۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رسول جعفريان' به 'رسول جعفريان') |
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
كتاب«روزنامه سفر حج»، تأليف حاجيه خانم علويه | كتاب«روزنامه سفر حج»، تأليف حاجيه خانم علويه کرمانى است كه به كوشش [[رسول جعفريان]] احيا شده است. كتاب، به زبان فارسى است و يكى از منابع مهم دربار دوره ناصر الدين شاه و وقايع و اتفاقات آن عصر مىباشد. همچنين سفرنامه حج مؤلف و اتفاقات آن مىباشد. | ||
ايشان، علت نوشتن اين سفرنامه را مشغوليت در سفر و يادگارى از خود بر جاى گذاشتن دانسته است؛ چنانكه مىنويسد: «در اين سفر عيال خود اين خاكسار همسفر و حاجى نبود و خيلى به جهت تنهايى دلتنگ بوديم و مشغولياتى بهتر از اين نديديم كه بعد از رسيدن به منزلها و رفع خستگى نمودن، شرح قضاياى هر منزل و فرسخهاى آنها و دهات و مزارعى كه در راهها ديده مىشود به طور روزنامه بنويسم كه هم كتابچه شود و هم يادگارى در اين صفحه روزگار بماند». | ايشان، علت نوشتن اين سفرنامه را مشغوليت در سفر و يادگارى از خود بر جاى گذاشتن دانسته است؛ چنانكه مىنويسد: «در اين سفر عيال خود اين خاكسار همسفر و حاجى نبود و خيلى به جهت تنهايى دلتنگ بوديم و مشغولياتى بهتر از اين نديديم كه بعد از رسيدن به منزلها و رفع خستگى نمودن، شرح قضاياى هر منزل و فرسخهاى آنها و دهات و مزارعى كه در راهها ديده مىشود به طور روزنامه بنويسم كه هم كتابچه شود و هم يادگارى در اين صفحه روزگار بماند». | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
بخش پنجم كه خيلى نيز ذى قيمت است به توقف مؤلف در دربار ناصرى مىپردازد. اين بخش اطلاعات خوبى از اندرونى دربار به خوانندگان مىدهد كه در نوبه خود حايز اهميت است. | بخش پنجم كه خيلى نيز ذى قيمت است به توقف مؤلف در دربار ناصرى مىپردازد. اين بخش اطلاعات خوبى از اندرونى دربار به خوانندگان مىدهد كه در نوبه خود حايز اهميت است. | ||
ايشان، در اين بخش به گزارش سفر خود از تهران به | ايشان، در اين بخش به گزارش سفر خود از تهران به کرمان مىپردازد. | ||
نويسنده، در اين اثر داراى صراحت لهجه بوده و در نقل مطالب و مشاهدات، هيچ خودسانسورى وجود ندارد. او هر چه را در مخيلهاش مىگذشته، به قلم مىآورده است. فايده اين سفرنامه به خصوص در بخش مربوط به دربار ناصرى از همين زاويه است. | نويسنده، در اين اثر داراى صراحت لهجه بوده و در نقل مطالب و مشاهدات، هيچ خودسانسورى وجود ندارد. او هر چه را در مخيلهاش مىگذشته، به قلم مىآورده است. فايده اين سفرنامه به خصوص در بخش مربوط به دربار ناصرى از همين زاويه است. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
در جريان بازگشت به ايران و زمانى كه از روستاها و شهرهاى ايران مىگذرد، نوشتن براى او سخت است، اما وى و لو اندك ياداشتى مىنگارد. ايشان زمانى كه در تهران در دربار ناصرى و خانه اشراف است، همچنان به نوشتن ادامه مىدهد. گاهى روزهاى متوالى فقط چند كلمه مىنويسد يا هيچ نمىنويسد. يكبار پس از وصف تكيه دولت و تعزيه و انواع و اقسام آنها مىنويسد: «چه اوضاع و چه دستگاه! من حالت نوشتن ندارم و ديگر اينكه چند روز در اندرون هستم كه نمىنويسم بعد كه مىآيم خانه يادم مىرود.» | در جريان بازگشت به ايران و زمانى كه از روستاها و شهرهاى ايران مىگذرد، نوشتن براى او سخت است، اما وى و لو اندك ياداشتى مىنگارد. ايشان زمانى كه در تهران در دربار ناصرى و خانه اشراف است، همچنان به نوشتن ادامه مىدهد. گاهى روزهاى متوالى فقط چند كلمه مىنويسد يا هيچ نمىنويسد. يكبار پس از وصف تكيه دولت و تعزيه و انواع و اقسام آنها مىنويسد: «چه اوضاع و چه دستگاه! من حالت نوشتن ندارم و ديگر اينكه چند روز در اندرون هستم كه نمىنويسم بعد كه مىآيم خانه يادم مىرود.» | ||
در مسير بازگشت از تهران به | در مسير بازگشت از تهران به کرمان نيز همچنان نوشتن و لو به اختصار ادامه دارد: « امروز كه شنبه بيست و ششم است، دو از آفتاب گذشته وارد كاروانسراى حسنآباد شديم. مادر آقا خوابيده و من هم مشغول نوشتن هستم و فكر غذاى ظهر». | ||
نويسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مىكند. ابتدا خبر مرگ فرمانفرما والى | نويسنده، از ابتدا هول و هراس سفر را دارد و گويى در اختيار خودش نبوده است. شرايط هم اين وضعيت را تقويت مىكند. ابتدا خبر مرگ فرمانفرما والى کرمان و سپس لشكر ناصر و به دنبالش مريضى خان و زن او نگران و آشفتهاش كرده، به«بافت» نرسيده مىنويسد: «از روزى كه از کرمان بيرون آمديم يك ساعت خوش نديديم، نفهميديم از كجا مىآييم، به كجا مىرويم». از اين دسته سختىها وى را سخت متزلزل مىكند. | ||
وى در اين سفر افزون بر نجف به كربلا و كاظمين و سامرا هم مىرود. اين زمان سالهاى پايانى زندگى ميرزاى شيرازى در سامرا است. روشن نيست مؤلف چه آشنايى با ايشان داشته، اما هر چه هست توانسته است به راحتى با ميرزا ديدار كند و با عيال ايشان شام صرف كند. | وى در اين سفر افزون بر نجف به كربلا و كاظمين و سامرا هم مىرود. اين زمان سالهاى پايانى زندگى ميرزاى شيرازى در سامرا است. روشن نيست مؤلف چه آشنايى با ايشان داشته، اما هر چه هست توانسته است به راحتى با ميرزا ديدار كند و با عيال ايشان شام صرف كند. |
ویرایش