۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رشته ی ' به 'رشتهی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می باشد' به 'میباشد ') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
خاطره نویسی در معنای عام آن، نه تنها یادآوری و نگارش دیده ها، بلکه شنیده ها هم هست که در آن علاوه بر زمان و مکن وقوع خاطره، به ارزیابی چگونگی وقوع آن نیز میپردازد. باید توجه داشت که به خاطرات باید با دیده ی احتیاط نگاه کرد و اصول و معیارهای نقد تاریخی را در استفاده از آنها به کار بست تا از قابل اعتماد بودن آنها مطمئن شد. | خاطره نویسی در معنای عام آن، نه تنها یادآوری و نگارش دیده ها، بلکه شنیده ها هم هست که در آن علاوه بر زمان و مکن وقوع خاطره، به ارزیابی چگونگی وقوع آن نیز میپردازد. باید توجه داشت که به خاطرات باید با دیده ی احتیاط نگاه کرد و اصول و معیارهای نقد تاریخی را در استفاده از آنها به کار بست تا از قابل اعتماد بودن آنها مطمئن شد. | ||
از پایان قرن هفدهم میلادی، استفاده از خاطرات شخصی گروه های متعدد اجتماعی به عنوان نمونه داده های تاریخی، مورد توجه محققان قرار گرفت. در فرهنگ ایرانی اسلامی، از قرون میانه، سفرنامه نویسی به عنوان شکلی از خاطره نگاری مرسوم بوده و نمونه های بارزی از آن را در ادوار گوناگون تاریخی میتوان برشمرد. در تاریخ معاصر ایران، با توجه به تحولات مهم، نهضت ها و قیامهای مردمی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی به خصوص انقلاب اسلامی، که این تلاشهای را به ثمر رساند، ثبت وقایع از زبان شاهدان عینی رویدادها حایز اهمیت | از پایان قرن هفدهم میلادی، استفاده از خاطرات شخصی گروه های متعدد اجتماعی به عنوان نمونه داده های تاریخی، مورد توجه محققان قرار گرفت. در فرهنگ ایرانی اسلامی، از قرون میانه، سفرنامه نویسی به عنوان شکلی از خاطره نگاری مرسوم بوده و نمونه های بارزی از آن را در ادوار گوناگون تاریخی میتوان برشمرد. در تاریخ معاصر ایران، با توجه به تحولات مهم، نهضت ها و قیامهای مردمی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی به خصوص انقلاب اسلامی، که این تلاشهای را به ثمر رساند، ثبت وقایع از زبان شاهدان عینی رویدادها حایز اهمیت میباشد . نوشتار حاضر خاطرات دکتر محمدرضا منصوری است که در این راستا منتشر شده است. روایت مستندی از فضای داخل زندان و فعالیت سازمان مجاهدین برای مارکسیست کردن جوان ها و جذب آنها در دههی 1350 که از زبان یکی از جوان ترین زندانیان سیاسی این دهه ارائه گردیده است. | ||
دکتر محمدرضا منصوری در سال 1330ش در تهران و در خانواده مذهبی متولد شد، پدرش ساعت فروشی داشت و بعد از انقلاب، بیشتر در کارهای تعاونی و خیریه فعالیت می کرد. برادرانش از مبارزان و زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم بودند. او در سال 1348 از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد و در سال 1349 بعد از قبولی در کنکور سراسری، وارد دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشتهی پزشکی را آغاز کرد. ورود او به دانشگاه تهران، مصادف با آغاز جنبش های زیرزمینی دانشجویی علیه رژیم شاه بود. در آنجا بود که با سازمان مجاهدین خلق که در آغاز جنبشی مذهبی و مورد تأیید علمای مبارز نیز بود، آشنا گردید. همکاری او با این سازمان، وی را همچون برادرانش به وادی مبارزه با شاه و لبیک به ندای رهبر در تبعید کشاند. دکتر منصوری در 14 بهمن 1353 مصادف با شروع سال پنجم درسی، به جرم فعالیتهای مخفی سیاسی و در ارتباط با سازمان دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. او با