۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '= ' به '=') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''کتاب الدارات'''، از آثار ادیب، قاری و واژهشناس ممتاز قرن دوم قمری؛ [[عبدالملک بن قریب اصمعی]] (حدود 123- 216ق)، کوتاه نوشتاری است که خانههای مشهور عرب را همراه با اشعاری در مورد آن، معرفی میکند. کشیش یسوعی، [[آگوست هفنر]]، این اثر را تصحیح و منابعش را استخراج و ثبت کرده است. مدیر مجله مشرق و کشیش یسوعی؛ [[لوئیس شیخو]] نیز برای تکمیل مطالب اثر حاضر، مباحث مرتبط را از [[معجم البلدان]] نوشته [[یاقوت حموی]] و [[القاموس المحیط]] نوشته [[محمد بن يعقوب فيروزآبادى]] و [[تاج العروس من جواهر القاموس]] از آثار [[مرتضی زبیدی]]، برگزیده و ضمیمه کرده است. | '''کتاب الدارات'''، از آثار ادیب، قاری و واژهشناس ممتاز قرن دوم قمری؛ [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|عبدالملک بن قریب اصمعی]] (حدود 123- 216ق)، کوتاه نوشتاری است که خانههای مشهور عرب را همراه با اشعاری در مورد آن، معرفی میکند. کشیش یسوعی، [[هفنر، اگوست|آگوست هفنر]]، این اثر را تصحیح و منابعش را استخراج و ثبت کرده است. مدیر مجله مشرق و کشیش یسوعی؛ [[لوئیس شیخو]] نیز برای تکمیل مطالب اثر حاضر، مباحث مرتبط را از [[معجم البلدان]] نوشته [[یاقوت حموی]] و [[القاموس المحیط]] نوشته [[فیروزآبادی، محمد بن یعقوب|محمد بن يعقوب فيروزآبادى]] و [[تاج العروس من جواهر القاموس]] از آثار [[مرتضی زبیدی]]، برگزیده و ضمیمه کرده است. | ||
==هدف و روش== | ==هدف و روش== | ||
*کتاب حاضر، گزارشی است که ادیب و قرآنپژوه، [[ابوحاتم سجستانی]] (درگذشته 255ق) از حدیثگویی استادش، [[عبدالملک بن قریب اصمعی]] نقل کرده است.<ref> ر.ک: متن کتاب، ص4</ref> | *کتاب حاضر، گزارشی است که ادیب و قرآنپژوه، [[ابوحاتم سجستانی]] (درگذشته 255ق) از حدیثگویی استادش، [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|عبدالملک بن قریب اصمعی]] نقل کرده است.<ref> ر.ک: متن کتاب، ص4</ref> | ||
*[[لوئیس شیخو]] کتاب حاضر را مقاله سودمندی برای شناسایی جزیرةالعرب شمرده است؛ بهویژه از این نظر که جغرافیدانان بزرگی مانند [[یاقوت]] و [[بکری]] از این مطالب غفلت کردهاند و البته قدمت این اثر و شهرت مؤلفش، از قویترین انگیزههای نشر آن است. <ref>مقدمه ناشر، ص3</ref> | *[[لوئیس شیخو]] کتاب حاضر را مقاله سودمندی برای شناسایی جزیرةالعرب شمرده است؛ بهویژه از این نظر که جغرافیدانان بزرگی مانند [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|یاقوت]] و [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بکری]] از این مطالب غفلت کردهاند و البته قدمت این اثر و شهرت مؤلفش، از قویترین انگیزههای نشر آن است. <ref>مقدمه ناشر، ص3</ref> | ||
==ساختار و محتوا== | ==ساختار و محتوا== | ||
مباحث این اثر مختصر، تقسیمبندی ویژهای ندارد. [[عبدالملک بن قریب اصمعی]] تعداد خانههای مهمّ عرب را که در شهرها و اشعارشان مشهور است، 16 خانه دانسته است.<ref>متن کتاب، ص4</ref> برخی از موضوعات مورد بحث در این کتاب، عبارت است از: خانههای «وشجی»، «صُلصُل»، «عَسعَس»، «فتک»، «قرح»، «لاقط»، «معیط»، «واحد»، «واسط» و «یمعون». | مباحث این اثر مختصر، تقسیمبندی ویژهای ندارد. [[اصمعی، عبدالملک بن قریب|عبدالملک بن قریب اصمعی]] تعداد خانههای مهمّ عرب را که در شهرها و اشعارشان مشهور است، 16 خانه دانسته است.<ref>متن کتاب، ص4</ref> برخی از موضوعات مورد بحث در این کتاب، عبارت است از: خانههای «وشجی»، «صُلصُل»، «عَسعَس»، «فتک»، «قرح»، «لاقط»، «معیط»، «واحد»، «واسط» و «یمعون». | ||
==نمونه مباحث== | ==نمونه مباحث== | ||
*«الدارة ما اتسع من الأرض و أحاطت به الجبال غلظ أو سهل یقال دارٌ و دارةٌ و أدورٌ و دارات. <ref> متن کتاب، ص4- 5. </ref> یعنی: خانه، زمین وسیعی است که دیوارهایی بلند یا کوتاه، آن را دربرگرفته است و به آن، «دار» و «داره» گویند و جمعش، «أدور» و «دارات» است. | *«الدارة ما اتسع من الأرض و أحاطت به الجبال غلظ أو سهل یقال دارٌ و دارةٌ و أدورٌ و دارات. <ref> متن کتاب، ص4- 5. </ref> یعنی: خانه، زمین وسیعی است که دیوارهایی بلند یا کوتاه، آن را دربرگرفته است و به آن، «دار» و «داره» گویند و جمعش، «أدور» و «دارات» است. | ||
*[[اصمعی]] در این اثر، برای هر خانه (از 16 خانه مشهور عرب) فقط نام آن را آورده و بعد، به شعر شاعری استشهاد کرده که در آن، اسم خانه مذکور آمده است و دیگر هیچ توضیح و مطلب دیگری ندارد؛ مثلاً: خانه صُلصُل همان است که جریر در این بیت از آن یاد کرده است: | *[[اصمعی، عبدالملک بن قریب|اصمعی]] در این اثر، برای هر خانه (از 16 خانه مشهور عرب) فقط نام آن را آورده و بعد، به شعر شاعری استشهاد کرده که در آن، اسم خانه مذکور آمده است و دیگر هیچ توضیح و مطلب دیگری ندارد؛ مثلاً: خانه صُلصُل همان است که جریر در این بیت از آن یاد کرده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|اذا ما حلّ أهلکِ یا سُلَیمی''|2=''بدارة صُلصُل شحطوا مراراً'' <ref> همان، ص8.</ref>}} | {{ب|اذا ما حلّ أهلکِ یا سُلَیمی''|2=''بدارة صُلصُل شحطوا مراراً'' <ref> همان، ص8.</ref>}} |