دموکراتیزاسیون و تعدیل قدرت سیاسی در ایران (دوران قاجاریه): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'می شد' به 'می‌شد'
جز (جایگزینی متن - 'آن ها' به 'آن‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'می شد' به 'می‌شد')
خط ۶۳: خط ۶۳:
تا پیش از پدیدار شدن تجدد، سایه‌ی خودکامگی همواره بر فراز ایران زمین بوده است. خودکامگی امری طبیعی می نمود؛ حاکمان خوکامه خود را در سایه‌ی خدا فرض کرده بودند و حضورشان را ناشی از تقدیر الهی می پنداشتند. مدرنیته بنیان این مفروضات و تصورات را متزلزل ساخت؛ چرا که منشأ حکومت را نه در آسمان ها، بلکه در زمین می جست و حضور حاکمان را ناشی از اراده‌ی انسانی و نه تقدیر آسمانی قلمداد می کرد. مدرنیته‌ی سیاسی به همین میزان هم بسنده نکرد و تنها به نقد مسأله‌ی مشروعیت از دیدگاه فلسفه‌ی سیاسی کلاسیک اکتفا ننمود. فلاسفه‌ی مدرن و اندیشمندان عصر جدید ضمن نقد جدی فلسفه‌ی سیاسی کلاسیک، آلترناتیوهای خود را مطرح کرده که دربردارنده‌ی اشکال مبدعانه‌ای از ساختارهای نوین سیاسی و سازکارهای حاکمیتی جدید بودند.
تا پیش از پدیدار شدن تجدد، سایه‌ی خودکامگی همواره بر فراز ایران زمین بوده است. خودکامگی امری طبیعی می نمود؛ حاکمان خوکامه خود را در سایه‌ی خدا فرض کرده بودند و حضورشان را ناشی از تقدیر الهی می پنداشتند. مدرنیته بنیان این مفروضات و تصورات را متزلزل ساخت؛ چرا که منشأ حکومت را نه در آسمان ها، بلکه در زمین می جست و حضور حاکمان را ناشی از اراده‌ی انسانی و نه تقدیر آسمانی قلمداد می کرد. مدرنیته‌ی سیاسی به همین میزان هم بسنده نکرد و تنها به نقد مسأله‌ی مشروعیت از دیدگاه فلسفه‌ی سیاسی کلاسیک اکتفا ننمود. فلاسفه‌ی مدرن و اندیشمندان عصر جدید ضمن نقد جدی فلسفه‌ی سیاسی کلاسیک، آلترناتیوهای خود را مطرح کرده که دربردارنده‌ی اشکال مبدعانه‌ای از ساختارهای نوین سیاسی و سازکارهای حاکمیتی جدید بودند.


در طول تاریخ سیاسی جهان، پادشاهان به علت دارا بودن نقش دوگانه‌ی حکومت - سلطنت، هم از اقتدارات سلطنت و ریاست عالیه کشور برخوردار بودند و هم در امر حکومت و ارکان مختلف آن به صورت مستقیم یا با واسطه دخالت می کردند. تفکیک امر سلطنت از حکومت، راه را بر خودکامگی شاهان سد و مکانیزمی برای تعدیل قدرت آنان ترسیم می کرد. سلطنت مشروطه که نمونه‌ای بارز از تفکیک حکومت از سلطنت است مهم‌ترین راهکار سیاسی و اجتماعی در جهت تعدیل قدرت حاکمان طی قرون اخیر بوده است، چرا که تجمیع دو امر سلطنت و حکومت در دست یک نفر باعث ایجاد حکومت های خودکامه می شد.
در طول تاریخ سیاسی جهان، پادشاهان به علت دارا بودن نقش دوگانه‌ی حکومت - سلطنت، هم از اقتدارات سلطنت و ریاست عالیه کشور برخوردار بودند و هم در امر حکومت و ارکان مختلف آن به صورت مستقیم یا با واسطه دخالت می کردند. تفکیک امر سلطنت از حکومت، راه را بر خودکامگی شاهان سد و مکانیزمی برای تعدیل قدرت آنان ترسیم می کرد. سلطنت مشروطه که نمونه‌ای بارز از تفکیک حکومت از سلطنت است مهم‌ترین راهکار سیاسی و اجتماعی در جهت تعدیل قدرت حاکمان طی قرون اخیر بوده است، چرا که تجمیع دو امر سلطنت و حکومت در دست یک نفر باعث ایجاد حکومت های خودکامه می‌شد.


مبنای تعدیل قدرت که بر اساس نظریه‌ی تفکیک حکومت از سلطنت استوار است، راه بر خودکامگی پادشاهان می بندد، به همین دلیل، وجود یک میثاق ملی تحت عنوان قانون اساسی که شاکله‌ی رژیم سیاسی را ترسیم کرده و به تنظیم رابطه میان فرمانروایان و فرمانبران بپردازد، از جمله مهم‌ترین و اساسی ترین گل ها در جهت نیل به تعدیل قدرت و تفکیک امر سلطنت کردن از حکومت داری است چرا که در پرتو دستوراتی که در اصول قانون اساسی متبلور می شوند جایگاه پادشاه مشخص شده و شیوه‌ی دخالت او در ارکان قدرت معین می شود.
مبنای تعدیل قدرت که بر اساس نظریه‌ی تفکیک حکومت از سلطنت استوار است، راه بر خودکامگی پادشاهان می بندد، به همین دلیل، وجود یک میثاق ملی تحت عنوان قانون اساسی که شاکله‌ی رژیم سیاسی را ترسیم کرده و به تنظیم رابطه میان فرمانروایان و فرمانبران بپردازد، از جمله مهم‌ترین و اساسی ترین گل ها در جهت نیل به تعدیل قدرت و تفکیک امر سلطنت کردن از حکومت داری است چرا که در پرتو دستوراتی که در اصول قانون اساسی متبلور می شوند جایگاه پادشاه مشخص شده و شیوه‌ی دخالت او در ارکان قدرت معین می شود.