۱۰۵٬۱۸۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '= ' به '=') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
آشنایی با نهجالبلاغه در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] را به نمایش در آورده است. در نخستین گام از بابت سپاس به معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] پرداخته و به معرّفی او برای جوانان اهتمام نموده است تا جوانان بدانند که این کتاب گرانسنگ تألیف این دانشمند با فضیلت است و نه چنانکه برخی آن را نوشتهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] میدانند. نویسنده بعد از توصیف [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] و بیان قدرتمندی او در دانشها و معنویت در انتها به سخنان او اشاره میکند که به کار تدوین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] مربوط میشود. این نام را [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود انتخاب کرده و دلیل آن هم از زبان خود او چنین است: کتاب را [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] نامیدم. چه، درهای بلاغت را برای بیننده میگشاید و مطلوبش را بدو نزدیک مینماید. هرچه دانشمند و دانش آموز بخواهد در آن هست و مطلوب بلیغ و زاهد در آن موجود و نمایان است و در اثنای آن سخنان شیواست که در توحید و عدل خداست، و پاک دانستن او از همانندی به آفریدگان که نشانندهی سوزش تشنگی است و داروی بیماران، و زدایندهی هر | آشنایی با نهجالبلاغه در عین اختصار به بسیاری مسائل پرداخته و کلّیّتی از کتاب وزین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] را به نمایش در آورده است. در نخستین گام از بابت سپاس به معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] پرداخته و به معرّفی او برای جوانان اهتمام نموده است تا جوانان بدانند که این کتاب گرانسنگ تألیف این دانشمند با فضیلت است و نه چنانکه برخی آن را نوشتهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] میدانند. نویسنده بعد از توصیف [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] و بیان قدرتمندی او در دانشها و معنویت در انتها به سخنان او اشاره میکند که به کار تدوین [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] مربوط میشود. این نام را [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود انتخاب کرده و دلیل آن هم از زبان خود او چنین است: کتاب را [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] نامیدم. چه، درهای بلاغت را برای بیننده میگشاید و مطلوبش را بدو نزدیک مینماید. هرچه دانشمند و دانش آموز بخواهد در آن هست و مطلوب بلیغ و زاهد در آن موجود و نمایان است و در اثنای آن سخنان شیواست که در توحید و عدل خداست، و پاک دانستن او از همانندی به آفریدگان که نشانندهی سوزش تشنگی است و داروی بیماران، و زدایندهی هر شبههای از دلهای آنان <ref>متن، ص 16</ref>. | ||
بعد از معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] معرّفی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] به اختصار ولی گرانسنگ صورت گرفته است. شاید عبارتی کوتاه از این بخش در بیان موقعیّت آن حضرت بسنده باشد که گفت: [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] چنانکه از روایات و متن تاریخ معلوم است بزرگترین و بهترین شاگرد مکتب اسلام است. مستقیماً و بی واسطه از رسول خدا(ص) تعلیم گرفته و تحت نظر آن جناب لحظه به لحظه تربیت میشده است. کلماتی که رسول خدا(ص) دربارهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بیان داشته حکایت از بزرگی و عظمت او دارد و مینماید که تمامیّت اسلام در وی متجلّی است و اگر قرار باشد که اسلام | بعد از معرّفی [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] معرّفی [[امام علی علیهالسلام|امام علی]] به اختصار ولی گرانسنگ صورت گرفته است. شاید عبارتی کوتاه از این بخش در بیان موقعیّت آن حضرت بسنده باشد که گفت: [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] چنانکه از روایات و متن تاریخ معلوم است بزرگترین و بهترین شاگرد مکتب اسلام است. مستقیماً و بی واسطه از رسول خدا(ص) تعلیم گرفته و تحت نظر آن جناب لحظه به لحظه تربیت میشده است. کلماتی که رسول خدا(ص) دربارهی [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] بیان داشته حکایت از بزرگی و عظمت او دارد و مینماید که تمامیّت اسلام در وی متجلّی است و اگر قرار باشد که اسلام مجسّمهای تمام قد داشته باشد که همهی عظمت، شگفتی، بزرگی، عمق و گستردگی آن را نشان بدهد بدون شک آن فرد [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] است. او، هم تمامیّت اسلام است و هم اسلام مروّجی چون او ندارد. اینکه او باب علم و حکمت نبی است نشان از دانش بیکران او دارد و هم اینکه اگر شهر علم رسول خدا(ص) و باب علم، علی مرتضی(ع) باشد بدون ادراک و سر سپردن به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] هرگز نمیتوان به دانش نبوی راه پیدا کرد. لذا شرط ورود به «شهر علم نبی» گذر کردن از «باب علم» آن جناب است. و اینکه او خود را در اوج یقین دانسته و بیان نموده است که: «هرآینه همهی پردهها هم به یکسو برود ذرّهای بر دانش و یقین من افزوده نمیگردد» نشان دیگری از وسعت و عمق دانش بی مانند اوست که جز نبی هیچ کس با او در این رابطه برابری نمیکند. و هم اینکه با صراحت و قدرت تمام بیان داشته که: «ای مردم! پیش از اینکه مرا از دست بدهید هر چه را که میخواهید بپرسید». نیز شاهدی بلند بر این مدّعا میتواند باشد <ref>متن، صص 18-17</ref>. | ||
بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] است که عموماً در سه قسمت تدوین شده است که به ترتیب عبارتند از: الف: خطبهها، ب: نامهها، ج: کلمات حکمت آمیز و کوتاه. در واقع این ترتیبی است که [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود آن را اختیار کرده و بدین گونه آنها را ترتیب کرده است. چنانکه از زبان سیّد رشی نقل میشود که:: «و رأيت كلامه(ع) يدور على أقطاب ثلاثة: أوّلها: الخطب و الأوامر. و ثانيها: الكتب و الرّسائل. و ثالثها: الحكم و المواعظ. فأجمعت بتوفيق الله تعالى على الابتداء باختيار محاسن الخطب، ثمّ محاسن الكتب، ثمّ محاسن الحكم و الأدب مفرداً لكلّ صنف من ذلك باباً و مفصلاً فيه أوراقاً لتكون مقدّمة لاستدراك ما عساه يشذ عني عاجلاً و يقع إلي آجلاً و إذا جاء شيء من كلامه(ع) الخارج في أثناء حوار أو جواب سؤال أو غرض آخر من الأغراض في غير الأنحاء الّتي ذكرتها و قررت القاعدة عليها نسبته إلى أليق الأبواب به و أشدّها ملامحة لغرضه و ربّما جاء فيما أختاره من ذلك فصول غير متسقة و محاسن كلم غير منتظمة لأنّي أورد النّكت و اللّمع و لا أقصد التّتالي و النّسق» <ref>متن، صص 28-27</ref>. | بخش دیگر کتاب معرّفی بخشهای [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] است که عموماً در سه قسمت تدوین شده است که به ترتیب عبارتند از: الف: خطبهها، ب: نامهها، ج: کلمات حکمت آمیز و کوتاه. در واقع این ترتیبی است که [[شریفالرضی، محمد بن حسین|سیّد رضی]] خود آن را اختیار کرده و بدین گونه آنها را ترتیب کرده است. چنانکه از زبان سیّد رشی نقل میشود که:: «و رأيت كلامه(ع) يدور على أقطاب ثلاثة: أوّلها: الخطب و الأوامر. و ثانيها: الكتب و الرّسائل. و ثالثها: الحكم و المواعظ. فأجمعت بتوفيق الله تعالى على الابتداء باختيار محاسن الخطب، ثمّ محاسن الكتب، ثمّ محاسن الحكم و الأدب مفرداً لكلّ صنف من ذلك باباً و مفصلاً فيه أوراقاً لتكون مقدّمة لاستدراك ما عساه يشذ عني عاجلاً و يقع إلي آجلاً و إذا جاء شيء من كلامه(ع) الخارج في أثناء حوار أو جواب سؤال أو غرض آخر من الأغراض في غير الأنحاء الّتي ذكرتها و قررت القاعدة عليها نسبته إلى أليق الأبواب به و أشدّها ملامحة لغرضه و ربّما جاء فيما أختاره من ذلك فصول غير متسقة و محاسن كلم غير منتظمة لأنّي أورد النّكت و اللّمع و لا أقصد التّتالي و النّسق» <ref>متن، صص 28-27</ref>. | ||
و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود <ref>متن، صص 29-28</ref>. | و دیدم که کلام امام(ع) حول سه اصل فراهم آمده است: اوّل: خطبهها و اوامر. دوّم: نوشتهها و نامهها. و سوّم: حکمتها و اندرزها. از این رو به توفیق خدای متعال بر این همّت گماشتم که از سخنان وی نخست خطبههای برجسته را برگزینم، سپس نامههای دلپسند را و آنگاه حکمتها و آداب نیکو را. برای هر دسته از آنها بابی جدا گشودم و در هر باب اوراقی سپید گذاشتم تا اگر زآن پس سخنی به دست آید که تا آن هنگام به آن آگاه نبوده ام، یا به گفتههایی از او واقف گردم که به هنگام گفت و گوی با کسی، یا پاسخ گفتن به پرسشی، یا منظوری دیگر بیان فرموده باشد و آن سخنان از قاعدهی نهاده بیرون باشد در آن اوراق بنویسم و سپس هریک را در بابی مناسب و نزدیکتر به هدف کتاب بگنجانم. امّا بسا که سخنی از این سخنان برگزیده، در فصلی مناسب گنجانیده نشده باشد، یا آن گفتههای زیبا را از نظر مضمون و مطلب انسجام و نظامی نباشد. زیرا منظور من آن بود که گلچینی از نکتههای بدیع و سخنان بی مانند و نورافشان آن امام(ع) را فراهم آورم و هدفم پیوستگی و نظم مطالب نبود <ref>متن، صص 