۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد بن يعقوب كلينى' به 'محمد بن يعقوب كلينى') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
14. مناقب آل ابى طالب، از محمد بن على ابن شهر آشوب ساروى (م 588ق). | 14. مناقب آل ابى طالب، از محمد بن على ابن شهر آشوب ساروى (م 588ق). | ||
15. دعوات راوندى يا «سلوة الحزين» از | 15. دعوات راوندى يا «سلوة الحزين» از قطب الدين حسين بن سعيد بن هبة اللّه راوندى (م 573ق). | ||
16. بحار الانوار از محمد باقر مجلسى (م 1110ق). | 16. بحار الانوار از محمد باقر مجلسى (م 1110ق). | ||
17. تفسير برهان: [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]] | 17. تفسير برهان: [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]] (م 1107 ق). | ||
18. احتجاج، از ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى (م 588 ق). | 18. احتجاج، از ابو منصور احمد بن على بن ابى طالب طبرسى (م 588 ق). | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۶: | ||
از نكات بارز علاّمه حسينى در تفسير انوار درخشان، توجه فراوان به احاديث و منقولات اهل بيت(ع) در سراسر كتاب است. كمتر آيهاى را مىتوان يافت كه مفسّر، به مناسبت تبيين و توضيح نكتهاى، از احاديث نبوى و اهل بيت سود نجسته باشد و كلمات خود را مزين به درّ كلمات آن ستارگان درخشان نكرده باشد. | از نكات بارز علاّمه حسينى در تفسير انوار درخشان، توجه فراوان به احاديث و منقولات اهل بيت(ع) در سراسر كتاب است. كمتر آيهاى را مىتوان يافت كه مفسّر، به مناسبت تبيين و توضيح نكتهاى، از احاديث نبوى و اهل بيت سود نجسته باشد و كلمات خود را مزين به درّ كلمات آن ستارگان درخشان نكرده باشد. | ||
البته بايد اين نكته اضافه شود كه بهرهگيرى مفسر از روايات، اختصاص به روايات ذكر شده در ذيل هر آيه، آنچنان كه على بن ابراهيم در تفسير منسوب، و هويزى در تفسير نور الثقلين و [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]] | البته بايد اين نكته اضافه شود كه بهرهگيرى مفسر از روايات، اختصاص به روايات ذكر شده در ذيل هر آيه، آنچنان كه على بن ابراهيم در تفسير منسوب، و هويزى در تفسير نور الثقلين و [[بحرانی، هاشم بن سلیمان|سيد هاشم بحرانى]] در تفسير برهان كردهاند، ندارد، بلكه آنچه اين تفسير را از بسيارى از تفاسير ديگر متمايز كرده است، دقيقا در همين نكته است كه ايشان براى بهرهگيرى از كلمات معصومين به مجموعۀ روايات شيعه و سنى نظر دوخته و آنچنان كه در بخش منابع كتاب اشاره شد، در بسيارى از كتابهاى حديثى غور كرده و به مناسبت ذكر آيه و بهرهبردارى موضوعى از روايت، در توضيح و تبيين كلمات آسمانى كوشيده است و هر جا مناسبتى در معناى آيه و موضوع و شأن نزول و احكام فقهى و مسايل اخلاقى و كلامى كه ارتباطى مىتوانسته با آيه داشته باشد، روايات را ذكر كرده است. از حق نبايد گذشت كه اين شيوه در كنار بحثهاى تحليلى و توصيفى مفسّر در نشان دادن جايگاه اهل بيت در تفسير قرآن و توضيح اين كلام نبوى: «انّى تارك فيكم الثقلين، كتاب اللّه و عترتى» قابل توجه است. گر چه جا داشت ايشان گاهى به نقد برخى از روايات بپردازند و آنجا كه حديث از نظر عقلى و تاريخى غريب مىنمايد، يا نقل نكنند و يا توجيه و توضيحى داشته باشند، امّا در هر صورت اين نقد، عظمت كار و اهتمام ايشان را كوچك نمىنمايد. | ||
3. تفسير عقلى و اجتهادى | 3. تفسير عقلى و اجتهادى |
ویرایش