۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مجموعه ی ' به 'مجموعهی ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شده ی ' به 'شدهی ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
موضوعاتی که در فهرست مطالب کتاب دیده میشود غیر از مقدّمه بدون قید زیرمجموعهها بدین شرح است: شرح زندگانی. مولانا و شعر. آثار مولانا. مولانا و شب. مولانا و موسیقی و سماع. مولانا و عشق. مولانا و عقل سلیم. مولانا و اهل بیت رسول خدا(ص). شمس الدّین ملکداد تبریزی. [[صلاحالدّین زرکوب قونوی]]. [[حسامالدین چلبی]]. مولانا و معاصران. اخلاق و سلوک مولانا. بیماری و مرگ مولانا. سلسلهی مولویه. | موضوعاتی که در فهرست مطالب کتاب دیده میشود غیر از مقدّمه بدون قید زیرمجموعهها بدین شرح است: شرح زندگانی. مولانا و شعر. آثار مولانا. مولانا و شب. مولانا و موسیقی و سماع. مولانا و عشق. مولانا و عقل سلیم. مولانا و اهل بیت رسول خدا(ص). شمس الدّین ملکداد تبریزی. [[صلاحالدّین زرکوب قونوی]]. [[حسامالدین چلبی]]. مولانا و معاصران. اخلاق و سلوک مولانا. بیماری و مرگ مولانا. سلسلهی مولویه. | ||
طبیعتاً در ذیل هر یک از این عناوین مطالب زیادی وجود دارد که به طور جامع در ذیل هر کدام در این فهرست قابل دیدن است. عنوان کتاب که مولانا را به عشق و سماع متّصف میکند در واقع دیدی است که اغلب مردم از مولانا دارند و یا بهتر است بگوییم دیدی است که برخی از مدّعیان مولوی شناسی به مردم القاء کردهاند که وی را منحصر در عشق و سماع میبینند و حال آنکه این کتاب و مؤلّف شاخته ی | طبیعتاً در ذیل هر یک از این عناوین مطالب زیادی وجود دارد که به طور جامع در ذیل هر کدام در این فهرست قابل دیدن است. عنوان کتاب که مولانا را به عشق و سماع متّصف میکند در واقع دیدی است که اغلب مردم از مولانا دارند و یا بهتر است بگوییم دیدی است که برخی از مدّعیان مولوی شناسی به مردم القاء کردهاند که وی را منحصر در عشق و سماع میبینند و حال آنکه این کتاب و مؤلّف شاخته ی شدهی آن علاوه بر این دو اصول دیگری را لحاظ میکند که با آن اصول بهتر و بیشتر میتوان به معرّفی و توصیف مولانا پرداخت، گر چه وی بر این باور است که مردم فهم درستی از عشق و سماع مولانا نیز ندارند. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
بخش دیگری از کتاب مولانا و شب است که نویسنده به اشعار مولانا در خصوص شب و خاصّه شب زنده داریهای مولانا اشاره کرده است. بخش دیگر به مولانا و موسیقی و سماع پرداخته که بیرون از این کتاب آثار متعدّدی را در این باره از وی سراغ داریم، برای نمونه [[موسیقی و سماع کیهانی]] و [[سر سماع]] قابل ذکر است. در ادامه به مولانا و عشق اشاره میشود و عشق را از منظر مولانا تحلیل میکند و بر خلاف دیگران که برای خود تفسیری دلبخواهی از عشق دارند چنین گفته میشود که عشق مولانا در مدار توحید و نبوّت است و نه آنچه که دیگران در سر دارند. در بخش دیگر ناظر به مولانا و عقل سلیم هستیم که پیش از این وی کتابی عمیق و دقیق تحت عنوان [[مولانا و دفاع از عقل]] را منتشر کرده بود که مرجع بسیاری از مولوی پژوهان است. بر خلاف بسیاری که مولانا را با استنباطات و استندلالات خطا و خام ضد عقل میدانند استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اعتقاد دارد که مولانا از عقل محورترین عارفان و صوفیان مسلمان است که قائل به تشکیک عقل بوده و برترین عقل را در شخص پیامبر خلاصه میدیده است و در الفاظ عقل به «عقل عقل» و نیز «عقل احمد» تکیه دارد. | بخش دیگری از کتاب مولانا و شب است که نویسنده به اشعار مولانا در خصوص شب و خاصّه شب زنده داریهای مولانا اشاره کرده است. بخش دیگر به مولانا و موسیقی و سماع پرداخته که بیرون از این کتاب آثار متعدّدی را در این باره از وی سراغ داریم، برای نمونه [[موسیقی و سماع کیهانی]] و [[سر سماع]] قابل ذکر است. در ادامه به مولانا و عشق اشاره میشود و عشق