پرش به محتوا

جمهرة نسب قریش و أخبارها: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ب شناسی ' به 'ب‌شناسی ')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:
| عنوان =جمهرة نسب قريش و أخبارها  
| عنوان =جمهرة نسب قريش و أخبارها  
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
|پدیدآورندگان
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[زبیر بن بکار]] (نویسنده)
[[زبیر بن بکار]] (نویسنده)، [[شاکر، محمود محمد]] (محقق و شارح)
[[شاکر، محمود محمد]] (محقق و شارح)
|زبان
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏‎‏DS‎‏ ‎‏219‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏4‎‏ز‎‏2  
| کد کنگره =‏‏‎‏DS‎‏ ‎‏219‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏4‎‏ز‎‏2  
| موضوع =
| موضوع = قريش (قبيله) - تاريخ
1.قريش (قبيله) - تاريخ
|ناشر
|-
| ناشر = دار اليمامة  
|data-type='publishPlace'|دار اليمامة  
| مکان نشر =عربستان - رياض  
|-
| سال نشر = 1999م , 1419ق  
|عربستان - رياض  
| سال نشر =1999م , 1419ق  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10311AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10311AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| چاپ =2
| شابک =9960-9060-9-4
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10311
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10311
خط ۲۶: خط ۲۴:
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
 
{{کاربردهای دیگر| جمهره (ابهام‌زدایی)}}
'''جمهرة نسب قریش و أخبارها'''، نوشته [[زبیر بن بکار]] (256-172ق)، یکی از منابع اصلی در نسب‌شناسی اعراب است. شرح و تحقیق جلد اول کتاب را [[شاکر، محمود محمد|محمود محمد شاکر]] (1418ق) به انجام رسانده است. جلد دوم هم توسط [[حمد الجاسر]] به چاپ رسیده است.
'''جمهرة نسب قریش و أخبارها'''، نوشته [[زبیر بن بکار]] (256-172ق)، یکی از منابع اصلی در نسب‌شناسی اعراب است. شرح و تحقیق جلد اول کتاب را [[شاکر، محمود محمد|محمود محمد شاکر]] (1418ق) به انجام رسانده است. جلد دوم هم توسط [[حمد الجاسر]] به چاپ رسیده است.


خط ۴۱: خط ۳۹:
این کتاب برخلاف آثاری چون «الأنساب» سمعانی - که پس از بیان نسب رسول‌اللّه، به ذکر نسب بنی‌هاشم و بعد از آن به ذکر نسب قریش و عرب پرداخته<ref>ذکایی ساوی، مرتضی، ص29-28</ref>، چون خود از زبیریان و نواده زبیر بن عوام است، نسب‌ها را با ذکر نسب زبیریان آغاز کرده است.  
این کتاب برخلاف آثاری چون «الأنساب» سمعانی - که پس از بیان نسب رسول‌اللّه، به ذکر نسب بنی‌هاشم و بعد از آن به ذکر نسب قریش و عرب پرداخته<ref>ذکایی ساوی، مرتضی، ص29-28</ref>، چون خود از زبیریان و نواده زبیر بن عوام است، نسب‌ها را با ذکر نسب زبیریان آغاز کرده است.  


در کتاب «نسب قریش» مصعب بن عبدالله (متوفی 236ق) نیز که پیش از کتاب [[زبیر بن بکار]] نوشته شده، علاوه بر اینکه در قالب دوازده جزء دسته بندی خوبی صورت گرفته است، به ترتیب منطقی با ذکر انساب از معد بن عدنان و اجداد پیامبر(ص) آغاز و با ذکر نسب ابوطالب و [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و فرزندان آن حضرت ادامه یافته است.
در کتاب «نسب قریش» مصعب بن عبدالله (متوفی 236ق) نیز که پیش از کتاب [[زبیر بن بکار]] نوشته شده، علاوه بر اینکه در قالب دوازده جزء دسته‌بندی خوبی صورت گرفته است، به ترتیب منطقی با ذکر انساب از معد بن عدنان و اجداد پیامبر(ص) آغاز و با ذکر نسب ابوطالب و [[امام علی علیه‌السلام|علی(ع)]] و فرزندان آن حضرت ادامه یافته است.


افراط معاویه در دشمنی با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] به حدّی رسید که چون جمعی از بنی‌أمیه نزد او رفتند و گفتند: تو به آرزوی خود رسیدی، از این پس دست از ناسزاگویی به این مرد (مقصود، امیرالمؤمنین(ع) است) بردار. گفت: قسم به خدا! تا هنگامی که کودکان با این ناسزاگویی بزرگ شوند و پیران به فرتوتی برسند، هیچ گاه فضیلتی برای او نباید ذکر شود. امّا اراده خداوند، جز این بود. بنا به نقل [[زبیر بن بکار]]، عبداللّه بن عروه فرزندان خود را گرد آورد، سپس گفت:‌ای فرزندان من! خداوند هیچ چیزی را بنا نکرد که پس از زمانی آن را ویران ساخته باشد و اینکه مردم هرگز چیزی را بنا نکردند، جز اینکه آن را ویران کردند و نیز اینکه بنی‌أمیه از زمان معاویه تا امروز (نیمه اوّل قرن دوم هجری) خواستند شرف و مقام علی را خراب کنند و از میان ببرند، امّا خداوند شرف و فضیلت و محبّت او را در دل‌های مؤمنین افزون ساخت.‌ای فرزندان من، علی را دشنام ندهید!<ref>ر.ک: فقیهی، علی‌اصغر، ص24؛ متن کتاب، ج1، ص300، شماره 474</ref>
افراط معاویه در دشمنی با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] به حدّی رسید که چون جمعی از بنی‌أمیه نزد او رفتند و گفتند: تو به آرزوی خود رسیدی، از این پس دست از ناسزاگویی به این مرد (مقصود، امیرالمؤمنین(ع) است) بردار. گفت: قسم به خدا! تا هنگامی که کودکان با این ناسزاگویی بزرگ شوند و پیران به فرتوتی برسند، هیچ گاه فضیلتی برای او نباید ذکر شود. امّا اراده خداوند، جز این بود. بنا به نقل [[زبیر بن بکار]]، عبداللّه بن عروه فرزندان خود را گرد آورد، سپس گفت:‌ای فرزندان من! خداوند هیچ چیزی را بنا نکرد که پس از زمانی آن را ویران ساخته باشد و اینکه مردم هرگز چیزی را بنا نکردند، جز اینکه آن را ویران کردند و نیز اینکه بنی‌أمیه از زمان معاویه تا امروز (نیمه اوّل قرن دوم هجری) خواستند شرف و مقام علی را خراب کنند و از میان ببرند، امّا خداوند شرف و فضیلت و محبّت او را در دل‌های مؤمنین افزون ساخت.‌ای فرزندان من، علی را دشنام ندهید!<ref>ر.ک: فقیهی، علی‌اصغر، ص24؛ متن کتاب، ج1، ص300، شماره 474</ref>