۱۰۶٬۳۲۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می چ' به ' میچ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می خ' به ' میخ') |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''خاطرات آیتالله صادق احسانبخش''' | '''خاطرات آیتالله صادق احسانبخش''' | ||
در روزگاری که در حوزه علمیه خیلیها به فکر چاپ کردن رساله عملیه، زیاد شدن سهم امام و زیاد کردن شهریه بودند تا افراد بیشتری را جذب کنند، معمولا معلمین و مدرسین و مراجع با آنهایی که در خط مرجعیت بودند و | در روزگاری که در حوزه علمیه خیلیها به فکر چاپ کردن رساله عملیه، زیاد شدن سهم امام و زیاد کردن شهریه بودند تا افراد بیشتری را جذب کنند، معمولا معلمین و مدرسین و مراجع با آنهایی که در خط مرجعیت بودند و میخوًاستند به طرف مرجعیت بروند سعی میکردند یک تقسیمیه (شهریه) بدهند. اما امام با آن روح بزرگ در این فکر بود که سرمایه علمی طلاب افزایش یابد. من که 8 سال پیش ایشان درس خواندم ولی 8 قران از ایشان ندیدم، نه من بلکه شاید شاگردان خاص ایشان هم ندیدند. | ||
زندگی خود ایشان هم چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن همواره مقتصدانه بوده است. مثلاً امکان دارد بنده موقع گرفتن وضو خیلی به این فکر نباشم که شیر آب را ببندم، ولی اگر امام میخواستند دارویی بخورند و یک لیوان آب به ایشان میدادند نصف آن مورد استفاده قرار میگرفت، کسی حق نداشت نصف دیگر را دور بریزد. باید از آن استفاده میکردند. این خط مشی علامت یک تمرینی است که از اول نوجوانی داشتند. | زندگی خود ایشان هم چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن همواره مقتصدانه بوده است. مثلاً امکان دارد بنده موقع گرفتن وضو خیلی به این فکر نباشم که شیر آب را ببندم، ولی اگر امام میخواستند دارویی بخورند و یک لیوان آب به ایشان میدادند نصف آن مورد استفاده قرار میگرفت، کسی حق نداشت نصف دیگر را دور بریزد. باید از آن استفاده میکردند. این خط مشی علامت یک تمرینی است که از اول نوجوانی داشتند. | ||
سالی که حضرت امام، از ترکیه به نجف اشرف تشریف آوردند، بنده در عراق بودم. در آنجا منزل کوچکی برای امام اجاره کرده بودند و ایشان تابستانها در حیاط بیرونی | سالی که حضرت امام، از ترکیه به نجف اشرف تشریف آوردند، بنده در عراق بودم. در آنجا منزل کوچکی برای امام اجاره کرده بودند و ایشان تابستانها در حیاط بیرونی مینشستند و ما صبحها در درس امام کسب فیض میکردیم و شبها هم در حیاط بیرونی، سؤالات درسی را میپرسیدیم.آن حیاط خیلی کوچک بود و هر چه به امام اصرار شد که اجازه بدهید در حیاط منزل، کولر بگذاریم، ایشان مخالفت میفرمودند. باید عرض کنم که در حیاط منزل امام، در آن موقع یک پنکه سقفی کهنه وجود داشت که به زحمت میچرخید و ایشان آن سال را با هوای گرم نجف و بدون کولر گذراندند. | ||
'''خانم خدیجه ثقفی(همسر امام)''' | '''خانم خدیجه ثقفی(همسر امام)''' |