيده است و حتى در برخى از ابيات آن (مانند بيتهاى 266 - 285)، كه مىتوان نظر ابن فارض را با «وحدت شهود» منطبق دانست، صائنالدين آشكارا به «وحدت وجود» قائل شده است (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص هشتاد و يك). | 1. شارح، در شرح مزبور، نيك تحت تأثير عرفان [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] است. اين تأثير را هم در نقل مستقيم مطالب از كتابهاى «فصوص الحكم» و «الفتوحات المكية» مىتوان ديد و هم در نظام جهانبينى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] كه بر آن حاكم است. يك اصل و چهارده «وصل»، در مقدمه صائنالدين بر «شرح نظم الدر»، كه در واقع چكيده مطالب اين شرح است، تأثير جهانبينى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] را بهروشنى مىنماياند (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص دوازده). در «شرح نظم الدر» مىبينيم كه صائنالدين در ابراز اعتقاد به «وحدت وجود»، بسيار صريحتر از ناظم قصيده است و حتى در برخى از ابيات آن (مانند بيتهاى 266 - 285)، كه مىتوان نظر ابن فارض را با «وحدت شهود» منطبق دانست، صائنالدين آشكارا به «وحدت وجود» قائل شده است (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص هشتاد و يك). | ||
2. ابن فارض، شاعر عشق است و قصيدههاى او همچون غزل، سرشار از مضامين و تعبيرات عاشقانه است و از آنجا كه عشق او، بهخصوص در «نظم الدر»، عشق الهى است، بسط دامنه معنا موجب مىشود كه رشته سخن دراز گردد و تكرار مضامين و معانى و آوردن صنايع بديعى از انواع لفظى و معنوى، جناس، طباق، تضاد، ايهام، و انواع صور خيال از مجاز، استعاره، تشبيه و كنايه بر طول قصيده بيفزايد. هامر، مستشرق آلمانى در باره اين قصيده مىگويد: «تائيه ابن فارض در شعر عرب، همچون غزلهاى سليمان است در تورات» (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص سى و دو).== وضعيت كتاب == | 2. ابن فارض، شاعر عشق است و قصيدههاى او همچون غزل، سرشار از مضامين و تعبيرات عاشقانه است و از آنجا كه عشق او، بهخصوص در «نظم الدر»، عشق الهى است، بسط دامنه معنا موجب مىشود كه رشته سخن دراز گردد و تكرار مضامين و معانى و آوردن صنايع بديعى از انواع لفظى و معنوى، جناس، طباق، تضاد، ايهام، و انواع صور خيال از مجاز، استعاره، تشبيه و كنايه بر طول قصيده بيفزايد. هامر، مستشرق آلمانى در باره اين قصيده مىگويد: «تائيه ابن فارض در شعر عرب، همچون غزلهاى سليمان است در تورات» (شرح نظم الدر، مقدمه مصحح، ص سى و دو).== وضعيت كتاب == | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
ویرایش