۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به '{{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سیاست مدار' به 'سیاستمدار') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
#هر چند برخى از فرق شیعه مانند زیدى و اسماعیلى بهطور محدود در بغداد بودند ولى منظور نویسنده در این اثر از شیعه، همان شیعیان دوازده امامى است. همچنین مقصود نویسنده از اهل سنت، کسانى هستند که خود را پیروان سنت نبوى مىدانند و در کنار شیعه، دو گروه اصلى انشعاب مذهبى را در اسلام تشکیل مىدهند. آنان به لحاظ فقهى، خود به چهار شاخه حنفى، مالکى، شافعى و حنبلى، و به لحاظ کلامى، داراى دو انشعاب اصلى اشعرى و معتزلى هستند. اهل سنت در اینجا، اعم از توده مردم، خلافت عباسى و سلجوقیان است<ref>مقدمه مؤلف، ص 14- 15</ref> | #هر چند برخى از فرق شیعه مانند زیدى و اسماعیلى بهطور محدود در بغداد بودند ولى منظور نویسنده در این اثر از شیعه، همان شیعیان دوازده امامى است. همچنین مقصود نویسنده از اهل سنت، کسانى هستند که خود را پیروان سنت نبوى مىدانند و در کنار شیعه، دو گروه اصلى انشعاب مذهبى را در اسلام تشکیل مىدهند. آنان به لحاظ فقهى، خود به چهار شاخه حنفى، مالکى، شافعى و حنبلى، و به لحاظ کلامى، داراى دو انشعاب اصلى اشعرى و معتزلى هستند. اهل سنت در اینجا، اعم از توده مردم، خلافت عباسى و سلجوقیان است<ref>مقدمه مؤلف، ص 14- 15</ref> | ||
#نویسنده توجه داده است که برخى از مورخان اهل سنت درباره شیعیان بغداد، تعصب مذهبى را در تاریخنگارى خود دخیل کردهاند<ref>همان، ص 16</ref> | #نویسنده توجه داده است که برخى از مورخان اهل سنت درباره شیعیان بغداد، تعصب مذهبى را در تاریخنگارى خود دخیل کردهاند<ref>همان، ص 16</ref> | ||
#وضعیت شیعیان بغداد در دوره ترکان سلجوقى -که از سال 447ق آغاز شد و تا سال 575ق ادامه یافت- چنین بود که آنان با سه گروه در این دوران مواجه شدند: خلفاى عباسى، اهل سنت و سلجوقیان. قیام «بساسیرى» و شکست او توسط طغرل و احیاى خلافت و اهل سنت به دست سلجوقیان، ضربهاى جدى بر شیعیان وارد کرد البته با یک دید کلى مىتوان گفت که در این دوره، علىرغم سقوط آل بویه و احیاى قدرت خلافت و اهل سنت، شیعیان در مجموع دچار ضعف و شکست نشدند اگر چه در ابتداى کار متحمل خسارت گردیدند و برخى محلهها مانند «مشهد العتیقة» ویران شدند و مسجد جامع «بُراثا» تعطیل شد ولى اینگونه وقایع به تدریج کم شد و بلکه از بین رفت و درگیرى میان شیعه و سنى نیز محدود بود و اگر با دوره آل بویه مقایسه شود باید گفت که به مراتب، تعداد و شدّتشان کمتر بود و علت این مسأله هم چیزى نبود جز | #وضعیت شیعیان بغداد در دوره ترکان سلجوقى -که از سال 447ق آغاز شد و تا سال 575ق ادامه یافت- چنین بود که آنان با سه گروه در این دوران مواجه شدند: خلفاى عباسى، اهل سنت و سلجوقیان. قیام «بساسیرى» و شکست او توسط طغرل و احیاى خلافت و اهل سنت به دست سلجوقیان، ضربهاى جدى بر شیعیان وارد