تحمل 4 سال زندان بالاخره در 21 دی 1357 یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و مصادف با فرار شاه از ایران از زندان آزاد شد. دکتر در دهم اسفند سال 57 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا وارد دانشگاه شد تا به درسش ادامه دهد. وی در سال 1358 ازدواج کرد و در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی در حالیکه صاحب فرزند شده بود، درست ده روز بعد از شروع جنگ، به جبهه ی سومار و اسلام آباد غرب رفت و عضو کمیتهی اعزام نیروی وزارت بهداشت و بسیج جامعهی پزشکی گردید. منصوری در سال 1360 فارغ التحصیل پزشکی عمومی شد. پس آن دکتر در سال 1361 کنکور تخصصی داد و وارد رشتهی تخصصی چشم شد. در سال 1364 موفق به دریافت بورد تخصصی چشم پزشکی شد و در همان سال به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی تهران استخدام گردید. مسئولیتهای دکتر در فاصله ی سالهای 1367 تا 1392 به ترتیب؛ ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران، گذراندن دورهی فوق تخصص عمل های شبکیه ی چشم و برعهده گرفتن مسئولیت بیمارستان فارابی، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر و نماینده ی وزیر در شورای عالی برنامه ریزی پزشکی، | دکتر محمدرضا منصوری در سال 1330ش در تهران و در خانواده مذهبی متولد شد، پدرش ساعت فروشی داشت و بعد از انقلاب، بیشتر در کارهای تعاونی و خیریه فعالیت می کرد. برادرانش از مبارزان و زندانیان سیاسی دوره پهلوی دوم بودند. او در سال 1348 از دبیرستان علوی فارغ التحصیل شد و در سال 1349 بعد از قبولی در کنکور سراسری، وارد دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران شد و تحصیل در رشتهی پزشکی را آغاز کرد. ورود او به دانشگاه تهران، مصادف با آغاز جنبش های زیرزمینی دانشجویی علیه رژیم شاه بود. در آنجا بود که با سازمان مجاهدین خلق که در آغاز جنبشی مذهبی و مورد تأیید علمای مبارز نیز بود، آشنا گردید. همکاری او با این سازمان، وی را همچون برادرانش به وادی مبارزه با شاه و لبیک به ندای رهبر در تبعید کشاند. دکتر منصوری در 14 بهمن 1353 مصادف با شروع سال پنجم درسی، به جرم فعالیتهای مخفی سیاسی و در ارتباط با سازمان دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. او با تحمل 4 سال زندان بالاخره در 21 دی 1357 یک ماه مانده به پیروزی انقلاب اسلامی و مصادف با فرار شاه از ایران از زندان آزاد شد. دکتر در دهم اسفند سال 57 و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مجددا وارد دانشگاه شد تا به درسش ادامه دهد. وی در سال 1358 ازدواج کرد و در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلی در حالیکه صاحب فرزند شده بود، درست ده روز بعد از شروع جنگ، به جبهه ی سومار و اسلام آباد غرب رفت و عضو کمیتهی اعزام نیروی وزارت بهداشت و بسیج جامعهی پزشکی گردید. منصوری در سال 1360 فارغ التحصیل پزشکی عمومی شد. پس آن دکتر در سال 1361 کنکور تخصصی داد و وارد رشتهی تخصصی چشم شد. در سال 1364 موفق به دریافت بورد تخصصی چشم پزشکی شد و در همان سال به عنوان عضو هیئت علمی در دانشگاه علوم پزشکی تهران استخدام گردید. مسئولیتهای دکتر در فاصله ی سالهای 1367 تا 1392 به ترتیب؛ ریاست دانشگاه علوم پزشکی مازندران، گذراندن دورهی فوق تخصص عمل های شبکیه ی چشم و برعهده گرفتن مسئولیت بیمارستان فارابی، سرپرست دانشگاه علوم پزشکی تهران، مشاور وزیر و نماینده ی وزیر در شورای عالی برنامه ریزی پزشکی، میباشد . | ||
خاطرات پیش رو به چند دلیل خواندنی و حایز اهمیت است: | خاطرات پیش رو به چند دلیل خواندنی و حایز اهمیت است: |