۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ اخرس، عبدالغفار بن عبدالواحد بن وهب را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به اخرس، عبدالغفار منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE34324AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE34324AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
''' | '''عبدالغفار بن عبدالواحد بن وهب اَخْرَس''' (ح 1220 - 1290ق/ 1805-1873م)، شاعر شیعى عراق. | ||
==ولادت، زادگاه== | ==ولادت، زادگاه== | ||
خط ۵۲: | خط ۵۰: | ||
وی در موصل زاده شد و دوران کودکى را همانجا گذراند. | وی در موصل زاده شد و دوران کودکى را همانجا گذراند. | ||
==تحصیلات، اساتید، تدریس== | ==تحصیلات، اساتید، تدریس== | ||
لغت، ادب و فقه را نزد استادان آنجا آموخت، سپس به بغداد رفت و نزدیک کرخ مسکن گزید. | لغت، ادب و فقه را نزد استادان آنجا آموخت، سپس به بغداد رفت و نزدیک کرخ مسکن گزید. | ||
علت مهاجرت او از موصل به بغداد روشن نیست، اما ظاهراً به سبب خطایى که از او سرزده بود، [[عبدالرحمان پاشا جلیلى]] (حک 1243-1244ق) بر وی خشم گرفت و او از ترس به بغداد مهاجرت نمود. | |||
اخرس در بغداد به [[ابوثنای آلوسى]] پیوست و تحصیلات خود را در زمینه لغت و ادب نزد وی ادامه داد؛ [[كتاب سيبويه و يليه تحصيل عين الذهب من معدن جوهر الأدب في علم مجازات العرب|الکتاب]] [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سیبویه]] را نزد او فرا گرفت و پس از آن اجازه تدریس یافت. | |||
==لکنت زبانى== | ==لکنت زبانى== | ||
شاعر به سبب لکنت زبانى که داشت به اخرس ملقب گردید و این امر موجب بروز عقدههای روانى شدیدی در او شد که در رفتار وی تأثیر فراوان گذاشت و از او مردی زودرنج و تندخو ساخت. | شاعر به سبب لکنت زبانى که داشت به اخرس ملقب گردید و این امر موجب بروز عقدههای روانى شدیدی در او شد که در رفتار وی تأثیر فراوان گذاشت و از او مردی زودرنج و تندخو ساخت. | ||
وی در ایام جوانى قصیدهای در مدح داوود پاشا والى عراق سرود و از او خواست تا در امر معالجه زبانش وی را یاری کند. داوود پاشا او را به یکى از ایالات هند فرستاد، اما وی تن به معالجه نداد و بىنتیجه بازگشت. | وی در ایام جوانى قصیدهای در مدح داوود پاشا والى عراق سرود و از او خواست تا در امر معالجه زبانش وی را یاری کند. داوود پاشا او را به یکى از ایالات هند فرستاد، اما وی تن به معالجه نداد و بىنتیجه بازگشت. | ||
اخرس بسیار مورد حمایت داوود پاشا بود و با بزرگانى همچون محمد سعید | |||
اخرس بسیار مورد حمایت داوود پاشا بود و با بزرگانى همچون [[محمد سعید طبقجلى]]، شیخ [[عبدالغنى آل جمیل]]، [[ابوثنای آلوسى]] و [[آل نقیب]] پیوندی استوار داشت. | |||
با این حال، زندگى او هنوز سر و سامان نیافته بود و حرفهای جهت امرار معاش نداشت و اغلب اوقاتش را در قهوهخانهها مىگذراند و یا به شهرهای مختلف عراق رفت و آمد مىکرد. | با این حال، زندگى او هنوز سر و سامان نیافته بود و حرفهای جهت امرار معاش نداشت و اغلب اوقاتش را در قهوهخانهها مىگذراند و یا به شهرهای مختلف عراق رفت و آمد مىکرد. | ||
وی که سخاوت و غریب نوازی بسیاری از مردم بصره، به ویژه ادیبان آن شهر دیده بود، بیشتر بدانجا مىرفت و بسیاری از بزرگان و اشراف آنجا را مىستود. | وی که سخاوت و غریب نوازی بسیاری از مردم بصره، به ویژه ادیبان آن شهر دیده بود، بیشتر بدانجا مىرفت و بسیاری از بزرگان و اشراف آنجا را مىستود. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
اخرس یک سال پیش از مرگ عزم سفر حج کرد، اما در بصره بیمار شد و به بغداد بازگشت. سال بعد باردیگر به بصره رهسپار شد، اما بیماری وی شدت گرفت و در همانجا درگذشت. | اخرس یک سال پیش از مرگ عزم سفر حج کرد، اما در بصره بیمار شد و به بغداد بازگشت. سال بعد باردیگر به بصره رهسپار شد، اما بیماری وی شدت گرفت و در همانجا درگذشت. | ||
==نهضت ادبى جدید در عراق== | |||
عصر داوود پاشا سرآغاز نهضت ادبى جدیدی در عراق محسوب مىشود و اخرس یکى از پیشگامان این نهضت بود و پس از او شاعران بسیاری همچون [[رصافى]]، زهاوی، اثری و [[شبیبى]] از سبک شعری وی پیروی کردند، هر چند که هیچ یک به پای او نرسیدند. | |||
شهرت اخرس به زودی از مرزهای عراق فراتر رفت و به کشورهای عرب و غیرعرب مجاور نیز نفوذ کرد و اشعارش زینت بخش محافل ادبى. | شهرت اخرس به زودی از مرزهای عراق فراتر رفت و به کشورهای عرب و غیرعرب مجاور نیز نفوذ کرد و اشعارش زینت بخش محافل ادبى. | ||
