پرش به محتوا

آیتی، عبدالمحمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'طبرى' به 'طبرى ')
خط ۴۵: خط ۴۵:
پيش از آنكه بازنشسته شوم کتابهاى باتلاق،كشتى شكسته، كالسكۀ زرين،تحرير تاريخ وصاف و ترجمۀ تقويم البلدان را منتشر كرده بودم.در دورۀ بازنشستگى [[العبر: تاریخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون]] (العبر)را در شش جلد ترجمه كردم و کتابهاى ديگر را چون تاريخ دولت اسلامى در اندلس در 5 جلد و تاريخ ادبيات زبان عربى و تاريخ فلسفه در جهان اسلام و دربارۀ فلسفۀ اسلامى را ترجمه كردم سپس به نظامى پرداختم و هر پنج کتاب:خسرو و شيرين،ليلى و مجنون،مخزن الاسرار، هفت پيكر و اسكندرنامه را گزيده و شرح كردم.ترجمۀ غزلهاى ابونواس،ترجمۀ الغارات،ترجمۀ علويات سبع، نوشتن شكوه قصيده و شكوه سعدى در غزل و گنجور پنج گنج و پير نيشابور هم از ديگر آثار حقير است.ترجمۀ قرآن مجيد و صحيفۀ سجاديه و نهج البلاغه بر تارك آثار بنده مى‌درخشند.همچنين است ترجمۀ کتاب حجاز در صدر اسلام.
پيش از آنكه بازنشسته شوم کتابهاى باتلاق،كشتى شكسته، كالسكۀ زرين،تحرير تاريخ وصاف و ترجمۀ تقويم البلدان را منتشر كرده بودم.در دورۀ بازنشستگى [[العبر: تاریخ ابن خلدون|تاريخ ابن خلدون]] (العبر)را در شش جلد ترجمه كردم و کتابهاى ديگر را چون تاريخ دولت اسلامى در اندلس در 5 جلد و تاريخ ادبيات زبان عربى و تاريخ فلسفه در جهان اسلام و دربارۀ فلسفۀ اسلامى را ترجمه كردم سپس به نظامى پرداختم و هر پنج کتاب:خسرو و شيرين،ليلى و مجنون،مخزن الاسرار، هفت پيكر و اسكندرنامه را گزيده و شرح كردم.ترجمۀ غزلهاى ابونواس،ترجمۀ الغارات،ترجمۀ علويات سبع، نوشتن شكوه قصيده و شكوه سعدى در غزل و گنجور پنج گنج و پير نيشابور هم از ديگر آثار حقير است.ترجمۀ قرآن مجيد و صحيفۀ سجاديه و نهج البلاغه بر تارك آثار بنده مى‌درخشند.همچنين است ترجمۀ کتاب حجاز در صدر اسلام.


ترجمۀ قرآن مجيد را در سال 1356 آغاز كردم و پس از سه سال به پايان بردم.به خيال خودم مى‌خواستم ترجمه‌اى روان و امروزى،ترجمه‌اى كه در عين صحت و فصاحت و بلاغت و در عين زيبايى عبارات خواندنش براى همگان آسان باشد به وجود آورم. حالا تا چه حد موفق شده‌ام،جنابعالى بهتر از هر كس مى‌دانيد كه هم قرآن پژوهيد و هم نويسنده. ترجمه‌هايى را كه تا آن روز منتشر شده بودند،چون ترجمۀ مرحوم الهى قمشه‌اى و ترجمۀ مرحوم پاينده و مرحوم رهنما را خواندم و فراز و فرود و حسن و عيب هر كدام را در نظر گرفتم. مى‌خواستم چيزى به وجود آورم كه از حسن‌هاى همه آنها بهره‌مند و از عيبهاى آنها(اگر داشته باشند)مبرّا باشد.چه مى‌شود كرد انّ الانسان خلق هلوعا.در هنگام ترجمه از تفاسير غافل نبوده‌ام.همواره به تفسير ابو الفتوح،كشف الاسرار، مجمع البيان،ترجمۀ تفسير طبرى،كشّاف و تفسير كبير امام فخر مراجعه مى‌كردم.در تجديد نظر چاپ بعد در تفسير الميزان و تفسير نمونه هم نگريسته‌ام.بر ترجمۀ بنده چند تن از افاضل از جمله خود جنابعالى نقدهايى نوشته‌اند.از همه سپاسگزارم.از آن ايرادها هر كدام را كه وارد بوده پس از مراجعه به تفاسير در چاپهاى بعد اعمال كرده‌ام و خواهم كرد.
ترجمۀ قرآن مجيد را در سال 1356 آغاز كردم و پس از سه سال به پايان بردم.به خيال خودم مى‌خواستم ترجمه‌اى روان و امروزى،ترجمه‌اى كه در عين صحت و فصاحت و بلاغت و در عين زيبايى عبارات خواندنش براى همگان آسان باشد به وجود آورم. حالا تا چه حد موفق شده‌ام،جنابعالى بهتر از هر كس مى‌دانيد كه هم قرآن پژوهيد و هم نويسنده. ترجمه‌هايى را كه تا آن روز منتشر شده بودند،چون ترجمۀ مرحوم الهى قمشه‌اى و ترجمۀ مرحوم پاينده و مرحوم رهنما را خواندم و فراز و فرود و حسن و عيب هر كدام را در نظر گرفتم. مى‌خواستم چيزى به وجود آورم كه از حسن‌هاى همه آنها بهره‌مند و از عيبهاى آنها(اگر داشته باشند)مبرّا باشد.چه مى‌شود كرد انّ الانسان خلق هلوعا.در هنگام ترجمه از تفاسير غافل نبوده‌ام.همواره به تفسير ابو الفتوح،كشف الاسرار، مجمع البيان،ترجمۀ تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]  ،كشّاف و تفسير كبير امام فخر مراجعه مى‌كردم.در تجديد نظر چاپ بعد در تفسير الميزان و تفسير نمونه هم نگريسته‌ام.بر ترجمۀ بنده چند تن از افاضل از جمله خود جنابعالى نقدهايى نوشته‌اند.از همه سپاسگزارم.از آن ايرادها هر كدام را كه وارد بوده پس از مراجعه به تفاسير در چاپهاى بعد اعمال كرده‌ام و خواهم كرد.




۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش