پرش به محتوا

آرزوی وصال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'ه‌ها '
جز (جایگزینی متن - 'شکل گیری ' به 'شکل‌گیری ')
جز (جایگزینی متن - 'ه ها ' به 'ه‌ها ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۹: خط ۲۹:


==گزارش محتوا ==
==گزارش محتوا ==
کتاب آرزوی وصال نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به طور کلّی ارتباط انسان و خدا را مطرح می‌کند. این بخشی از ایده‌ای است که معمولاً در آثار او وجود دارد. استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] معمولاً از مثلّث خدا، جهان و انسان سخن می‌گوید و این چیزی است که در اغلب آثار عرفانی ـ فلسفیِ او نیز مشهود است. در اینجا نیز همین مقوله را در قالبی دیگر مطرح می‌سازد و در نهایت مراد وی از این ارتباط در این کتاب مربوط به نیاز باطنی انسان می‌شود که استاد آن را دعا و نیایش می‌خواند و لذا بحثی که از نیمه‌ی کتاب تا به آخر مورد مطالعه قرار می‌گیرد همین نیاز ذاتی و باطنی انسان است که با خداوند به عنوان قدرت مطلق سخن بگوید و بایسته ها را از او طلب نماید.
کتاب آرزوی وصال نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به طور کلّی ارتباط انسان و خدا را مطرح می‌کند. این بخشی از ایده‌ای است که معمولاً در آثار او وجود دارد. استاد[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] معمولاً از مثلّث خدا، جهان و انسان سخن می‌گوید و این چیزی است که در اغلب آثار عرفانی ـ فلسفیِ او نیز مشهود است. در اینجا نیز همین مقوله را در قالبی دیگر مطرح می‌سازد و در نهایت مراد وی از این ارتباط در این کتاب مربوط به نیاز باطنی انسان می‌شود که استاد آن را دعا و نیایش می‌خواند و لذا بحثی که از نیمه‌ی کتاب تا به آخر مورد مطالعه قرار می‌گیرد همین نیاز ذاتی و باطنی انسان است که با خداوند به عنوان قدرت مطلق سخن بگوید و بایسته‌ها را از او طلب نماید.
بخش نخست کتاب «خدا و انسان» نام دارد. این بخش با این بخش از آیه‌ی قرآن آغاز می‌شود: «الله الّذی خلقکم»<ref>سوره روم، آیات 40 و 54</ref>. توضیح و تفسیر آیه را نیز منقطع و عبارت عبارت به کار برده تا اثربخشیِ بیشتر برای خواننده ایجاد کند. بحث اصلی در این ارتباط به نوعی با معرفت نفس عجین است و از پرسشهای انسانی در خصوص چیستی و کیستی به دقّت مطالبی مطرح می‌شود تا آن انسانی که در ارتباط خدا و انسان مدّ نظر است روشن شود. در واقع آن انسانی مراد است که از چیستی و کیستیِ خود و هستی پرسش کند. این انسان که در پاسخ به پرسشهای خود با رازهای هستی مواجه می‌شود در این حال است که به نیازهای درونیِ خود پی می‌برد که یکی از آنها همین نیاز دعا و نیایش است.
بخش نخست کتاب «خدا و انسان» نام دارد. این بخش با این بخش از آیه‌ی قرآن آغاز می‌شود: «الله الّذی خلقکم»<ref>سوره روم، آیات 40 و 54</ref>. توضیح و تفسیر آیه را نیز منقطع و عبارت عبارت به کار برده تا اثربخشیِ بیشتر برای خواننده ایجاد کند. بحث اصلی در این ارتباط به نوعی با معرفت نفس عجین است و از پرسشهای انسانی در خصوص چیستی و کیستی به دقّت مطالبی مطرح می‌شود تا آن انسانی که در ارتباط خدا و انسان مدّ نظر است روشن شود. در واقع آن انسانی مراد است که از چیستی و کیستیِ خود و هستی پرسش کند. این انسان که در پاسخ به پرسشهای خود با رازهای هستی مواجه می‌شود در این حال است که به نیازهای درونیِ خود پی می‌برد که یکی از آنها همین نیاز دعا و نیایش است.
در همین بخش فهرستی اندک ولی گویا از کسانی آورده می‌شود که در اوج بالندگی در فلسفه و عرفان در عین حال پرسشی پر تکرار و مستمر از چیستی و کیستی خود و عالم دارند که در این بین می‌توان از این افراد نامور یاد کرد: [[بایزید بسطامی]]، [[ابن سینا]]، [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]]، [[شیخ اشراق]]، [[ابوحامد غزالی]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجم‌الدین کبری]]، [[مولانا]] و دیگران. در انتهای این بخش می‌خوانیم: انسانی که «خود» را به خوبی می‌شناسد و از حقیقت و رازهای نهفته‌ی خود با خبر است بهتر می‌داند که: چه بکند، به کجا برود، از کجا برود، و چگونه برود. این خودشناسی، مقدّمه‌ای از برای ارتباط یافتن با عالم بالاست. چه آدمِ مرغ صفت که بالایی است و ساخته و پرداخته‌ی دست خداست و از لحاظ باطنی ساکن عالم ملکوت است. ارتباط او بیشتر باید با عالم بالا باشد، نه خاک. خاک جایگاه موقّت اوست. پس باید بپرد و در آسمانها طیران و پرواز نماید. و بداند که: «ما زبالاییم و بالا می‌رویم»<ref>متن، صص 18-17</ref>.
در همین بخش فهرستی اندک ولی گویا از کسانی آورده می‌شود که در اوج بالندگی در فلسفه و عرفان در عین حال پرسشی پر تکرار و مستمر از چیستی و کیستی خود و عالم دارند که در این بین می‌توان از این افراد نامور یاد کرد: [[بایزید بسطامی]]، [[ابن سینا]]، [[فارابی، محمد بن محمد|ابونصر فارابی]]، [[شیخ اشراق]]، [[ابوحامد غزالی]]، [[عین القضاة همدانی]]، [[نجم‌الدین کبری]]، [[مولانا]] و دیگران. در انتهای این بخش می‌خوانیم: انسانی که «خود» را به خوبی می‌شناسد و از حقیقت و رازهای نهفته‌ی خود با خبر است بهتر می‌داند که: چه بکند، به کجا برود، از کجا برود، و چگونه برود. این خودشناسی، مقدّمه‌ای از برای ارتباط یافتن با عالم بالاست. چه آدمِ مرغ صفت که بالایی است و ساخته و پرداخته‌ی دست خداست و از لحاظ باطنی ساکن عالم ملکوت است. ارتباط او بیشتر باید با عالم بالا باشد، نه خاک. خاک جایگاه موقّت اوست. پس باید بپرد و در آسمانها طیران و پرواز نماید. و بداند که: «ما زبالاییم و بالا می‌رویم»<ref>متن، صص 18-17</ref>.
خط ۴۷: خط ۴۷:
# استنادات بسیار زیاد و دقیق به آیات و روایات.
# استنادات بسیار زیاد و دقیق به آیات و روایات.
# گسترده و عمیق بودن مطلب مورد بحث.
# گسترده و عمیق بودن مطلب مورد بحث.
# چینش آیات و ترجمه ها که توجّه را به بهتر و دقیق خواندن جلی می‌کند.
# چینش آیات و ترجمه‌ها که توجّه را به بهتر و دقیق خواندن جلی می‌کند.
# رویکرد همه جانبه به مسئله‌ی دعا.
# رویکرد همه جانبه به مسئله‌ی دعا.
# تسلسل منطقی مطالب کتاب.
# تسلسل منطقی مطالب کتاب.