==ویژگیهای شعر اخرس== | ==ویژگیهای شعر اخرس== | ||
خط ۹۱: | خط ۸۸: | ||
وی در غزل سرایى و وصف باده چنان مهارتى داشته است که او را ابونواس قرن 19 خواندهاند. | وی در غزل سرایى و وصف باده چنان مهارتى داشته است که او را ابونواس قرن 19 خواندهاند. | ||
البته مشکلات زندگى و نداشتن حرفه مشخص و عقب ماندن از همگنان و به ویژه ناراحتى از لکنت زبان موجب شد که بخش درخور توجهى از اشعار وی به مسائل شخصى و خصوصى خود او اختصاص یابد. | البته مشکلات زندگى و نداشتن حرفه مشخص و عقب ماندن از همگنان و به ویژه ناراحتى از لکنت زبان موجب شد که بخش درخور توجهى از اشعار وی به مسائل شخصى و خصوصى خود او اختصاص یابد. | ||
وی در اغلب قصاید خود از قالبهای شعر کهن پیروی مىکند و گاه به شیوه شاعران جاهلى در آغاز اشعار خود به وصف دیار معشوق و گریه بر ویرانهها مىپردازد. | وی در اغلب قصاید خود از قالبهای شعر کهن پیروی مىکند و گاه به شیوه شاعران جاهلى در آغاز اشعار خود به وصف دیار معشوق و گریه بر ویرانهها مىپردازد. | ||
استفاده فراوان از صنایع بدیعى و ادبى به ویژه طباق، جناس، توریه، توجیه و ... از خصوصیات بارز سبک شعر اوست، بدون اینکه بر تکلف شعر او بیفزاید. | استفاده فراوان از صنایع بدیعى و ادبى به ویژه طباق، جناس، توریه، توجیه و ... از خصوصیات بارز سبک شعر اوست، بدون اینکه بر تکلف شعر او بیفزاید. | ||
اخرس سخت تحت تأثیر اشعار شاعرانى برجسته همچون | اخرس سخت تحت تأثیر اشعار شاعرانى برجسته همچون [[بحتری]]، [[متنبى]]، [[مهیار دیلمى]] و [[شریفالرضی، محمد بن حسین|شریف رضى]] بوده است. | ||
برخى اشعار وی حکایت از تعصبات قومى در میان ادیبان آن روزگار دارد و شاعر از تمایل عراقیان نسبت به بیگانگان و متفرق شدن آنان به گروهها و احزاب متخاصم سخت انتقاد کرده است. | برخى اشعار وی حکایت از تعصبات قومى در میان ادیبان آن روزگار دارد و شاعر از تمایل عراقیان نسبت به بیگانگان و متفرق شدن آنان به گروهها و احزاب متخاصم سخت انتقاد کرده است. | ||
یکى از ویژگیهایى که در سرتاسر دیوان اخرس مشهود است، استفاده فراوان او از آیات و مضامین قرآن کریم و احادیث نبوی است. | یکى از ویژگیهایى که در سرتاسر دیوان اخرس مشهود است، استفاده فراوان او از آیات و مضامین قرآن کریم و احادیث نبوی است. | ||
وی قصیدهای در مدح امام موسى کاظم(ع) و امام محمدجواد(ع) سروده و به صراحت به شیعى بودن خویش بالیده است. با اینهمه، قصیدهای در مدح ابوحنیفه نعمان بن ثابت سروده که شاید نشانه عدم تعصب او باشد. | وی قصیدهای در مدح امام موسى کاظم(ع) و امام محمدجواد(ع) سروده و به صراحت به شیعى بودن خویش بالیده است. با اینهمه، قصیدهای در مدح [[ابوحنیفه، نعمان بن ثابت|ابوحنیفه نعمان بن ثابت]] سروده که شاید نشانه عدم تعصب او باشد. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
دیوان شعر (دیوان عبد الغفار الاخرس، الطراز الأنفس فی شعر الاخرس)، | |||
اخرس خود به جمع آوری اشعارش چندان عنایت نداشت و پس از مرگ او، شاعر دیگری بهنام احمد عزت پاشا فاروقى آن را گردآوری نمود و الطراز الانفس فى شعر الاخرس نامید و به سال 1304ق در استانبول به چاپ رسانید. این مجموعه مشتمل بر 338 قصیده و متجاوز از 10 هزار بیت است. | اخرس خود به جمع آوری اشعارش چندان عنایت نداشت و پس از مرگ او، شاعر دیگری بهنام [[احمد عزت پاشا فاروقى]] آن را گردآوری نمود و الطراز الانفس فى شعر الاخرس نامید و به سال 1304ق در استانبول به چاپ رسانید. این مجموعه مشتمل بر 338 قصیده و متجاوز از 10 هزار بیت است. | ||
بعدها خطاط ولید اعظمى 40 قصیده دیگر بدان افزود و شمار قصاید را به 378 رساند و با عنوان دیوان الاخرس چاپ کرد. | بعدها خطاط ولید اعظمى 40 قصیده دیگر بدان افزود و شمار قصاید را به 378 رساند و با عنوان دیوان الاخرس چاپ کرد. | ||
از اخرس چند رساله نیز باقى مانده که در پاسخ به ایرادات یکى از دانشمندان مسیحى به مسائل مسلمانان نگاشته شده است. نثر این رسائل مسجع و متصنع و در عین حال دلنشین است. | از اخرس چند رساله نیز باقى مانده که در پاسخ به ایرادات یکى از دانشمندان مسیحى به مسائل مسلمانان نگاشته شده است. نثر این رسائل مسجع و متصنع و در عین حال دلنشین است.<ref>موسوی جهان آبادی، زهرا، ج7، ص180-179</ref>. | ||
<ref>موسوی جهان آبادی، زهرا، ج7، ص180-179</ref>. | |||
| | ||
==پانویس== | ==پانویس== |