را از منظر مولانا تحلیل میکند و بر خلاف دیگران که برای خود تفسیری دلبخواهی از عشق دارند چنین گفته میشود که عشق مولانا در مدار توحید و نبوّت است و نه آنچه که دیگران در سر دارند. در بخش دیگر ناظر به مولانا و عقل سلیم هستیم که پیش از این وی کتابی عمیق و دقیق تحت عنوان [[مولانا و دفاع از عقل]] را منتشر کرده بود که مرجع بسیاری از مولوی پژوهان است. بر خلاف بسیاری که مولانا را با استنباطات و استندلالات خطا و خام ضد عقل میدانند استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] اعتقاد دارد که مولانا از عقل محورترین عارفان و صوفیان مسلمان است که قائل به تشکیک عقل بوده و برترین عقل را در شخص پیامبر خلاصه میدیده است و در الفاظ عقل به «عقل عقل» و نیز «عقل احمد» تکیه دارد. | ||
در بخش شمسالدّین ملکداد تبریزی ضمن توصیف شمس و بیان ارتباط او با [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا] اشاراتی دارد که دیگران در کار این تحلیل نداشتهاند. وی معتقد نیست که مولانا تربیت | در بخش شمسالدّین ملکداد تبریزی ضمن توصیف شمس و بیان ارتباط او با [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا] اشاراتی دارد که دیگران در کار این تحلیل نداشتهاند. وی معتقد نیست که مولانا تربیت شدهی شمس است و اعتقاد ندارد که مولانا قبلاً از عرفان و تصوّف و معارف مربوط به آن خالی بوده است و نیز اعتقاد ندارد که مولانا مرید و شاگر شمس بوده و یا تماماً تسلیم او بوده است. این اختلافات وی را به شدّت برجسته کرده و چنان مینماید که خلاف مسیر دیگران حرکت میکند ولی استنادات وی نیز خالی از قوّت و صلابت نیست، چنانکه در کتاب [[حسام الدّین خالق مثنوی معنوی|حسامالدّین خالق مثنوی معنوی]] و همین طور در کتاب [[بهاء ولد (زندگی، سلوک و اندیشه)]] و نیز کتاب [[سیّد برهان الدّین مرشد مولانا]] به قوّت سخن گفته شواهدی قابل توجّه از این مخالفت و تدوری خود را بیان داشته است. | ||
توجّه به دو مرید که در ساحت مراد ظاهر شدند نیز بسیار مهم است، یکی [[صلاحالدین زرکوب قونوی]] و یکی هم [[حسامالدّین چلبی|حسامالدین چلبی]] که در این خصوص حرف و حدیثی واسع وجود دارد. در فصل معاصران مولانا نامهای درخشانی دیده میشود که برخی از آنها با مولانا ربط داشتند و برخی هم هیچ دیداری با مولانا نداشتهاند. شیخ [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدّین قونوی]] ربیب و مرید و شاگرد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و خود ابن عربی. مولانا با وی هیچ ربطی نداشته و حال آنکه با شیخ صدرالدّین مراودهها داشته است. از دیگر کسان: شیخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]]، شیخ [[اوحدالدین کرمانی، حامد بن ابیالفخر|اوحدالدّین کرمانی]]، [[نجمالدین رازی]]، [[عطار نیشابوری]]، [[قطبالدّین شیرازی]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]] و [[حاجی بکتاش]] است. | توجّه به دو مرید که در ساحت مراد ظاهر شدند نیز بسیار مهم است، یکی [[صلاحالدین زرکوب قونوی]] و یکی هم [[حسامالدّین چلبی|حسامالدین چلبی]] که در این خصوص حرف و حدیثی واسع وجود دارد. در فصل معاصران مولانا نامهای درخشانی دیده میشود که برخی از آنها با مولانا ربط داشتند و برخی هم هیچ دیداری با مولانا نداشتهاند. شیخ [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدّین قونوی]] ربیب و مرید و شاگرد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و خود ابن عربی. مولانا با وی هیچ ربطی نداشته و حال آنکه با شیخ صدرالدّین مراودهها داشته است. از دیگر کسان: شیخ [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]]، شیخ [[اوحدالدین کرمانی، حامد بن ابیالفخر|اوحدالدّین کرمانی]]، [[نجمالدین رازی]]، [[عطار نیشابوری]]، [[قطبالدّین شیرازی]]، [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدین حموی]] و [[حاجی بکتاش]] است. |