کرد البته با یک دید کلى مىتوان گفت که در این دوره، علىرغم سقوط آل بویه و احیاى قدرت خلافت و اهل سنت، شیعیان در مجموع دچار ضعف و شکست نشدند اگر چه در ابتداى کار متحمل خسارت گردیدند و برخى محلهها مانند «مشهد العتیقة» ویران شدند و مسجد جامع «بُراثا» تعطیل شد ولى اینگونه وقایع به تدریج کم شد و بلکه از بین رفت و درگیرى میان شیعه و سنى نیز محدود بود و اگر با دوره آل بویه مقایسه شود باید گفت که به مراتب، تعداد و شدّتشان کمتر بود و علت این مسأله هم چیزى نبود جز سیاستمدارا و تقیهاى که شیعیان در پیش گرفتند. در مجموع، باید سیاست منطقى و درست شیعیان را رمز بقاى آنها و در دراز مدت، موجب نفوذ و قدرتیابى آنها دانست که در دوران ناصر به اوج خود رسید و تا پایان خلافت عباسى همچنان ادامه یافت.<ref>متن كتاب، ص 112- 114</ref> | ||
#نویسنده تأکید کرده است که دقت در این موضوع ضرورى است که در خصوص نقش ابن علقمى در سقوط بغداد، منابع اهل سنت تمامى اتهامات را متوجه وى مىدانند و او را بانى و مسبب اصلى در سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسى مىشمرند<ref>همان، ص 198</ref> | #نویسنده تأکید کرده است که دقت در این موضوع ضرورى است که در خصوص نقش ابن علقمى در سقوط بغداد، منابع اهل سنت تمامى اتهامات را متوجه وى مىدانند و او را بانى و مسبب اصلى در سقوط بغداد و انقراض خلافت عباسى مىشمرند<ref>همان، ص 198</ref> | ||
#نویسنده در بررسى نقش ابن علقمى در سقوط بغداد چنین مىنویسد: آنچه از مجموع مطالب و نفى و اثبات مورخان در این موضوع فهمیده مىشود این است که در گرایش ابن علقمى به تشیع، شکى وجود ندارد. همچنین تقابل اهل سنت با شیعیان و به خصوص ابن علقمى در سالهاى پایانى به اوج خود رسیده بود. درباره کاهش سپاه بغداد نمىتوان نقش ابن علقمى را پذیرفت، اما در ارتباط او با مغولها نمىتوان ابن علقمى را تبرئه کرد. ابن علقمى سقوط بغداد توسط مغولها را حتمى مىدانست. به همین دلیل او علاج واقعه را قبل از وقوع دانست تا سرنوشت او مانند خلیفه و اطرافیان او نباشد، ضمن اینکه او با این اقدام، توانست تا حدّ زیادى شیعیان را از تهاجم سنگین مغولها و کشتار نجات دهد<ref>همان، ص 199</ref> | #نویسنده در بررسى نقش ابن علقمى در سقوط بغداد چنین مىنویسد: آنچه از مجموع مطالب و نفى و اثبات مورخان در این موضوع فهمیده مىشود این است که در گرایش ابن علقمى به تشیع، شکى وجود ندارد. همچنین تقابل اهل سنت با شیعیان و به خصوص ابن علقمى در سالهاى پایانى به اوج خود رسیده بود. درباره کاهش سپاه بغداد نمىتوان نقش ابن علقمى را پذیرفت، اما در ارتباط او با مغولها نمىتوان ابن علقمى را تبرئه کرد. ابن علقمى سقوط بغداد توسط مغولها را حتمى مىدانست. به همین دلیل او علاج واقعه را قبل از وقوع دانست تا سرنوشت او مانند خلیفه و اطرافیان او نباشد، ضمن اینکه او با این اقدام، توانست تا حدّ زیادى شیعیان را از تهاجم سنگین مغولها و کشتار نجات دهد<ref>همان، ص 199</ref> |