۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ابن عربى' به 'ابن عربى') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''شرح فصوص الحكم ابن عربي (پارسا)''' یکی از شروحی است که توسط [[پارسا، محمد بن محمد|ابوالفتح محمد بن محمد بن محمود حافظى بخارى]]، ملقب به «پارسا» بر کتاب فصوص الحكم [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربي]] انجام شده است.این شرح داراى امتيازات چندى است به شرح زير: | '''شرح فصوص الحكم ابن عربي (پارسا)''' یکی از شروحی است که توسط [[پارسا، محمد بن محمد|ابوالفتح محمد بن محمد بن محمود حافظى بخارى]]، ملقب به «پارسا» بر کتاب فصوص الحكم [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربي]] انجام شده است.این شرح داراى امتيازات چندى است به شرح زير: | ||
#پارسا، اساس شرح را بر شرح شارح نخستين قرار داده است و با احاطه كاملى كه بر افكار ابن عربى داشته، شروح معتبر اين كتاب را نيز زير نظر داشته است. | #پارسا، اساس شرح را بر شرح شارح نخستين قرار داده است و با احاطه كاملى كه بر افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داشته، شروح معتبر اين كتاب را نيز زير نظر داشته است. | ||
در بين شروح متعددى كه از زمان شيخ اكبر (632)، تا زمان خواجه محمد، حدود اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم، نوشته شده بود، سه شرح و همچنين روش كار شارحين اين سه شرح در بيان دقيق و صحيح افكار ابن | در بين شروح متعددى كه از زمان شيخ اكبر (632)، تا زمان خواجه محمد، حدود اواخر قرن هشتم و اوايل قرن نهم، نوشته شده بود، سه شرح و همچنين روش كار شارحين اين سه شرح در بيان دقيق و صحيح افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، بيشتر مورد توجه بوده است، البته شروحى كه سابق بر اين شرح نگارش شده است، در بيان گوشههاى انديشه [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] متمم يكديگرند و هيچكدام از آنها، در بيان افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، حد اعتدال را مراعات نكردهاند؛ چه، عنان قلم در دست افكار عرفانى و تنزلات روحانى بوده و در هر جا، به هر اندازه اين باران رحمت نازل مىشده است، قلمى مىكردهاند. | ||
پارسا، در مقدمه شرح خود در اين باره مىگويد: «جمعى از محققان اين قوم - رحمهم الله - در شرح و بيان مشكلات اين كتاب، يد بيضا نمودند و اين حصار محكمبنيان را به قوت بازوى بيان بگشودند، اما در ميدان بسط، عنان بيان فروگذاشتند و تطويل بيان، در شرح معضلات آن لازم داشتند و بعضى از ضعفاى طلبه به سبب بسط كلام و قصور افهام، حقايق و رموز كتاب - كه اصل مطلوب است - ضبط نتوانستند كرد». (مقدمه شرح حاضر، ص 3). | پارسا، در مقدمه شرح خود در اين باره مىگويد: «جمعى از محققان اين قوم - رحمهم الله - در شرح و بيان مشكلات اين كتاب، يد بيضا نمودند و اين حصار محكمبنيان را به قوت بازوى بيان بگشودند، اما در ميدان بسط، عنان بيان فروگذاشتند و تطويل بيان، در شرح معضلات آن لازم داشتند و بعضى از ضعفاى طلبه به سبب بسط كلام و قصور افهام، حقايق و رموز كتاب - كه اصل مطلوب است - ضبط نتوانستند كرد». (مقدمه شرح حاضر، ص 3). | ||
سعى جميل پارسا در اين شرح، بر اين بوده است كه ضمن نگهدارى اصالت گفتار ابن | سعى جميل پارسا در اين شرح، بر اين بوده است كه ضمن نگهدارى اصالت گفتار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، به شرح مشكلات كتاب پرداخته و از تطويل و اطناب پرهيز كند. وى قبل از آغاز شرح، كليدى را كه بيانگر اساس افكار اصحاب وحدت وجود بوده است، بهعنوان مقدمه آورده است و آنگاه معضلات كتاب را با بيانى روشن، همانند چراغى كه فرا راه گمشدگان وادى طلب باشد، توضيح داده و در موارد مشابه، از تكرار آن خوددارى كرده است. محلى از مشكلات را كه محتاج ستر و پنهانگويى بوده، به زبان و قلم شارح نخستين سپرده و در مواردى نيز عين آن جملات را به فارسى بيان كرده است. | ||
هرچند خواجه پارسا، خود، معترض بسط كلام در حد شرح قيصرى و كاشانى است و اينگونه محققان را شايد به لحاظ اينكه مىخواهند اسرار هويدا بكنند، به باد انتقاد مىگيرد، ولى خود در بيان پارهاى از موارد، نيازمند شروح مذكوره مىشود. | هرچند خواجه پارسا، خود، معترض بسط كلام در حد شرح قيصرى و كاشانى است و اينگونه محققان را شايد به لحاظ اينكه مىخواهند اسرار هويدا بكنند، به باد انتقاد مىگيرد، ولى خود در بيان پارهاى از موارد، نيازمند شروح مذكوره مىشود. | ||
