۱۱۱٬۴۸۶
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
آنگاه فتوای چند تن از مراجع تقلید آمده است که همگی فتوای [[نائینی، محمدحسین|نائینی]] را صحیح دانستهاند؛ از جمله: سیّد عبدالهادى شیرازى، [[حکیم، سید محسن|سیّد محسن طباطبائى حکیم]]، [[خویی، سید ابوالقاسم|سیّد ابوالقاسم موسوى خویى]]، [[حسینی شاهرودی، سید محمود|سیّد محمود حسینى شاهرودى]]، [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|محمَدحسین آل کاشف الغطاء]]. | آنگاه فتوای چند تن از مراجع تقلید آمده است که همگی فتوای [[نائینی، محمدحسین|نائینی]] را صحیح دانستهاند؛ از جمله: سیّد عبدالهادى شیرازى، [[حکیم، سید محسن|سیّد محسن طباطبائى حکیم]]، [[خویی، سید ابوالقاسم|سیّد ابوالقاسم موسوى خویى]]، [[حسینی شاهرودی، سید محمود|سیّد محمود حسینى شاهرودى]]، [[آل کاشفالغطاء، محمدحسین|محمَدحسین آل کاشف الغطاء]]. | ||
«تقریر وامضاء اعاظم فقها و مجتهدین و مراجع تقلید شیعیان جهان»، عنوان بحث بعدی کتاب است. در این بحث نام | «تقریر وامضاء اعاظم فقها و مجتهدین و مراجع تقلید شیعیان جهان»، عنوان بحث بعدی کتاب است. در این بحث نام دهها تن از عالمان شیعه آمده و گفته شده که آنها مراسم زنجیرزنی و قمهزنی و شبیه درآوردن را «میدانستند و میدیدند و مىشنیدند» وبا این وصف، «تقریر و امضاء و حکم به جواز و استحباب نموده و جلوگیرى نفرمودهاند.» (ص٩٥). سپس متن و ترجمۀ رسالهاى از آیتالله سیّد هادى خراسانى حائرى آمده که عنوان آن عبارت است از: فى جواز التشابیه وضرب القمات و الطبول فى عزاء سیدالشهداء علیهالسلام. | ||
آنگاه نظر یا فتواى | آنگاه نظر یا فتواى دهها تن از مراجع تقلید و مجتهدان دربارۀ اهمیّت و ضرورت عزاداری بر امام حسین(ع) آمده که یا اشاره به فتواى [[نائینی، محمدحسین|نائینى]] کرده وآن را صحیح دانستهاند و یا اینکه بدون اشاره به آن، از پاداش عزادارى سخن گفتهاند. برخى از اعلامى که نظر یا فتوایشان در این بخش از کتاب آمده است عبارتند از: [[حائری یزدی، عبدالکریم|عبدالکریم حائرى]]، [[میلانی، سید محمدهادی|سیّد محمدهادى حسینى میلانى]]، [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینى]]، [[خویی، سید ابوالقاسم|سیّد ابوالقاسم موسوى خوئی]]، [[گلپایگانی، سید محمدرضا|سید محمدرضا موسوی گلپایگانی]]، [[مرعشی، سید شهابالدین|سیّد شهابالدّین مرعشى نجفى]]، [[طباطبایی قمی، سید حسن|سیّد حسن طباطبائى قمى]]، [[اراکی، محمدعلی|محمّدعلى عراقى]] (اراکى)، [[نمازی شاهرودی، علی|على نمازى شاهرودى،]] [[مکارم شیرازی، ناصر|ناصر مکارم شیرازى]]، [[حسنزاده آملی، حسن|حسن حسنزاده آملى]]، [[فاضل موحدی لنکرانی، محمد|محمّد فاضل]]، [[حائری، مرتضی|مرتضى حائرى]]، [[صدر، سید رضا|سیّد رضا صدر]]، [[جوادی آملی، عبدالله|عبدالله جوادی آملی]]. | ||
از نوادر کتاب حاضر یکی این است که [[گلپایگانی، سید محمدرضا|آیتالله گلپایگانى]] در مقابل کسانی که در پی سرد کردن مجالس روضه خوانی بودند، گفته است: «روضه خواندن بر شما [روحانیون] واجب است نه مستحب واگر کسى منبر رفت و روضه نخواند نھی از منکرش کنید و بگوئید چراروضه نخواندی». (ص ده ۔ یازده). مطلب دیگراینکه برخی از اعلام ورود در آتش را در مراسم عزاداری، که در برخى از کشورهارایج است، جایز دانستهاند؛ از جمله: سیّد محمدجواد طباطبائى تبریزى (ص62)، [[حسینی شاهرودی، سید محمود|سیّد محمود حسینى شاهرودى]] (ص64)، [[سیّد مرتضى فیروزآبادى]] (69)، [[حکیم، سید محسن|سیّد محسن طباطبائى حکیم]] (ص٧٧). وآخرین نکته اینکه از شیخ خضر بن شلال در کتاب ابواب الجنان نقل شده است: آنچه از تمام نصوص واخبار در زیارت امام حسین(ع)آمده است، اگرچه با ترس باشد، چنین برمیآید که«لطم و گریه و زاری برامام حسین(ع) به هر طور که مقدور باشد اگر چه علم به مرگ داشته باشد جایز | از نوادر کتاب حاضر یکی این است که [[گلپایگانی، سید محمدرضا|آیتالله گلپایگانى]] در مقابل کسانی که در پی سرد کردن مجالس روضه خوانی بودند، گفته است: «روضه خواندن بر شما [روحانیون] واجب است نه مستحب واگر کسى منبر رفت و روضه نخواند نھی از منکرش کنید و بگوئید چراروضه نخواندی». (ص ده ۔ یازده). مطلب دیگراینکه برخی از اعلام ورود در آتش را در مراسم عزاداری، که در برخى از کشورهارایج است، جایز دانستهاند؛ از جمله: سیّد محمدجواد طباطبائى تبریزى (ص62)، [[حسینی شاهرودی، سید محمود|سیّد محمود حسینى شاهرودى]] (ص64)، [[سیّد مرتضى فیروزآبادى]] (69)، [[حکیم، سید محسن|سیّد محسن طباطبائى حکیم]] (ص٧٧). وآخرین نکته اینکه از شیخ خضر بن شلال در کتاب ابواب الجنان نقل شده است: آنچه از تمام نصوص واخبار در زیارت امام حسین(ع)آمده است، اگرچه با ترس باشد، چنین برمیآید که«لطم و گریه و زاری برامام حسین(ع) به هر طور که مقدور باشد اگر چه علم به مرگ داشته باشد جایز |