29-28</ref>. | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] پرداخته است و در این بین به این موضوعات توجّه شده است: خدا و توحید، آفرینش، معرّفی شخصیّت رسول خاتم، عبادت و بندگی، حکومت و عدالت و سیاست، معرّفی اهل بیت رسول خدا، بیان علم و حکمت، تاریخ و فلسفهی تاریخ، حقوق، شناخت ماهیت انسان، عالم فرشتگان، دنیا و آخرت، جنگ و جهاد، معرّفی شخصیّتها، معرّفی اهل تقوا، معرّفی حق و باطل، هدایت و ضلالت، وحی و قرآن، اخلاق و عرفان، نقد و شکایت. الینها موضوعاتی است که گزینش شده و مسلّماً خلاصه و اجمالی از آن تفصیل است و میتوان گفت که چیزی در محتوا و معنا فروگذار نشده است و تمام گفتنیها به صراحت و ظرافت مدّ نظر قرار گرفته است. | بخش دیگر کتاب به ذکر موضوعات [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] پرداخته است و در این بین به این موضوعات توجّه شده است: خدا و توحید، آفرینش، معرّفی شخصیّت رسول خاتم، عبادت و بندگی، حکومت و عدالت و سیاست، معرّفی اهل بیت رسول خدا، بیان علم و حکمت، تاریخ و فلسفهی تاریخ، حقوق، شناخت ماهیت انسان، عالم فرشتگان، دنیا و آخرت، جنگ و جهاد، معرّفی شخصیّتها، معرّفی اهل تقوا، معرّفی حق و باطل، هدایت و ضلالت، وحی و قرآن، اخلاق و عرفان، نقد و شکایت. الینها موضوعاتی است که گزینش شده و مسلّماً خلاصه و اجمالی از آن تفصیل است و میتوان گفت که چیزی در محتوا و معنا فروگذار نشده است و تمام گفتنیها به صراحت و ظرافت مدّ نظر قرار گرفته است. | ||
در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان نهجالبلاغه به خوبی معرّفی نموده است. در دو بخش دیگر که به شروح و ترجمهها پرداخته برخی از تفلسیر مشهور و برخی از ترجمههای در دست را نام برده که مسلّماً در هر دورهای بر حجم و تعداد آنها افزوده میشود و ما همچنان به شرح و ترجمههای نوین و روآمد نیاز داریم تا با اندیشههای آن امام همام بیش از پیش آشنا بشویم. | در بخش بعد که از اصول و فروع دین سخن رفته است، در بخش نخست: توحید و نبوّت و معاد و امامت و عدالت را مرور کرده و برای هر کدام شاهدی آورده است و در بخش دوّم که به فروع مربوط میشود به اجمالِ تمام فروع پر فروغ ده گانه را از نماز تا تبرّی از زبان نهجالبلاغه به خوبی معرّفی نموده است. در دو بخش دیگر که به شروح و ترجمهها پرداخته برخی از تفلسیر مشهور و برخی از ترجمههای در دست را نام برده که مسلّماً در هر دورهای بر حجم و تعداد آنها افزوده میشود و ما همچنان به شرح و ترجمههای نوین و روآمد نیاز داریم تا با اندیشههای آن امام همام بیش از پیش آشنا بشویم. | ||
نویسنده کتاب آشنایی با نهجالبلاغه، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص تفاسیر مینویسد: وجود این همه شرح و تفسیر نمایانگر اهمیّت [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] و ارزشمندی سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در بین همهی اقشار مردم از هر دستی است، چه مسلمان و چه غیر مسلمان. چه شیعه و چه سنّی. کلمات حکیمانه، سنجیده و کاملاً | نویسنده کتاب آشنایی با نهجالبلاغه، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در خصوص تفاسیر مینویسد: وجود این همه شرح و تفسیر نمایانگر اهمیّت [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] و ارزشمندی سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در بین همهی اقشار مردم از هر دستی است، چه مسلمان و چه غیر مسلمان. چه شیعه و چه سنّی. کلمات حکیمانه، سنجیده و کاملاً پختهای که از یک انسان کامل جاری شده باشد هرکس را میتواند قانع و مجاب سازد و در راهنمائی و هدایت او کارساز باشد. چه خردهائی که در اقیانوس بیکران اندیشههای امام غوطه خورده و به عظمت آن راه یافته ولی هرگز عمق و گسترهی آنرا باز نشناختهاند، چه حکیمان و فیلسوفانی که در کلمات خردورز و حکیمانهی او غرق گشته و از ژرفای آن کلمات به حیرت فرو رفتهاند، و چه ادیبانی که در زمان خود در اوج فصاحت و بلاغت بوده ولی انصاف دادهاند که از فصاحت و بلاغت او هنوز بسیار دورند. به هرحال [[نهجالبلاغة (صبحی صالح)|نهجالبلاغه]] و در مجموع سخنان [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] آنقدر شگفتی و جاذبه دارد که میتوان گفت تا روز قیامت نه تنها مورد استفادهی اهل علم و دین قرار میگیرد بلکه به واسطهی خردمندان و حکیمان و عالمان هر دوره به شرح و تفسیرهای تازه تر خواهد انجامید، چنانکه در همین زمان نیز تفسیرهائی از آن صورت گرفته و تفاسیری هم در حال نوشتن است که ما از ذکر آنها خودداری میکنیم <ref>متن، صص 112-111</ref>. | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== |