#خواجه پارسا علاوه بر شروح فصوص، به كتب شيخ اكبر آشنا بوده و در مواردى كه شيخ در فصوص، به كتاب فتوحات مكى اشاره مىكند، شارح با ذكر باب و فصل مطلب مورد نظر، جوينده را به اصل كتاب راهنمايى مىكند و خلاصه بحث مورد نظر را در جملاتى كمحجم و پرمعنى بيان مىكند (متن، ص 83 - 132) و چون اينگونه ارجاعات، در شروح ماقبل نيز مشاهده مىشود، به نظر مىآيد كه در دورههاى نخستين تعليم و تعلم آثار و افكار ابن | #خواجه پارسا علاوه بر شروح فصوص، به كتب شيخ اكبر آشنا بوده و در مواردى كه شيخ در فصوص، به كتاب فتوحات مكى اشاره مىكند، شارح با ذكر باب و فصل مطلب مورد نظر، جوينده را به اصل كتاب راهنمايى مىكند و خلاصه بحث مورد نظر را در جملاتى كمحجم و پرمعنى بيان مىكند (متن، ص 83 - 132) و چون اينگونه ارجاعات، در شروح ماقبل نيز مشاهده مىشود، به نظر مىآيد كه در دورههاى نخستين تعليم و تعلم آثار و افكار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، روش تدريس مدرسان، توأمان با ساير كتب و مقالات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده است و مدرس، در توضيح معضلات فصوص، شاگردان را به كتب و مقالات ديگر محيى الدين راهنمايى مىكرده است. اين روش، حاكى از وسعت اطلاع و تسلط آنان در تدريس درس خود و اعتقاد به مفاهيم و اصول آن درس بوده است. | ||
#خواجه پارسا در شرح خود، نه تنها به شرح مصطلحات قوم توجهى عميق دارد، بلكه به شرح معضلات متن فصوص و عقايد ابن عربى نيز توجهى خاص دارد: | #خواجه پارسا در شرح خود، نه تنها به شرح مصطلحات قوم توجهى عميق دارد، بلكه به شرح معضلات متن فصوص و عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] نيز توجهى خاص دارد: | ||
الف) در مواردى واژههاى اصطلاحى قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح مىكند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). | الف) در مواردى واژههاى اصطلاحى قرآن را با نظر مفسران قرآن شرح مىكند (حمد، ص 11 - 12؛ صلوات، ص 14؛ وراثت، ص 20). | ||
ب) در باره فرق مترادفات معنوى در واژهها توضيح مىدهد و كلام خود را به مباحث معانى و بيان مىكشاند (فرق جود و كرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشيت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). | ب) در باره فرق مترادفات معنوى در واژهها توضيح مىدهد و كلام خود را به مباحث معانى و بيان مىكشاند (فرق جود و كرم، ص 15؛ نفث و روع، ص 18؛ مشيت و ارادت، ص 21؛ قدوس و سبوح، ص 101). | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
پارسا در اين شرح، برخلاف نوشتههاى شخصى خويش، آزادى بيان نداشته است، زيرا كار او روشنگرى مطالبى بوده است كه استاد ازل گفته بوده است. | پارسا در اين شرح، برخلاف نوشتههاى شخصى خويش، آزادى بيان نداشته است، زيرا كار او روشنگرى مطالبى بوده است كه استاد ازل گفته بوده است. | ||
با علم به اينكه عقايد ابن عربى در فصوص، داراى ابهام و پيچيدگى خاصى است و بيان شيخ اكبر، مخصوصا در فصوص، بيانى سمبوليك و پر از ابهام و استعاره است، شرح و دوبارهگويى و روشنتر كردن چنين سخنانى در زبانى ديگر (فارسى)، كار چندان سهلى نيست كه شارح محترم به اين سادگى و روانى بيان مىدارد. | با علم به اينكه عقايد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در فصوص، داراى ابهام و پيچيدگى خاصى است و بيان شيخ اكبر، مخصوصا در فصوص، بيانى سمبوليك و پر از ابهام و استعاره است، شرح و دوبارهگويى و روشنتر كردن چنين سخنانى در زبانى ديگر (فارسى)، كار چندان سهلى نيست كه شارح محترم به اين سادگى و روانى بيان مىدارد. | ||
ضرورت شرح، ايجاب مىكند كه شارح با زبان اصطلاحى و مشحون از كلمات قوم مطلب خود را بيان كند. البته اين اصطلاحات را جابهجا و در مورد اوليهاش، به نحو ايجاز توضيح داده است (مثلا اگر در خطبه و سرآغاز كتاب مىگويد: «حمد بىغايت آن فاطر حكيم را كه آثار انوار صبح وجود را از قعر چاه ظلمتآباد عدم برآورد...»، در صفحات بعد، هر يك از كلمات «حمد»، «فاطر»، «حكيم»، «وجود» و «عدم» را از ديدگاه اصحاب اين نحله شرح مىدهد). | ضرورت شرح، ايجاب مىكند كه شارح با زبان اصطلاحى و مشحون از كلمات قوم مطلب خود را بيان كند. البته اين اصطلاحات را جابهجا و در مورد اوليهاش، به نحو ايجاز توضيح داده است (مثلا اگر در خطبه و سرآغاز كتاب مىگويد: «حمد بىغايت آن فاطر حكيم را كه آثار انوار صبح وجود را از قعر چاه ظلمتآباد عدم برآورد...»، در صفحات بعد، هر يك از كلمات «حمد»، «فاطر»، «حكيم»، «وجود» و «عدم» را از ديدگاه اصحاب اين نحله شرح مىدهد). |
ویرایش