۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می کرد' به ' میکرد') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش های ' به 'شهای ') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
ایران به واسطهی تأثیر پذیری از پیدایش دولتهای مدرن در کشورهای اروپایی و به تقلید از این گونه کشورها، در ابتدای قرن بیستم، با شکل گیری انقلاب مشروطه گامی به سمت دولت مدرن برداشت، اما دولت مشروطه توانایی نغوذ در پیرامون و همگون ساختن آن را نداشت و به جای انسجام و همگرایی، اسباب واگرایی ملی را بیش از گذشته فراهم کرد. این ناتوانی را باید ناشی از ساختار قدرت دولت مشروطه دانست که به جای تکیه بر تمرکز قدرت به منظور نفوذ در پیرامون یا همان ملت سازی، بر توزیع و تفرق قدرت تأکید داشت. یکی از موانع عمده در جلوگیری از پیوستگی دولت - ملت یا همان دولت مدرن و اقتدارگرا، جوامع ایلی و عشیرهای بودند. ایلات عموما جوامعی به لحاظ اقتصادی خودکفا، به لحاظ اجتماعی درون گرا و منزوی و به لحاظ سیاسی خودمختار بودند که قبل از شکل گیری دولت - ملت در ایران صورت بندی عمدهی اجتماعی و سیاسی کشور را شکل می دادند. همبستگی اجتماعی در درون قبایل قبل از هرچیز بر پیوندهای خونی و تباری استوار بود. به همان نسبت که امکان داشت ایلات بر مبنای ملاحظات خونی و تباری شکل بگیرند، ممکن بود که آنها مبنایی کاملا سیاسی داشته باشند. روسای ایلات در مناطق مختلف، قدرتهای مسلط بودند و همان قدرتی را که شاه در پایتخت اعمال میکرد آنها نیز در درون مناطق تحت سلطه و نفوذ خود اعمال می نمودند. هرچه قدرت رؤسای ایلات و قبایل بیشتر میشد، اعمال قدرت حکومت مرکزی بر آنها کمتر می گردید و به همین دلیل می توان ادعا کرد که حاکمیت واحدی در کشور وجود نداشت، زیرا قدرت بین کانونهای مختلف، از جمله حکومت مرکزی و ایلات تقسیم شده بود، به گونهای که رؤسای ایلات همچون پادشاهان تشکیلات سیاسی و نظامی خود را داشتند. این وضعیت زمینه را برای شکل گیری کودتای سوم اسفندماه سال 1299 ش فراهم کرد تا با ایجاد دولتی متمرکز و اقتدارگرا در پی نفوذ در پیرامون برآمده و موجبات پیوستگی دولت - ملت را فراهم نماید. بدین صورت پس از انقلاب مشروطه، کودتای اسفند 1299 .ش دومین گام عمده برای ایجاد دولت مدرن و البته اقتدارگرا محسوب میشد. شکل گیری دولت متمرکز و اقتدار گرای پهلوی که خود نخستین حکومت غیر ایلی در ایران بود در تعارض و مغایرت آشکار با ساختار قدرت جامعهی ایلی قرار داشت و هیچ گونه سازگاری با آن نداشت، بنابراین شکل گیری تنش و درگیری میان نظام ایلی و حکومت مرکزی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. به همین جهت دولت در صدد سازماندهی نوع جدیدی از موجودیت سیاسی برآمد تا بر اساس آن نظام ایلی و قدرت آن به طور کامل محو گردد، چون تحمل دولتهای کوچک محلی برای یک دولت مدرن و اقتدار گرا پذیرفتنی نبود. | ایران به واسطهی تأثیر پذیری از پیدایش دولتهای مدرن در کشورهای اروپایی و به تقلید از این گونه کشورها، در ابتدای قرن بیستم، با شکل گیری انقلاب مشروطه گامی به سمت دولت مدرن برداشت، اما دولت مشروطه توانایی نغوذ در پیرامون و همگون ساختن آن را نداشت و به جای انسجام و همگرایی، اسباب واگرایی ملی را بیش از گذشته فراهم کرد. این ناتوانی را باید ناشی از ساختار قدرت دولت مشروطه دانست که به جای تکیه بر تمرکز قدرت به منظور نفوذ در پیرامون یا همان ملت سازی، بر توزیع و تفرق قدرت تأکید داشت. یکی از موانع عمده در جلوگیری از پیوستگی دولت - ملت یا همان دولت مدرن و اقتدارگرا، جوامع ایلی و عشیرهای بودند. ایلات عموما جوامعی به لحاظ اقتصادی خودکفا، به لحاظ اجتماعی درون گرا و منزوی و به لحاظ سیاسی خودمختار بودند که قبل از شکل گیری دولت - ملت در ایران صورت بندی عمدهی اجتماعی و سیاسی کشور را شکل می دادند. همبستگی اجتماعی در درون قبایل قبل از هرچیز بر پیوندهای خونی و تباری استوار بود. به همان نسبت که امکان داشت ایلات بر مبنای ملاحظات خونی و تباری شکل بگیرند، ممکن بود که آنها مبنایی کاملا سیاسی داشته باشند. روسای ایلات در مناطق مختلف، قدرتهای مسلط بودند و همان قدرتی را که شاه در پایتخت اعمال میکرد آنها نیز در درون مناطق تحت سلطه و نفوذ خود اعمال می نمودند. هرچه قدرت رؤسای ایلات و قبایل بیشتر میشد، اعمال قدرت حکومت مرکزی بر آنها کمتر می گردید و به همین دلیل می توان ادعا کرد که حاکمیت واحدی در کشور وجود نداشت، زیرا قدرت بین کانونهای مختلف، از جمله حکومت مرکزی و ایلات تقسیم شده بود، به گونهای که رؤسای ایلات همچون پادشاهان تشکیلات سیاسی و نظامی خود را داشتند. این وضعیت زمینه را برای شکل گیری کودتای سوم اسفندماه سال 1299 ش فراهم کرد تا با ایجاد دولتی متمرکز و اقتدارگرا در پی نفوذ در پیرامون برآمده و موجبات پیوستگی دولت - ملت را فراهم نماید. بدین صورت پس از انقلاب مشروطه، کودتای اسفند 1299 .ش دومین گام عمده برای ایجاد دولت مدرن و البته اقتدارگرا محسوب میشد. شکل گیری دولت متمرکز و اقتدار گرای پهلوی که خود نخستین حکومت غیر ایلی در ایران بود در تعارض و مغایرت آشکار با ساختار قدرت جامعهی ایلی قرار داشت و هیچ گونه سازگاری با آن نداشت، بنابراین شکل گیری تنش و درگیری میان نظام ایلی و حکومت مرکزی امری اجتناب ناپذیر به نظر می رسید. به همین جهت دولت در صدد سازماندهی نوع جدیدی از موجودیت سیاسی برآمد تا بر اساس آن نظام ایلی و قدرت آن به طور کامل محو گردد، چون تحمل دولتهای کوچک محلی برای یک دولت مدرن و اقتدار گرا پذیرفتنی نبود. | ||
بویراحمدیها از جملهی این جوامع ایلیاتی بودند که با برخورداری از ویژگیها و شرایط مذکور در جنوب غرب ایران و در | بویراحمدیها از جملهی این جوامع ایلیاتی بودند که با برخورداری از ویژگیها و شرایط مذکور در جنوب غرب ایران و در بخشهای وسیعی از استان مرکزی کوه گیلویه و بویراحمد زندگی میکردند. شرایط اقلیمی و جغرافیایی منطقه و تنوع آب و هوایی آن، سبب شده بود تا اکثریت آنها برخوردار از زندگی نیمه کوچ نشینی باشند. موقعیت کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه، وضعیتی متفاوت از دیگر مناطق ایران را برای مردم منطقه رقم زده بود. تسخیر ناپذیر بودن منطقه به لحاظ سوق الجیشی، ضعف و ناتوانی حکومت مرکزی، فقرو محرومیت شدید مادی و معنوی، تعصبات شدید قبیلهای و طایفه ای، باعث جنگ های خونین درون ایلی و برون ایلی و نیز سبب غارتهای داخلی و خارجی مکرر در سراسر دورهی قاجاریه تا ظهور حکومت پهلوی شده بود. به طوری که نارضایتی عمیق در مناطق اطراف را به دنبال داشت. حکومت پهلوی به عنوان حکومتی اقتدارگرا، استقرار و تداوم خود را در مطیع کردن ایلاتی همچون بویراحمدیها می دید زیرا این ایل مناطق وسیعی از جنوب غرب ایران را ناامن کرده بود. | ||
این پژوهش در پی آن است تا به بررسی اجمالی برنامه، سیاست ها و اقدامات دولت پهلوی جهت ادغام و آمیختگی ایل بویراحمد به عنوان یکی از قدرتهای محلی و پیرامونی در دولت مرکزی در راستای تحقق ایجاد دولت - ملت بپردازد. همچنین در ادامه واکنش بویراحمدیها در مقابل اقدامات و برنامههای دولت مرکزی و تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از برنامههای دولت در میان بویراحمدیها را به عنوان موضوع اصلی مورد بررسی قرار داده است. در کنار این مسئله، ساختار نظام ایلی بویراحمدی ها، طوایف و تیرههای تشکیل دهنده ایل، مناسبات درون ایلی و برون ایلی و شیوهی زندگی آنان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. ارائهی راه حل توسعهی مدنی، هدف دیگری است که این پژوهش دنبال کرده است.<ref> [https://www.historylib.com/books/2371 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | این پژوهش در پی آن است تا به بررسی اجمالی برنامه، سیاست ها و اقدامات دولت پهلوی جهت ادغام و آمیختگی ایل بویراحمد به عنوان یکی از قدرتهای محلی و پیرامونی در دولت مرکزی در راستای تحقق ایجاد دولت - ملت بپردازد. همچنین در ادامه واکنش بویراحمدیها در مقابل اقدامات و برنامههای دولت مرکزی و تأثیرات اجتماعی و سیاسی ناشی از برنامههای دولت در میان بویراحمدیها را به عنوان موضوع اصلی مورد بررسی قرار داده است. در کنار این مسئله، ساختار نظام ایلی بویراحمدی ها، طوایف و تیرههای تشکیل دهنده ایل، مناسبات درون ایلی و برون ایلی و شیوهی زندگی آنان نیز مورد بررسی قرار گرفته است. ارائهی راه حل توسعهی مدنی، هدف دیگری است که این پژوهش دنبال کرده است.<ref> [https://www.historylib.com/books/2371 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> |