پرش به محتوا

المطالع البدرية في المنازل الرومية 1499 - 1577: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش '
جز (جایگزینی متن - 'میپر' به 'می‌پر')
جز (جایگزینی متن - 'ه اش ' به 'ه‌اش ')
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[غزی، محمد بن محمد|غزی]] كه شخصیتی علمی بوده است مصاحب خود را در سفرش كتاب‌های مفید مى‌داند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهی از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مى‌كند. اولین مكانی كه او گزارش كرده، روستایی به نام دمّر است. او پس از توصیفات ادیبانه از این روستا، "بردی" را كه از این روستا مى‌گذرد و در آن زمان بزرگ‌ترین رود شام بوده است و روستاهای بسیاری را سیراب مى‌كرده است با عباراتی مسجع به توصیف مى‌نشیند. وی پس از آن یك به یك روستاها و مناطقی را بر آنها گذر مى‌كند: خان‌الفندق، صرغایا، بعلبك، رأس‌العین و... را شرح مى‌دهد تا به شهر "حمص" مى‌رسد. وی در این شهر از مسجد جامع بزرگ این شهر كه "خالد بن ولید" در آن مدفون است، دیدن مى‌كند. او از شكلی كه بر در مسجد ترسیم شده به عنوان یکی از عجایب نام مى‌برد. نصف بالای این در به شكل انسان و نیمه دیگر آن به صورت عقرب بوده است. از روی آن تصویر با گِل داغ مى‌سازند و در آب مى‌اندازند، اگر عقرب گزیده از آن بنوشد، بهبود مى‌یابد. وی به این عمل اهل حمص با دیده تردید مى‌نگرد و آن را حماقت مى‌نامد و پس از آن به موارد دیگری نیز اشاره مى‌كند.
[[غزی، محمد بن محمد|غزی]] كه شخصیتی علمی بوده است مصاحب خود را در سفرش كتاب‌های مفید مى‌داند و در صبحگاه 18 رمضان سال 936ق با بدرقه گروهی از اصحابش سفر را از دمشق آغاز مى‌كند. اولین مكانی كه او گزارش كرده، روستایی به نام دمّر است. او پس از توصیفات ادیبانه از این روستا، "بردی" را كه از این روستا مى‌گذرد و در آن زمان بزرگ‌ترین رود شام بوده است و روستاهای بسیاری را سیراب مى‌كرده است با عباراتی مسجع به توصیف مى‌نشیند. وی پس از آن یك به یك روستاها و مناطقی را بر آنها گذر مى‌كند: خان‌الفندق، صرغایا، بعلبك، رأس‌العین و... را شرح مى‌دهد تا به شهر "حمص" مى‌رسد. وی در این شهر از مسجد جامع بزرگ این شهر كه "خالد بن ولید" در آن مدفون است، دیدن مى‌كند. او از شكلی كه بر در مسجد ترسیم شده به عنوان یکی از عجایب نام مى‌برد. نصف بالای این در به شكل انسان و نیمه دیگر آن به صورت عقرب بوده است. از روی آن تصویر با گِل داغ مى‌سازند و در آب مى‌اندازند، اگر عقرب گزیده از آن بنوشد، بهبود مى‌یابد. وی به این عمل اهل حمص با دیده تردید مى‌نگرد و آن را حماقت مى‌نامد و پس از آن به موارد دیگری نیز اشاره مى‌كند.


در بخش دیگری از سفرنامه به شهر "حماة" می‌پردازد. از مكان‌های این شهر، آرامگاه [[گیلانی، عبدالقادر|شیخ عبدالقادر گیلانی]](متوفی 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذریه اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مى‌كند. وی با دو تن از ذریه شیخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مى‌برد، ملاقات مى‌كند و مورد استقبال گرم آنها قرار مى‌گیرد. این مطلب حكایت از گرایش نویسنده به تصوف دارد.
در بخش دیگری از سفرنامه به شهر "حماة" می‌پردازد. از مكان‌های این شهر، آرامگاه [[گیلانی، عبدالقادر|شیخ عبدالقادر گیلانی]](متوفی 561ق) یکی از بزرگان متصوفه را ذكر كرده و به او و ذریه‌اش كه در آن شهر مورد توجه هستند، اظهار ارادت تمام مى‌كند. وی با دو تن از ذریه شیخ كه از آنها با عنوان "عابد كامل عارف بالله" نام مى‌برد، ملاقات مى‌كند و مورد استقبال گرم آنها قرار مى‌گیرد. این مطلب حكایت از گرایش نویسنده به تصوف دارد.


"معره" شهر دیگری است كه گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمی و فرهنگی می‌داند و "زین‌الدین بن الوردی" مؤلف بهجت الحاوى از بزرگان این خطه مى‌داند. وضعیت علمی و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسیار ناهنجار تصویر مى‌كند و جانشین فقها و اهل علم آن شهر را سفیهان و جهال مى‌نامد. او در ادامه به دو اثر خود: "الدر النضید فی أدب المفید و المستفید" و "البرهان الناهض فی نیة استباحة الوطیء للحائض" كرده است.
"معره" شهر دیگری است كه گذشته آن را دارای سابقه درخشان علمی و فرهنگی می‌داند و "زین‌الدین بن الوردی" مؤلف بهجت الحاوى از بزرگان این خطه مى‌داند. وضعیت علمی و فرهنگی آن شهر در زمان خود را بسیار ناهنجار تصویر مى‌كند و جانشین فقها و اهل علم آن شهر را سفیهان و جهال مى‌نامد. او در ادامه به دو اثر خود: "الدر النضید فی أدب المفید و المستفید" و "البرهان الناهض فی نیة استباحة الوطیء للحائض" كرده است.