۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مُسلم نيشابورى' به 'مُسلم نيشابورى ') |
جز (جایگزینی متن - 'بُخارى' به 'بُخارى') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در بخش نخست، مولف بيان مىكند، نخستين نكتهاى كه درباره اين حديث، جلب توجّه مىكند، اين است كه نه تنها محدّثان بزرگ اهل سنّت، همچون [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مُسلم نيشابورى]] و | در بخش نخست، مولف بيان مىكند، نخستين نكتهاى كه درباره اين حديث، جلب توجّه مىكند، اين است كه نه تنها محدّثان بزرگ اهل سنّت، همچون [[قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج|مُسلم نيشابورى]] و [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بُخارى]]، بلكه تمام نويسندگان صحاح ششگانه، بر اين روايت اتّفاق كردهاند. همچنين نويسندگان مسندها و سنن، از متقدّمين و متأخّرين نيز- به جز معدودى از آنها- آن را روايت كردهاند. | ||
وى در آغاز، رواياتى را بيان مىكند كه در معتبرترين و مهمترين كتابهاى آنها آمده است. كتابهايى كه روايات آنها به درستى و صحّت معروف شدهاند. سپس آنچه را كه حاكم در «المستدرك على الصحيحين» آورده و آنگاه مطالبى را كه ديگران روايت كردهاند، مورد بررسى قرار داده است. | وى در آغاز، رواياتى را بيان مىكند كه در معتبرترين و مهمترين كتابهاى آنها آمده است. كتابهايى كه روايات آنها به درستى و صحّت معروف شدهاند. سپس آنچه را كه حاكم در «المستدرك على الصحيحين» آورده و آنگاه مطالبى را كه ديگران روايت كردهاند، مورد بررسى قرار داده است. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
بخش سوم، نگاهى به اسناد حديث خواستگارى بوده و نويسنده طُرق گوناگون حديث خواستگارى و چگونگى و موارد نقل افراد ناقل حديث را به دقّت بررسى نموده است. | بخش سوم، نگاهى به اسناد حديث خواستگارى بوده و نويسنده طُرق گوناگون حديث خواستگارى و چگونگى و موارد نقل افراد ناقل حديث را به دقّت بررسى نموده است. | ||
بخش چهارم، سخنى در مورد روايت مسور و بررسى روايت مِسْوَر است. مولف خاطر نشان مىكنند كه با توجّه به آنچه بيان شد، طريقى كه اصحاب صحاح همگى بر آن اتّفاق نظر دارند، همان طريق روايت نخست (روايت مِسوَر) است و اين تنها طريقى است كه | بخش چهارم، سخنى در مورد روايت مسور و بررسى روايت مِسْوَر است. مولف خاطر نشان مىكنند كه با توجّه به آنچه بيان شد، طريقى كه اصحاب صحاح همگى بر آن اتّفاق نظر دارند، همان طريق روايت نخست (روايت مِسوَر) است و اين تنها طريقى است كه [[بخاری، محمد بن اسماعیل|بُخارى]]، مُسلم، نَسايى و ابن ماجه آن را نقل كردهاند. البتّه تِرمذى تنها كسى است كه اين روايت را از ابن زبير نقل كرده، كه با احتمالى كه او درباره اين حديث داده است، آشنا شديم. ابوداوود نيز تنها كسى است كه اين روايت را از عروه نقل كرده است كه وضعيّت او نيز بيان شد. بنا بر اين، حديثى كه در نزد همگى آنها قابل اعتماد و صحيح است، همان حديث مِسْوَر بن مخرمه است.<ref>همان، ص70</ref> | ||
نويسنده در بخش پنجم، به بررسى متن حديث و مدلول آن پرداخته و پس از بررسى سند حديث، در مورد متن حديث و مدلول آن بحث مىكند؛ زيرا در مواردى كه با وجود معتبر بودنِ سندِ حديث، متنِ آنها متفاوت باشد، علماى حديث ناچار به تكرار واقعه قائل مىشوند. ولى هنگامى كه تكرار و تعدّد واقعه ممكن نباشد و جمع كردن ميان عبارتهاى مختلفِ حديث مقدور نشود، اين امر در نظر آنها، قرينه و نشانهاى بر اين است كه چنين قضيّهاى، اصلًا واقعيّت نداشته است. | نويسنده در بخش پنجم، به بررسى متن حديث و مدلول آن پرداخته و پس از بررسى سند حديث، در مورد متن حديث و مدلول آن بحث مىكند؛ زيرا در مواردى كه با وجود معتبر بودنِ سندِ حديث، متنِ آنها متفاوت باشد، علماى حديث ناچار به تكرار واقعه قائل مىشوند. ولى هنگامى كه تكرار و تعدّد واقعه ممكن نباشد و جمع كردن ميان عبارتهاى مختلفِ حديث مقدور نشود، اين امر در نظر آنها، قرينه و نشانهاى بر اين است كه چنين قضيّهاى، اصلًا واقعيّت نداشته است. |
ویرایش