۱۰۶٬۳۲۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ده اند' به 'دهاند') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'هاش ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
آنچه پیش رو دارید مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] است که در دورهی معاصر از زبان فردوسی پژوهان بازگفته شده است. از آن چه خواهیم دید، چنین برمی آید که پیوسته پژوهشگران به چیستی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] توجه داشتهاند و کم تر پژوهندهای را میبینیم که از بینش دینی و مذهب فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از همین روی، این نکته پیش می آید که چرا باید پژوهندگان این اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندهی آن اثر توجه داشته باشند؟ به راستی چه پیوندی است میان حماسهی فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟ | آنچه پیش رو دارید مجموعهای از گفتارها دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] است که در دورهی معاصر از زبان فردوسی پژوهان بازگفته شده است. از آن چه خواهیم دید، چنین برمی آید که پیوسته پژوهشگران به چیستی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] توجه داشتهاند و کم تر پژوهندهای را میبینیم که از بینش دینی و مذهب فردوسی پرسش نکرده باشد؛ از همین روی، این نکته پیش می آید که چرا باید پژوهندگان این اثر حماسی به این اندازه به دین و مذهب سرایندهی آن اثر توجه داشته باشند؟ به راستی چه پیوندی است میان حماسهی فردوسی و دین و مذهب وی که پیوسته از نگرش دینی و مذهبی او پرسیدهاند؟ | ||
پرسش از دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، یکی از سؤال هایی است که پیوسته ذهن نگارنده را هم چون دیگرانی که به حوزهی شاهنامه پژوهی وارد شدهاند، به خود مشغول می داشت و به دلیل همین پرسش و سؤالاتی همانند آن، گه گاه مورد سرزنش برخی منتقدان قرار گرفته است که به راستی سخن گفتن از دین و کیش [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، اساسا چه مشکلی را می گشاید و چه یاریای به شناخت [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میرساند؟ پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتهی زیبایی های ادبی به حق [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] هستند و خویش کاری های دیگر این اثر در فرهنگ ما را چندان مهم نمیدانند، این خواهد بود که شناخت دین ومذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، چیستی اندیشهی ایرانیان پیش رو آن قرنها را روشن میسازد که البته این مسأله برای کسانی که صرفا می خواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعه نیافتگی ایران را جست و جو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعا شناخت برآمیختگی اندیشهی ملی گرایانه و مذهب اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] راه گشا خواهد بود. [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] از یک سو در پی آن است که با ارائهی [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] به عنوان آیینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنماید و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگی کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایرانی بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچهی اثرش به نمایش می گذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشهی شیعی، آمیختگی دین ورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعه گرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی هم راه با شاید را جست و جو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوش تر. نکتهای دیگر را که گروه یاد شده از آن غفلت کردهاند، وجود اندیشهی دینی (اسماعیلی) در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] است که حتی ساخت ادبی و زیبایی شناسی آن متن را رقم می زند و متأثر میسازد. در این باره کافی است به دیدگاه [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] دربارهی داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] نگاه کنیم. از نظر نگارنده، این دید به داستانها از بینش اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] برمی خیزد که پس از این بدان خواهیم پرداخت؛ بنابراین آیا میتوان جنبهی ادبیاتی متن شاهنامه را از بن مایههای فکری و باوری | پرسش از دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، یکی از سؤال هایی است که پیوسته ذهن نگارنده را هم چون دیگرانی که به حوزهی شاهنامه پژوهی وارد شدهاند، به خود مشغول می داشت و به دلیل همین پرسش و سؤالاتی همانند آن، گه گاه مورد سرزنش برخی منتقدان قرار گرفته است که به راستی سخن گفتن از دین و کیش [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، اساسا چه مشکلی را می گشاید و چه یاریای به شناخت [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میرساند؟ پاسخ به این گروه که بیشتر فریفتهی زیبایی های ادبی به حق [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] هستند و خویش کاری های دیگر این اثر در فرهنگ ما را چندان مهم نمیدانند، این خواهد بود که شناخت دین ومذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]]، چیستی اندیشهی ایرانیان پیش رو آن قرنها را روشن میسازد که البته این مسأله برای کسانی که صرفا می خواهند از یک متن ادبی لذت ببرند و به زیباییهای هنری اثر سرگرم باشند، موضوعی مهم نخواهد بود؛ اما دغدغهمندانی که سیر تحول فکری ایرانیان، تاریخ علوم عقلی در ایران، چگونگی افتادن در ابتذال خردستیزی و علل توسعه نیافتگی ایران را جست و جو میکنند و از سرگشتگیهای فکری و تناقض در کردار ایرانی به تنگ آمدهاند، قطعا شناخت برآمیختگی اندیشهی ملی گرایانه و مذهب اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] راه گشا خواهد بود. [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] از یک سو در پی آن است که با ارائهی [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] به عنوان آیینهای از فرهنگ ایرانی، ضعف و نقص و البته شایستگیهای این فرهنگ را بنماید و از سوی دیگر با درآمیختگی بخش کارآمد فرهنگی کهن ایرانی و تفکر شیعی (اسماعیلی) که خرد را اساس زیست مادی و معنوی خود ساخته است، طرحی برای زندگی ایرانیان به دست دهد. او این برآمیختگی فرهنگ کهن ایرانی و تفکر اسماعیلی را که در همان اندیشههای کهن ایرانی بنیاد دارد و پیکرهای اسلامی گرفته است، به زیبایی در دیباچهی اثرش به نمایش می گذارد و این اندیشه و باور را در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] میپراکند. او با آمیزش فرهنگ دیرپای ایرانی و اندیشهی شیعی، آمیختگی دین ورزی با خردگرایی، دنیاگرایی توسعه گرا و رستگاری اخلاقی یا به تعبیری دیگر، زیست اخلاقی هم راه با شاید را جست و جو میکند و البته چه طرحی برای زندگی در روزگار کنونی از این خوش تر. نکتهای دیگر را که گروه یاد شده از آن غفلت کردهاند، وجود اندیشهی دینی (اسماعیلی) در بن داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] است که حتی ساخت ادبی و زیبایی شناسی آن متن را رقم می زند و متأثر میسازد. در این باره کافی است به دیدگاه [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] دربارهی داستانهای [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] نگاه کنیم. از نظر نگارنده، این دید به داستانها از بینش اسماعیلی [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] برمی خیزد که پس از این بدان خواهیم پرداخت؛ بنابراین آیا میتوان جنبهی ادبیاتی متن شاهنامه را از بن مایههای فکری و باوری سرایندهاش جدا ساخت؟ | ||
بنابرآنچه یاد شده، شناخت بن مایههای اندیشهی شاعر در توضیح و تحلیل ادبیات متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزهی سرایندهی متن، به نتیجهی چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از همین روی، در بخش نخست این مجموعه، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوس را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و نهایتا [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] را به عنوان شاعری اسماعیلی مذهب بشناساند. پس از آن نیز در بیست و سه گفتار، آن چه را دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] گفتهاند، آورده است تا خوانندگان در یک مجموعه تقریبا همهی سخنان پژوهندگان [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را در این باره ببینند و در آن درنگ ورزند. | بنابرآنچه یاد شده، شناخت بن مایههای اندیشهی شاعر در توضیح و تحلیل ادبیات متن شاهنامه بایسته است و نمیتوان فارغ از علت و انگیزهی سرایندهی متن، به نتیجهی چندان درستی از تحلیل متن رسید؛ از همین روی، در بخش نخست این مجموعه، نگارنده بر آن بوده که بینش مذهبی فردوس را بررسی کند و در این راه از دیباچه به صورت ویژه و دیگر بخشهای شاهنامه یاری بگیرد و نهایتا [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] را به عنوان شاعری اسماعیلی مذهب بشناساند. پس از آن نیز در بیست و سه گفتار، آن چه را دربارهی دین و مذهب [[فردوسی، ابوالقاسم|فردوسی]] گفتهاند، آورده است تا خوانندگان در یک مجموعه تقریبا همهی سخنان پژوهندگان [[شاهنامه فردوسی (نشر قطره)|شاهنامه]] را در این باره ببینند و در آن درنگ ورزند. |